طالعبینی دوهفته!
سلام به فرزندان گلم. حالتان خوب است؟ برای من که دیگر نه دلی مانده و نه دَماغی. البته من دَماغم کوچک است، اما همان یک ذره دماغ هم برایم نمانده است. عید سعید باستانی ما ایرانیها است. امیدوارم سال ۹۹ مثل این ۹۸ ذلیلمرده پر از کشت و کشتار و خطای انسانی و ویروس نباشد. خلاصه اینکه مادر جان، سال نو مبارک. توی خانههایتان بنشینید اگر کار ضروری ندارید. ماچ و پاچ و دید و بازدید عید را کنار بگذارید و تلفنی به هم تبریک بگویید که به یاری خدا این کرونای بیپدرومادر را شکست دهیم. گوی بلورین من هم فقط وقایع کرونایی نشان میدهد. تقصیری ندارد. این روزها در جهان جز کرونا خبری نیست.
اولاً که تولدتان مبارک، فرزندم. دوم اینکه بهتازگی از ولایت عزیزمان تشریف آوردهاید، اما گوی بلورینم نشان میدهد دوره راه افتادهاید چاق سلامتی با اهالی ونکوور. مادر جان، بگیر بنشین توی خانهات و تا چهارده روز هم بیرون نیا و با جان ملت بازی نکن. زبانم لال، نمیگویم کرونا داری، اما احتیاط شرط عقل است، فرزندم.
مادر جان، دلت برای عشقت تنگ شده؟ خب اسکایپ و واتساپ را برای همین موقعها گذاشتهاند. حتماً باید بیاید پیشت و ماچ و بغل در کار باشد، آنهم با این سرفههایی که میکنی! ما هم دل داریم. والا من دلم برای نصرتداموس یک ذره شده، اما از طریق گویهای بلورینمان با هم حرف میزنیم. تا اطلاع ثانوی قرار، بی قرار.
مژده بدهم که گوی بلورینم نشان میدهد در امتحانی که پیش رو دارید، موفق میشوید. حالا امتحان رانندگی است یا خوانندگی نمیدانم. اما شما را میبینم که از فرط ذوق نیشتان تا بناگوش باز شده است. اما مادر، خبری از مهمانی دادن نباشد که اگر ببینم چنین کاری میکنید، از همین وردهایی میخوانم که رفوزه شوید.
زانوی غم بغل گرفتهاید که چرا نمیتوانید بروید کنسرت؟ خب مادر جان، همهٔ ما دلمان میخواست برویم کنسرت. اما الان روزگار همدلی است. انشالله کرونای ذلیلمرده میرود به جهنم و بعد فرصت برای بزن و برقص داریم. عوض زانوی غم بغل گرفتن به خودتان تکانی دهید و ببینید چطور میتوانید به هموطنانمان کمک کنیم.
مادر جان، در این زمانهای که آدم از یک دقیقهٔ خودش خبردار نیست، شما چرا همچین کینۀ شتری از دوستتان به دل گرفتهاید. گوی بلورینم نشان میدهد او غمگین و ناراحت است که چرا جواب تلفنش را نمیدهید. تلفن را بردارید و این شُتربازی را کنار بگذارید.
از قدیم گفتهاند حسود، هرگز نیاسود. دیگر خودتان تا تهش را بروید. حالا من نمیخواهم اینجا جلوی جمع بگویم به چی حسودی الکی میکنید مادر، چون رازدار فرزندانم هستم. اما شما هم از این خودخوری الکی دست بردارید. اینهمه غذای گیاهی خوشمزه برای خوردن هست. آدم عاقل خودش را نمیخورد.
مادر جان یک چیزی توی گویم دیدم که گمانم اشتباه دیدم. بچههای من از این کارها نمیکنند. پنج تا ژل ضدِعفونیکننده نمیخرند که قحطی ضدعفونیکنندهٔ دست بشود. به اندازۀ نیازشان میخرند که به همه برسد. همان که گفتم. اشتباه دیدم. نمرهٔ عینکم بالا رفته، مادر. فعلاً هم که خانه نشستهام و بیرون نمیروم که بتوانم عینک جدید بگیرم.
سالگرد ازدواجتان نزدیک است. ماندهاید چه هدیهای به همسرتان بدهید. والا مادر، اگر نظر مرا میخواهید، بهترین هدیه در این روزها ماسک و دستکش است یا حتی دستمال توالت. باور کنید از دیدنش چنان خوشحال میشود که انگار الماس کوه نور را به او دادهاید.
بهخاطر قرنطینۀ خانگی کاسهٔ صبرتان لبریز میشود. مادر جان، فقط مرگ چاره ندارد. خیلی سریع با خونسردی کاسهٔ دیگری زیر صبرتان بگیرید تا لبریز نشود و روی زمین نریزد. کاسه پشت کاسه این کار را انجام دهید تا خودش از رو برود.
دارید مهمان دعوت میکنید؟ مادر جان، دو ساعت تمام برای متولدین بقیهٔ ماهها روضۀ علیاصغر خواندم؟ دیگر گفتم به تهش برسد، مطلب برایتان جاافتاده است. مهمانی مجازی راه بیاندازید. خیلی هم خوش میگذرد. اصلاً من به خانم غفارزاده میگویم توی گروه همیاری یک پارتی نوروزی راه بیاندازد.
سفری برای شما رقم خورده است که بیخود رقم خورده است. سفر غلط کرده که وسط تاختنِ این کرونای ذلیلمرده رقم خورده. بهجای آن سفر، یک آهنگ مدیتیشن عالی بگذارید و به سفری در جهان ذهنتان بروید. خیلی هم بهتر است و تازه کلی چیز یاد میگیرید.
اگر بچۀ خوبی باشید و مدام دستهایتان را بشویید و برای کارهای غیرضروری بیرون نروید، یک ماشین خوشگل توی طالعتان میبینم. اما به شرط چیزهایی است که گفتم. من از توی گوی بلورینم چک میکنم. اگر موارد فوق رعایت شد با فوت پیک که پیک سریع و مخصوص شمسیداموس است، سوئیچ ماشین را برایتان میفرستم.