نماد سایت رسانهٔ همیاری

سانحهٔ سقوط هواپیما در ایران؛ حفظ سلامت روان در دوران افسردگى اجتماعى 

سانحهٔ سقوط هواپیما در ایران؛ حفظ سلامت روان در دوران افسردگى اجتماعى 

دکتر سعید ممتازی*– روان‌درمانگر، عضو ارشد انجمن مشاوران درمانگر کانادا – ونکوور

بعد از هر جنگی

کسی باید ریخت‌و‌پاش‌ها را جمع کند 

نظم و نظام 

خودبه‌خود برقرار نمی‌شود 

کسی باید آوارها را از جاده‌ها کنار بکشد

تا ماشین‌های پر از جسد 

عبور کنند 

کسی باید غرق شود 

در میان لجن و خاکستر 

فنر کاناپه‌ها، خرده شیشه‌ها 

و پارچه‌های خونین  

کسی باید دیرک را

تکیه‌گاه دیوار کند 

کسی باید برای پنجره شیشه بیاندازد

و در را جا بیاندازد  

این‌ها خوش‌عکس نیست 

و سال‌ها وقت می‌برد 

همهٔ دوربین‌ها رفته‌اند 

برای جنگی دیگر 

(ویسواوا شیمبورسکا)

آن‌قدر اخبار ناخوشایند و فاجعه‌بار از میهن به گوش می‌رسد که دیگر هیچ فاجعه‌ای باورنکردنى نیست. با این حال، بسیاری از ما که نمى‌خواستیم یا نمى‌توانستیم ضربهٔ خبر سانحهٔ دردناک هوایی در تهران را در صبح آن چهارشنبهٔ تلخ تاب بیاوریم، دیگر یاراى باور اصابت موشک خودى به‌عنوان دلیل سانحه را نداشتیم. 

ضربهٔ کارىِ استرس شدید روانی، زمانى با قدرتى چونان توفان به ذهن ما هجوم آورد که خشمی صدچندان از حجم دروغ‌گویى و داستان‌سازى را در پیش روی خود دیدیم. این خشم بود که بار دیگر مردم مستأصل را براى دادخواهى به خیابان‌ها کشاند. جالب اینجاست که این‌بار خشمگین‌ترین گروه‌ها دانشجویان بودند که عبارت «خطاى انسانى» روانشان را می‌آزرد چرا که دیری است دریافته بودند خطاى انسانى بزرگ‌ترى در کار بوده است که نخبگان و تحصیل‌کردگان را از میهن خویش گریزان می‌کند. در شرایط کنونی، مردم سرزمین ایران خود را در یک افسردگى اجتماعى و در یک درماندگىِ عادت‌شده یافته‌اند. 

هنگامى‌که مرگ با سانحه‌ای چنین هولناک اتفاق می‌افتد، واکنش استرس حاد، نه‌تنها در نزدیکان و بستگان رخ می‌دهد، بلکه آحاد مردم را تحت تأثیر فشار و استرس قرار می‌دهد. در سانحهٔ هواپیمای حامل ایرانیان کانادایی در تهران، دروغ و پنهان‌کارى، هم‌زمان با اعلام حملهٔ موشکى از سوى مقامات و کارشناسان خارجى، ذهن مردم را از این استرس همراه با سردرگمی پر کرد. خبر اعتراف ایران پس از چند روز تکذیب مقامات و کارشناسان ایران، به‌نوعى تکرار و تشدید حادثه و استرس ناشى از آن بود. در این حالت، اضطراب و وحشت با خشم و عصبانیت همراه می‌شود و کنار آمدن با آن را به‌مراتب سخت‌تر می‌کند.

براى بستگان و سایر رنج‌کشیدگان یکى از علائم شایع این حالت، تجربهٔ مجدد حادثه یا عناصرى از آن است. در این حالت شما احساس می‌کنید آن حادثه بارها پیش چشمتان تکرار می‌شود. این نشانه ممکن است به‌صورت فلاش‌بک در بیداری یا کابوس در خواب باشد. تجربه‌های حسى همراه حادثه ممکن است باعث فلاش‌بک شوند. مثلاً تجربهٔ بعدى سوار شدن به هواپیما حس ترس و وحشت را بر می‌گرداند.

همهٔ ایرانیان در داخل و خارج از کشور ساعات و روزهاى متوالى در اخبار و اینترنت چرخ زدند و داغ دل را بارها تازه کردند. با این‌حال، این ایرانیان مقیم کانادا بودند که بزرگ‌ترین داغ را بر سینه داشتند و بیشترین عزیز را از دست داده بودند.

