قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید
دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور
سخنگویى و علم زبان – مطالعهٔ علمى زبان بهطور دقیق سابقهاى طولانى ندارد و به بیش از هفتاد هشتاد سال نمىرسد. رفتار زبانى بر محور دو اصل متضاد مىچرخد: ۱- اصل هرچه سریعتر گفتن، کمتر و سادهتر نمودن کلام، و ٢- اصل هرچه بهتر بیانکردن و کاملتر رساندنِ پیام. این دو اصل در حرکت خود به پیش، در جایى یکدیگر را خنثى مىکنند و منتجشان حالت بینابینى است که امروز در گفتار مردم مىشنوید. بسیار تند حرف میزنند و جملهها را کوتاه مىکنند. این در موقعیتى است که یکدیگر را مىبینند یا صداى هم را میشنوند. گفتارشان همراه با تکیههاى صوتى، زیروبمىها و آهنگ تأکیدهاى گوناگون کلام است. لیکن در نوشتن سعى دارند تا سرحدِ امکان جملات را کاملتر، رساتر، زیباتر، سالمتر و دستورى بیان نمایند.
فشرده و موجزگویى نیاز به آموزش و تحصیل دانش، بلکه دانش خاصى، دارد که در علم کلام و منطق مطالعه میشود. اینجا شایستهٔ ذکر است که بگوییم کمگویى و خوبگویى در زبان از قدیم سفارش شده است. نظامى گنجهاى (گنجوى) مىگوید: کم گوى و گزیده گوى چون دُر / تا ز اندک تو جهان شود پُر. همچنین سعدى میگوید: زبان در دهان اى خردمند چیست / کلید در گنج صاحب هنر / چو در بسته باشد چه داند کسى / که گوهرفروش است یا پیلهور. از روزگار قدیم نیز در علم منطق به مسائلى چون مغالطه، سفسطه، لفّاظى، اِطناب، حشو، تعمیم غلط، تشبیه غلط و جز اینها جهت گفتار نیک پرداختهاند. و در روزگار جدید، فردى چون ملکالشعراى بهار در سبکشناسىِ درزمانیِ (diachrony) خود، شرحى مبسوط از انواع سبکها را از نویسندگان و شاعران با اشاره به دستور زبان و معانى کلمات با تغییراتى که طی تاریخ کردهاند، بهنمایش گذاشته است، که فعلاً مورد بحث ما در این مجال نیست. اىکاش همه بخوانند و زحمات او را ارج بنهند. شایان ذکر است که تعریف ما از سبکهاى امروزى زبان، در مقابل درزمانی، همزمانى (synchrony) نامیده میشود.
لیکن ما چگونه مىتوانیم ویژگىهاى سخن و ریزهکارىهاى گفتارى را به نوشتار وارد سازیم و در خط، آنهم خط ناقص فارسى، نشان دهیم. تازه اگر الفبایمان را پیشرفتهترسازیم – مانند الفباى لاتین – باز هم واردکردن نشانههاى صوتى و علائم تکیهها بسیار دشوار خواهد بود. در حال حاضر، زبانهایى مثل فرانسه و انگلیسى براى نشاندادن تکیههاى صوتى از خط آوانگار استفاده مىکنند و داخل دو خط کوچک مایل مىگذارند. لغتنامههاى مشهور انگلیسى و فرانسه دو تکیهٔ اصلى درجهٔ اول و دوم را در خط آوانگار مشخص میکنند. در رشتههاى زبان، یادگیرى تلفظ در دو واحد درسى آواشناسى و واجشناسى ارائه مىشود. اما در فارسى براى معلومساختن محل تکیههاى صوتى اسمها و فعلها که قاعدهمندتر از انگلیسى است، ما ابتدا باید آنها را با خط آوایى واجنویسى کنیم. مثلاً عبارت «کالاهاى مورد نیاز» چنین واجنویسى مىشود: kalaha ye mowrede niyaz. هجاهاى تکیهدار بهترتیب ha ،red و yaz میباشند. البته چون a براى -ٓ و آ هر دو است، ما باید یک خط کوچک رویش بگذاریم تا آ خوانده شود.
