ترجمه و تلخیص: زهرا آهنبر – ایران
امیلی پالین جانسن (همچنین «دیگه ئون واگه» بهمعنی دو زندگی، نامی که در قبیلهٔ موهاک بر او نهاده بودند) که نویسنده و هنرپیشهای محبوب در اواخر قرن ۱۹ در کانادا بهشمار میآمد، در ۱۰ مارس ۱۸۶۱ در عمارت چوبی «چیفز وود» در برنتفورد انتاریو چشم به جهان گشود. امیلی کوچکترین فرزند خانواده و چهار برادر و خواهر داشت. پدر وی جورج هنری مارتین جانسن رئیس و وارث قبیلهٔ موهاک و از یکی از نژادهای ترکیبی بومی کانادا بود که با حکم دولتی بریتانیا و نفوذ قبیلهٔ مادرش این مقام را از پدر خود بهارث برده بود. مادر پالین، امیلی سوزان هاولز، در کودکی بههمراه خانوادهاش از انگلستان به کانادا مهاجرت کرده بود. خاندان او تاجر خز و متمول بودند. ازدواج والدین پالین در سال ۱۸۵۳، مورد مخالفت خانوادههای آنان قرار گرفته بود، اما با وجود نگرانی خانوادهها از عدم پذیرش یک نژاد ترکیبی در جامعه، این خانواده در بین مردم از طبقهٔ متمول بهحساب میآمد و افراد سرشناس اعم از سیاستمداران و دانشمندانی مانند الکساندر گراهامبل و هومر واتسون به خانهٔ آنها رفتوآمد داشتند. امیلی و جورج فرزندانشان را به محترمشمردن فرهنگ موهاک و میراث بریتانیاییشان و آموختن آن تشویق میکردند. پدربزرگ آنها داستانهای زیادی را بهزبان موهاکی برایشان نقل میکرد که تأثیر بسزایی بر پالین داشت. وطن قبیلهٔ موهاک اصالتاً نیویورک بود. قبیلهٔ جد پدری وی پس از جنگ استقلال آمریکا بهناچار به کانادا مهاجرت کرده بودند. پس از پایان جنگ، پادشاهی بریتانیا در جبران قلمرو ازدسترفتهٔ نیویورک، سرزمینی را در انتاریو به قبایل موهاک و ایروکوا داد.
پالین بهدلیل بیماری نتوانست در مدرسهٔ موهاک برنتفورد که اولین مدرسهٔ تأسیسشده برای کودکان بومی محسوب میشد، تحصیل کند. بیشتر آموزش او در خانه و بهصورت غیررسمی توسط مادرش و معلمهای سرخانه صورت گرفت. چند سالی را در مدرسهٔ کوچک قبیله تحصیل کرد و نهایتاً بهصورت خودآموز از کتابخانهٔ خانوادگیشان به کسب دانش پرداخت. پالین با آثار افرادی همچون لرد بایرون، آلفرد تنیسون، جان کیتس، رابرت براونینگ و جان میلتون آشنا شد. از مطالعهٔ داستانهای بومیان مانند شاهکارهای هنری لانگفو و جان ریچاردسون لذت میبرد. در ۱۴ سالگی بههمراه برادرش آلن به کالج مرکزی برنتفورد رفت و در سال ۱۸۷۷ فارغالتحصیل شد. یکی از دوستان وی در این دوران سارا جانت دانکن، روزنامهنگار و نویسندهٔ کانادایی، بود. در دههٔ ۱۸۸۰ پالین به نوشتن و اجرای تئاترهای مبتدی و طبیعتگردی در کانادا پرداخت. در سال ۱۸۸۳ اولین کتاب قطور اشعارش بهنام «جین کوچک من» را در نیویورک بهچاپ رساند. از این دوران بهبعد بر سرعت خود در نوشتن و چاپ کتاب افزود.
پدر پالین که به چندین زبان مسلط بود، بهعنوان مترجم دولتی و واسط بین قبایل بومی و اروپائیان فعالیت میکرد. او برای پایاندادن به تجارت غیرقانونی الوار جنگلهای بومی تلاش میکرد که منجر به درگیری وی با افراد بومی و غیربومی شریک در این تجارت شد. پدر پالین مورد حملهٔ فیزیکی قرار گرفت و وضعیت سلامتی وی رو به افول گذاشت و نهایتاً در سال ۱۸۸۴ درگذشت. پس از فوت پدر، خانوادهاش عمارت چیفز وود را اجاره داد و به خانهٔ کوچکتری در برنتفورد نقل مکان کرد.