حال که بخشى از روزهاى تلخ را پشت سر گذاشته‌ایم، باید بدانیم که هرچند ما این حادثهٔ دردناک را فراموش نخواهیم کرد، همهٔ ما از بازماندگان و سایر ایرانیان لازم است در عین خشم و اعتراض، به زندگی برگردیم و امید را در یکدیگر زنده کنیم. نه‌تنها داغداران و بازماندگان به این امید نیاز دارند، بلکه همهٔ ایرانیان لازم است بر نومیدى غلبه کنند تا بتوانند افسردگى اجتماعى را به مدد این امید، پس برانند.

توصیه‌های بهداشت روان:

در سطح فردى، برخی نکات و توصیه‌های کمک‌کننده برای تسکین استرس شدید در بازماندگان شامل این موارد است:

از آنجا که بخش قابل توجهی از بازماندگان و نزدیکان داغدار را کودکان تشکیل می‌دهند و همچنین کودکان بسیاری در معرض خبر دردناک حادثه قرار گرفته و با مفهوم مرگ روبرو شده‌اند، لازم می‌دانم به چگونگى برخورد درست با این گروه سنى در چنین موقعیت‌هایى اشاره کنم. 

کمک به کودکان در مواجهه با مرگ نزدیکان:

واکنش کودکان به برخورد اطرافیان و چگونگی بیان خبر مرگ به کودک بستگی دارد. بهتر است با کودکان، به‌ویژه کودکان بالاتر از ده سال روراست و واقعى از مرگ صحبت کنیم و آن‌ها را در مورد متوفى با تشبیهاتی مانند سفر رفتن یا خوابیدن برای همیشه سردرگم نکنیم. اگر به کودک در هر سنى بگوییم کسی که فوت کرده براى همیشه خوابیده، او از خوابیدن خواهد ترسید. اگر بگوییم به بهشت رفته و در آنجا در آسایش و لذت است، ممکن است او آرزوی مرگ بکند تا در آن مکان امن و پرآسایش به عزیزی که از دست داده، بپیوندد. همچنین در صورتی که بگوییم فرد متوفی، به سفر رفته است، ممکن است کودک در آینده از سفر خود یا سایر نزدیکان هراسان شود. در شرایط دردناک کنونى و مرگ ناگهانى در سانحهٔ هوایی، توضیح درست و واقعى ماجرا، فرزندان ما را از سردرگمی خارج خواهد کرد. 

بر اساس تحقیقات روان‌شناختى واکنش‌های شایع کودکان به سوگ شامل این موارد است: 

ناباوری و انکار: 

کودک با انکار کردن خبر سعی در آرام کردن خود دارد. 

دلهره و اضطراب: 

با مرگ یکی از نزدیکان ممکن است احساس ایمنی کودک در هم بریزد و سؤال کند: «اگر بابا مرده، پس مامان هم ممکن است بمیرد»، کودکان معمولاً از مرگ والدین بیش از مرگ خود احساس اضطراب و نگرانی دارند. ترس از مرگ خود معمولاً در نوجوانی ظاهر می‌شود. چنین کودکانى هنگام جدا شدن از والدین دچار اضطراب شدید می‌شوند.

مشکل خواب:

گاهى مشکل در به خواب رفتن یا از خواب پریدن ناراحتى عمدهٔ کودک است و گاهى هم کابوس و ترس‌های شبانه رخ می‌دهد. از آمدنِ کودکی که در خواب ترسیده به اتاق خواب خود مانع نشوید، اما پس از آرام شدن او را به اتاق خواب و تخت خودش برگردانید. چنان‌که گفته شد، اگر کلمۀ «‌خواب» برای توصیف مرگ به‌کار برده شود، کودکان ممکن است از خوابیدن بترسند یا وقتی والدین می‌خوابند، دچار اضطراب شوند.

غمگینی و افسردگی: 

معمولاً در کودکان مدت غمگینی کوتاه است. افسردگی ممکن است به شکل‌هایى متفاوت با بزرگسالان ظاهر شود. بچه‌ها ممکن است گوشه‌گیر و منزوی یا ساکت شوند یا برای اینکه والدین ناراحت نشوند، این احساسات را پنهان کنند. همچنین عصبانیت زیاد یا پرخاشگرى می‌تواند جلوه‌ای از افسردگی در کودکان و نوجوانان باشد. بعضى بچه‌ها هم افسردگى را با نشانه‌های جسمى مانند دل‌درد، تهوع، سردرد یا بى‌اشتهایى بروز می‌دهند.

مشاوره با فرد متخصص می‌تواند به بهبودى کودکان در سوگ و تنظیم برخورد مناسب در اعضای خانواده کمک کند.


*دکتراى تخصصى از ایران، فلوشیپ، گواهینامهٔ مشاوره و گواهینامهٔ مطالعات الکل و مواد مخدر از دانشگاه UCLA، گواهینامهٔ مصاحبهٔ انگیزشی – Award of Achievement from UBC in motivational therapy

خروج از نسخه موبایل