بههر حال، تا آنجا که میدانیم مطالعهاى علمى روى تکیههاى صوتى انجام نشده است و شاید این بهدلیل خط فارسى باشد که نمیتوان مکان تکیهٔ صوتى را در هجا مشخص نمود. به این شعر توجه کنید: هر خم از جٓعد پریشان تو زندان دلیست / تا نگویی که اسیران کمند تو کمند. در مصرع دوم تکیه روى هجاىِ دوم کمندِ اول یعنى «اَند» و در کمندِ دوم روى هجاى اولِ آن یعنى «کم» قرار میگیرد. و ما نمىتوانیم این دو کمند را جناس کامل بنامیم. به شعرى دیگر نگاه مىکنیم که طنزآمیز است و یک واژه را میشود با دو گونه تکیهٔ صوتى خواند: مردانه دوختیم و کس از ما نمیخرد / رو رو زنانه دوز که مردان ما خرند. یکى روى هجاى دوم فعل نمیخرند یعنى خرند، و دوم روى هجاى اول خرند یعنى خر هستند. به شعر بعد نگاه کنید: یا رب نظر تو برنگردد / برگشتن روزگار سهل است. تکیه روى «تو» قرار مىگیرد. به این شعر حافظ نیز توجه کنید: عمر بگذشت به بیحاصلى و بوالهوسى / اى پسر جام میام ده که به پیرى برسى. هم میشود روى «پیرى» تکیه کرد و هم روى «برسى». چنانچه تکیه را روى «پیرى» بگذاریم، یعنى پیر خواهى شد و اگر روى هجاى اول «برسى» قرار دهیم، فعل التزامى مىشود و دعا است، یعنى الهى پیر شوى و منظور شاعر نیز همین است. تکیه در فارسى دو نوع است: تأکیدى و تقابلى. مثالهاى بالا همه تأکیدى بودند. تکیهٔ تقابلى وقتى است که دو واژه در جمله در مقایسه قرار مىگیرند و یکى انتخاب میشود: «به تو گفتم ساعت پنج بیا نه شش.» اینجا پنج در تقابل با شش گفته شده و تکیهٔ صوتى روى آن گذاشته مىشود. هجاى تکیهبر را همیشه قوىتر تلفظ مىکنیم. ولى تنها کارى که فعلاً براى نشاندادن تکیه مىتوانیم انجام دهیم، این است که زیر کلمهاى که داراى هجاى تکیهبر (stressed) است خط بکشیم تا مشخص شود.
خطاى دستورى – ما نکاتى چند در مورد خطاها یادآور شدیم. حال به چندگونه از خطاهاى دستورى توجه کنید. بدترین و مهمترین آنها خطاى آوردن «را» پس از جملهٔ وابسته است که بارها به آن اشاره شده است:
نگوییم «چرا اینهمه اثاث که دیگر لازم ندارى را نمىفروشى؟» بگوییم «چرا اینهمه اثاث را که دیگر لازم ندارى، نمیفروشى؟» نگوییم «تعداد زیادى از رانندگان که جا براى پارک نداشتند را جواب کردیم.» بگوییم «تعداد زیادى از رانندگان را که جا براى پارک نداشتند، جواب کردیم.» ببینید در یک جملهٔ بزرگ و طولانى این خطا چه واضح بهنظر مىرسد: نگوییم «کفشهاى شیک و استثنایى مورد دلخواه خود که بهوسیله طراحان مشهور دنیاى مد و با تخفیفهاى باورنکردنى به شما عرضه مىشود را در فروشگاه ما انتخاب نمایید.» بگوییم «کفشهاى شیک و استثنایى مورد دلخواه خود را که بهوسیلهٔ طراحان مشهور دنیاى مد و با تخفیفهاى باورنکردنى به شما عرضه مىشود، در فروشگاه ما انتخاب نمایید.»
خطاى مطابقت فعل و فاعل – بهدقت بنگرید: «از مهمانان عزیز خواهشمندیم رأس ساعت یک بعدازظهر در مهمانسَرا حضور بههم رسانید.» «رسانید» درست نیست، بنویسیم «رسانند» تا با مهمانان مطابقت کند: «… حضور بههم رسانند.» ننویسیم «و آن ارث و میراثى که استبداد براى ملت ما بهجاى مىگذارد، است.» بنویسیم «و آن ارث و میراثى است که استبداد براى ملت ما بهجاى میگذارد.»
در این بخش از سخن به تعدادى از بىنظمىها، آشفتگىها، و آلایهها در فارسى اشاره مىکنیم؛ بهامید روزى که زبان زیبایمان از دستبرد کلمات و ترکیبهاى نادرست خارجى یا بیمورد نجات یابد:
نگوییم «لیدرِ تور» بهجاى «تور لیدر (tour leader)». نگوییم «غریق نجات» بهجاى «نجات غریق». نگوییم و ننویسیم «بهطور اتوماتیکوار»، بگوییم «بهطور اتوماتیک»، یا «اتوماتیکوار». ننویسیم «پلتفرم (platform)»، بگوییم «سکّو» یا «تختگاه». ننویسیم «در کمپین (campaign) خود بر علیه… »، بگوییم «در مبارزه تبلیغاتىاش علیه… ». نگوییم «تُنِ ماهى»، تُن نام نوعى ماهى است و بهمعنى کنسرو نیست، بگوییم «کنسرو ماهىِ تُن». نگوییم «هر چه کنکاش کردیم او را پیدا نکردیم.»، کنکاش بهمعنى رایزنى و مشورت است، بنویسیم «کندوکاو»، «کاوش»، «جستجو» یا «تفحص» کردیم. اینقدر صفت مؤنث عربى را در فارسى بهکار نگیریم و ننویسیم «مدارک لازمه»، «تاریخ اولیه»، «سند منتشره»، بنویسیم «مدارک لازم»، «تاریخ اول»، «سند منتشر یا منتشرشده». اینهمه ترکیبهاى عربى دو سه کلمهاى عربى را در فارسى نیاوریم. مثل «لایتغیّر»، «غیرمترقّبه»، «علىاىّحال»، «کن فیکون»…
خوانندگان عزیز اگر نظر یا سؤالی دارند، لطفاً به آدرس m.rakhshanfar1@yahoo.com ایمیل بفرستند.
قسمت بعدی این مطلب را در اینجا بخوانید