پالین برای حمایت از تمامی اعضای خانوادهٔ خود بهسختی کار میکرد و متوجه شد کار هنرپیشگی او میتواند منبع درآمدی برای تأمین خانواده باشد. او تا آخر عمر مادرش، از وی نگهداری کرد. در سال ۱۸۸۵، اثری از پالین بهنام «شیون همسر بومی» توسط چارلز رابرت در مجلهٔ «دِ ویک» تورنتو چاپ شد که الهامگرفته از حوادث جنگ کات نایف کریک طی شورش شمالی غربی کانادا بود. پالین و چارلز رابرت به دوستان همیشگی تبدیل شدند. با وجود اینکه مادر پالین از قبیلهٔ موهاک نبود و وراثت فرهنگ قبیله از طریق مادر منتقل میشد، اما پالین بهعنوان یک موهاک واقعی ترفیع مقام یافته بود، هرچند زمان کمی را با افراد قبیلهاش سپری میکرد. در همان سال برای بزرگداشت رهبر ایروکوا بهنام «جامهسرخ» به بوفالو در ایالت نیویورک سفر کرد. او شعری برای جامهسرخ نوشت و برقراری آشتی بین افراد بومی و بریتانیاییها را خواهان شد.
در سال ۱۸۸۶ از پالین خواسته شد برای بزرگداشت جوزف برنت در روز پردهبرداری از مجسمهٔ وی شعری بسراید. جوزف برنت رهبر مهم موهاکها بود. پالین از شعرخوانی در جمع معذب بود. ویلیام کاکشات یکی از اشعار پالین را بهنام «قصیدهای برای برنت» در حضور جمعیت بسیار زیادی در مراسم خواند که مضمون آن اتحاد و برادری بین بومیان و سفیدپوستان کانادا تحت پرچم پادشاهی بریتانیا بود. این شعر در مقالات ادبی بازتاب زیادی پیدا کرد و علاقهٔ افراد را به اشعار و میراث نژادی پالین معطوف ساخت. در این دهه، پالین بهعنوان نویسندهای که در مجلاتِ بنام قلم میزد، شهرت خوبی کسب کرد و تا اواخر دههٔ ۱۸۹۰ بهصورت مرتب هر ماه آثار خود را منتشر میکرد. پالین از آن دسته نویسندگان کانادایی بهشمار میرفت که به ادبیات ملی میپرداختند. او بیشتر در مورد زندگی کانادا، مناظر کانادا و عشق به سبک پست رمانتیسم قلم میزد.
در سال ۱۸۹۲، انجمن مردان جوان آزادیخواه از جانسن برای شرکت در گردهماییای واقع در مدرسهٔ هنری تورنتو دعوت بهعمل آوردند که او تنها زن حاضر در مراسم بهشمار میرفت. شعرخوانی او در این مراسم تضمینکنندهٔ ۱۵ سال قرارداد اجرا در صحنه با فرانک ییگ شد. زیرا او در این مجلس تنها شعر نخواند، بلکه اجرای بینظیری همراه با احساسات عمیق ارائه داد. او در اجراهای خود برای شعرهای بومی بهسبک زنان موهاک و برای شعرهای بزرگداشت فرهنگ بریتانیایی بهسبک دورهٔ ویکتوریایی لباس میپوشید و روی صحنه میرفت. جمعآوری آثار وی با دشواری همراه بود، زیرا اکثر آثارش در مجلات مختلف بهچاپ میرسید. اولین مجموعه آثار وی در لندن با عنوان «وامپام سفید» بهمعنی گردنآویز زینتی موهاکها در ۱۸۹۵ بهچاپ رسید و بهدنبال آن در ۱۹۰۳ کتاب «متولد کانادا» منتشر شد. محتوای این کتب بههمراه سایر اشعار وی در سال ۱۹۱۲ در مجموعهٔ «سنگ چخماق و پر» منتشر شد که از پرفروشترین کتابهای شعر در کانادا محسوب میشود.
