قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید
دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور
زبان بشر که ساختار دقیق و پیچیدهاى دارد، گفتارى-شنیدارى است و این هر دو در ذهن یکسان عمل میکنند. زبان بر پایهٔ دو اصل حرکت مىکند: اصل صرفِ کمترین کوشش در بهکارگیرى کلمات و اصل بیان هر چه دقیقتر وروشنتر بیانکردن مفاهیم ذهنى. البته این دو اصل در تضاد نیستند و مکمل یکدیگرند.
معلوم و مجهول
براى مجهولساختن فعل در فارسى اسم مفعول را با فعل «شدن» همراه مىکنند، مانند: تمام غذاها خورده شد. صدایى شنیده نمىشود. باز هم اینگونه افراد اینجا دیده خواهند شد. در واقع مفعولِ فعلی متعدى جاى فاعل را میگیرد و قاعدتاً دیگر نیازى به فاعل نداریم. در زبان عربى به مفعولى که جاى فاعل را مىگیرد نایب فاعل میگویند، و دیگر نیازى به عامل اصلى قبلى نیست. مثلاً «اُکِل الطعامُ.» یعنى طعام خورده شد. اما در انگلیسى با قواعد خاصى که دارد فاعل اصلى که agent نامیده میشود نیز میتواند بعد از حرف اضافهٔ by و گاهى with پس از فعل مجهول بیاید. در انگلیسى جمله با فعل مجهول از بسامد بالایى برخوردار است، ولى در فارسى چنین نیست، زیرا جاى آن را با افعال «لازم» یا مرکب یا سومشخصِ جمع پر میکنند. مثال: هنوز حقوق ندادهاند. هنوز پرداخت نشده است. مثال انگلیسى: This newspaper is read by 2 million people every day. هر روزه دو میلیون نفر این روزنامه را میخوانند. The question was addressed to the members of the firm آن سؤال به اعضای این شرکت خطاب گردید، یا اعضاى این شرکت مخاطبان آن سؤال واقع شدند. اما بعد در روزگار جدید از راه ترجمهٔ جملات انگلیسى داراى فعل مجهول، کلماتى چون: بهوسیلهٔ، از سوى، و توسطِ، معادلهایى در جایگزینى by یا فرانسوىِ par قرار گرفتند. در اینجا ما دیگر وارد برشمردن انواع فعلهاى مرکب در جایگزینى افعال مجهول نمىشویم. همینقدر مىگوییم که نویسندگان اینگونه ترجمهشدهها را بسط و تعمیم داده این واژهها، بهخصوص «توسط»، را در جاهایى بهکار میبرند که نباید چنین باشد. پس بهجاى «این پژوهش توسط استادانى چون دکتر مسعود سخاییپور و دکتر امیر حسینی به رشتهٔ تحریر در آمده است.» بنویسیم: «استادانى چون دکتر مسعود سخاییپور و دکتر امیر حسینی این پژوهش را به رشتهٔ تحریر در آوردهاند.»