پالین در شعرها و اجراهای بینظیرش بیشتر به اقوام اولیه در کانادا که اجداد او بودند، میپرداخت و این مورد توجه مردم قرار میگرفت. یکی از بهترین آثار او شعری است بهنام «آهنگی که پاروی من میخواند». اشعار جانسن در کانادا، ایالات متحده آمریکا و بریتانیا منتشر میشد. جانسن از نسل نویسندگان آگاهی بود که در شکلگیری ادبیات کانادا نقش داشتند. مجموعهٔ کاملی از تمامی آثار پالین در سال ۲۰۰۲ بهچاپ رسید.
پالین پس از بازنشستگی از اجرا در صحنه، در سال ۱۹۰۹ به ونکوور نقل مکان کرد و به نویسندگی پرداخت. آثار او شامل داستانهایی دربارهٔ دوستش، رئیس جو کاپیلانو از قبیلهٔ اسکوامیش در شمال ونکوور بود که برای روزنامهٔ دیلی پراوینس مینوشت. در سال ۱۹۱۱، گروهی از دوستان پالین برای کمک به او که بیمار و تهیدست شده بود، داستانهای وی را تحت عنوان «افسانههای ونکوور» چاپ کردند که از ادبیات کلاسیک این شهر بهشمار میآید.
یکی از داستانهای این کتاب مربوط به افسانهٔ بومیان اسکوامیش دربارهٔ تغییر شکل مردی به صخرهٔ سیواش در استنلی پارک است. در دیگری و در قالب شعری، تاریخچهای از جزیرهٔ مردِ مرده در همین پارک را روایت میکند.
پالین جانسن در ۷ مارس ۱۹۱۳ بر اثر ابتلا به سرطان سینه در ونکوور درگذشت. مراسم خاکسپاری وی که تا آن زمان بزرگترین مراسم خاکسپاری در تاریخ ونکوور بهشمار میرفت، در روزی برگزار شد که میتوانست پنجاه و دومین سال تولد وی باشد. خاکستر وی در صخرهٔ سیواش در استنلی پارک مدفون شده است. در سال ۱۹۲۲ در این منطقه یادمانی از سنگ برای او نصب شد.
با وجود اینکه شهرت ادبی او پس از مرگش رو به افول گذاشت، اما بهتازگی خوانندگان بسیاری مجذوب آثار او شدهاند. در سال ۱۹۶۱ در صدمین سالگرد تولد پالین، آثار او بهعنوان یک شخصیت مهم کانادایی مورد تحسین همگان قرار گرفت و منتقدان بسیاری به نقد و بررسی آثار او پرداختند. مارگارت اتوود، نویسندهٔ شهیر کانادایی، در اینباره میگوید: «از اواخر قرن بیستم، نوشتههای جانسن و اجراهای او در ادبیات مورد بازبینی منتقدان و فمنیستها قرار گرفت و او را به شخصیت جدیدی برای مقاومت در برابر ایدههای حاکم در مورد نژاد، جنسیت، حقوق بومی و کانادا تبدیل کرد.»
در سال ۱۹۴۵، جانسن شخصیت مهم ملی تاریخی نامیده شد و در صدمین سال تولدش تمبر پستی با تصویر وی بهچاپ رسید که او را به اولین زن (بهاستثنای ملکه انگلیس)، اولین نویسنده و اولین کانادایی از اقوام اولیه تبدیل کرد که چنین افتخاری نصیب او شده است.
چهار مدرسهٔ ابتدایی کانادا در بریتیش کلمبیا، اسکاربورو، همیلتون و برلینگتون و یک دبیرستان در برنتفورد بهاحترام وی نامگذاری شدهاند. منزلگاه کودکی جانسن بهنام چیفز وود در فهرست اماکن تاریخی ملی ثبت شده است و مانند یک موزه از آن نگهداری میشود که قدیمیترین عمارت بومی باقیمانده از دوران پیش از کنفدراسیون بهشمار میرود. پلاکی تاریخی بر سردر این خانه نصب شده است که نقش پالین در حفظ میراث منطقهٔ بومی خود را شرح میدهد. در سال ۲۰۱۰، جان انز بر اساس شعر «در غروب» از پالین آهنگی را ساخت که توسط گروه کُر تالار موسیقی کانادا بهرهبری جولیا دیویدز اجرا شد. در سال ۲۰۱۴، اپرای شهر ونکوور اپرایی بهنام پالین را اجرا کرد که در مورد زندگی او بود. در سال ۲۰۱۶، پالین یکی از پنج فینالیست شخصیتهای مهم برای چاپ روی اسکناسهای رایج کشور بود، رقابتی که مردان در آن حضور نداشتند.
منبع: ویکیپدیا