واژهٔ توسط در اصل بهمعنى «بهواسطهٔ» چیزى یا کسى است، مثل: نامه را توسط پست براى ایشان ارسال کردیم. او توسط لطف خداوند بر مشکل بیمارىاش فائق آمد. حال این جملهٔ انگلیسىِ The towns are connected by train and bus services چنین ترجمه میکنیم:
این شهرها از طریق یا بهوسیلهٔ، یا توسط قطار و اتوبوس با هم مرتبطاند یا بههم مربوط میشوند. سپس نکات بالا را چنین خلاصه مینماییم: فعل جملات مجهول فارسى داراى اسم مفعول و فعل دنبالهاىِ «شدن» میباشد. کلمهٔ «توسط» در اکثر جملات از طریق ترجمه از زبانهاى خارجى به فارسى وارد شده است. آنگاه واژهٔ توسط از راه گسترش معنایى به درون برخى عبارات بیمورد راه یافته است. در زیر چندین جمله مىبینید؛ کدامیک از سه نوع بالا هستند؟
آثارى از فرهنگ و هنر پنجهزارسالهٔ ایرانى بهنمایش گذاشته شدهاند. این گرانىها توسط افرادى از طبقات بالا بهوجود آمده است. تدریس خصوصى ریاضیات توسط هیئت علمى دانشگاه. لولهکشى ساختمان بهنحو احسن توسط نادر. با تزریق گستردهٔ ارز به بازار توسط بانک مرکزى، دلار به ٢٢ هزار تومان کاهش یافت. آن یخچال سنگین توسط چهار مرد قوىهیکل پایین آورده شد. این سؤالات پرسیدهشده را کنار بگذار. واقعیتی تاریخى از پادشاهان سومرى بر روى سنگنوشتهها دیده میشود. خوشتر آن باشد که سِرّ دلبران – گفته آید در حدیث دیگران (آید یعنى شود، بهضرورت شعرى) سیستم دفاعى تربیتشده توسط واکسن نمیتواند آن جهش را شناسایى کند.
بههر صورت واژهٔ «توسط» از طریق گسترش معنایى تغییر معنى یافته است. معنى اصلىاش «بهواسطهٔ» است. هنگامىکه افرادى به یک لغت معناى جدیدى مىدهند، در اثر تقلید به همهجا مىرسد. مثالى دیگر کلمهٔ «اسطوره» با جمع اساطیر است. افسانههاى خدایان آفریدهشده بهدست انسانها است. اما مردم آن را بهمعنى اسوه، مقتدا، قهرمان، و نمونه بهکار میگیرند. مىگویند و مىنویسند: فلان کس اسطورهٔ بازى فوتبال شده؛ یا فلانى اسطورهٔ بازى شطرنج شده است. حضرتش اسطورهٔ تقوا بود. و بر همین قیاس هر روزه کلماتى چند در مکانهاى گوناگون در طول زمان تغییر مىکنند. امروزه، علم زبان (linguistics) یعنى زبانشناسى بسى پیشرفته شده است. علوم انسانى دیگر نیز اینچنیناند. اگر ما در یک بُعد از مطالعات به پیش برویم و به ابعاد دیگر توجه نکنیم، در محدودهٔ کار خود متحجر میشویم. اگر خود را با زمان و مکان و خواستههاى روز وفق ندهیم، انجماد فکرى خواهیم یافت. ما هر وقت خواستیم بعضى از استادان ادبیات فارسى یا مدیران صدا و سیما را از تحولى که در آموزش زبان به مقتضاى زمان رخ داده است آگاه کنیم، ما را بهنحوى از سر خود باز کردند. زیرا محافظهکارانه میخواهند شیوهٔ سنتى و قدیمشان را همچنان ادامه دهند. هیچکس زحماتى را که برخى از دانشمندان طى سالیان دراز در شرح و بسط و نشر آثار گذشتگان علم و ادب متحمل شده و می شود، انکار نمىکند؛ لیکن بسیارى از رفتارها بهدلیل خواستهها و در اثر نیازهاى روز دگرگون گشته است و به تبعِ پیشرفتهاى علمى و فناورى متحول شده است.
از اینرو باید به بسامد (frequency)، سبک، باهمآیى (collocation) و کاربرد واژهها بیشتر توجه کنیم، چون مجبوریم با همین خط ناقص خود بسازیم. یکى از آنها گذاشتنِ زیر، زبر و پیش در کلمههایى است که یکسان نوشته میشوند و ما بر پایهٔ باهمآیى آنها را درست تلفظ میکنیم. مثال: حالا نقل و نبات بر سرش بریزید. حمل و نقل کالا با ماست. نُقل و نَقل بهسبب باهمآیى درست خوانده میشوند. بسیارى از واژههاى همنویسه مانند سبُک و سَبک، بُعد و بَعد یا قِسم و قَسَم همینطورند؛ اما درست تلفظکردنشان بستگى به دانش افراد هم دارد. روزى شخصی که متنى را در حضور جمعى مخاطب میخواند، جملهٔ «سَنَد رِقیّت زنان را پاره کرد» را «سِندِر قیت زنان را پاره کرد» قرائت نمود. عدهاى خندیدند و تعدادى معنىاش را نفهمیدند. روزى دیگر در مرکز تربیت معلم در همایشى حضور داشتیم. نوشتهاى را به یک دبیر زبان و ادبیات فارسى دادند که قرائت کند. او نیز در دو سه جا گیر کرد و خجالت کشید. یکى از آنها که هنوز بهیاد دارم کلمه «زیندو» مخففشدهٔ «از این دو» بود که «زنیدو» خوانده شد. چرا؟ به سه دلیل: یکى خط ناقص فارسى، دوم سواد و دانش شخص و سوم نگاهنکردن متن از پیش، که همیشه امکانش نیست. پس کمترین کارى که باید انجام دهیم این است که نشانههاى زیر، زبر و پیش را در جاهاى لازم بگذاریم و تا امکان دارد واضحنویسى نماییم. مثلاً در نمونهٔ بالا، «زیندو» را «زین دو» بنویسیم. لیکن بهترین کار مطالعهٔ هر چه بیشتر و دقیقتر زبان زیباى فارسى است.
ما مىنویسیم و خطاها را یادآورى میکنیم، لیکن چه کنیم مردم ما به زبان فارسى وقعى بنهند و بىتوجهى نکنند؟ جمله زیر را بخوانیم و سپس بهسازى کنیم:
کوکوها تمام غذایى که توسط پدر و مادر ناتنیشان به لانه آورده میشود را می خورند. کوکوها تمام غذایى را که پدر و مادر ناتنىشان به لانه میآورند، میخورند. «را» قبل از «که» قرار میگیرد و «توسط» هم لازم نیست. ما چهار گونه «یا» در فارسى داریم: وحدت، نکره، نسبت، و اسم مصدرى. این «یا» در مصرع زیر کدام است؟ بود بقالی و وی را طوطیی (طوطیای). هیچکدام. این «یا» همراه «را» معناى داشتن میدهد. یعنى عطارى یک طوطى داشت. به این واژهها توجه کنید؛ بسیار خوب ساخته شدهاند: زودپز، تندپز، آرامپز. بهتر است بهجاى مایکروویو یا مایکروفر، تندپز بگوییم. البته فرهنگستان برایش «ریز موج» ساخته است. روزمرّه زشت ساخته شده است، بهجایش روزانه یا هرروزه بنویسیم. ننویسیم سرعت مطمئنه، میوهٔ ممنوعه، دفتر مربوطه، پیشبینىهاى اولیه. این مؤنثسازى صفات براى چیست؟ فارسى مؤنث ندارد. بگوییم و بنویسیم: سرعت مطمئن، میوهٔ ممنوع، دفتر مربوط، پیشبینىهاى اول. فریده و سعیده مؤنثهاى فرید و سعید، عربىاند ولی نمیتوان با افزودن «ه» به آخر اسامی فارسی آنها را مؤنث کرد. البته باید در نظر داشت که «ه» در آخر برخی اسامی مؤنث فارسی برای تأنیث نیست بلکه «ه» نسبت است مانند بهاره یا آزاده. اینقدر کلمات خارجى را که فارسى دارند، حرفنویسى ننماییم که هیچ خوب نیست. سوختوساز براى متابولیسم، سازوکار براى مکانیسم، لغو بهجاى کنسل، کسبوکار بهجاى بیزینس. در صورتىکه واژهای مثل feminism معادل فارسى ندارد، آن را تعریف و سپس خارجى آن را درون پرانتز بنویسیم: اعتقاد بر تساوى زنان و مردان در حقوق و فرصتها. در شمارهٔ بعد این مبحث را ادامه خواهیم داد.
خوانندگان عزیز اگر نظر یا سؤالی دارند، لطفاً به آدرس m.rakhshanfar1@yahoo.com ایمیل بفرستند.