طالعبینی دوهفته!
سلام و هزاراران سلام به فرزندان گلم. امیدوارم شما هم از هوای خوب این روزها مثل شمسیداموس کیفور باشید. شما هم بوی پاییز را حس میکنید؟ اگر یک فصل خدا باشد که عنوان پادشاه فصلها برازندهاش باشد، همان پاییز است. انتظار آمدن پاییز حتی روی سیارات هم تأثیر گذاشته و از همین دیشب اورانوس و ماه یک رقص دونفرهٔ خوشگل را با هم شروع کردهاند. البته نوع رقصش را درست نفهمیدم چون شیشهٔ تلسکوپم یه کم کثیف شده بود و دستیارم هم رفته است مرخصی و نیست که تمیزش کند. اما گمانم سالسا میرقصیدند. مادر جان، مگر تمام رقصهای دونفره باید تانگو باشد؟
یک اتفاق و یک خرید کوچک در زندگیتان پر از شگون و مبارکی است. نهخیر، نه دیدن شخص است و نه رسیدن خبر. از آن هم بهتر است. دلتان را حسابی صابون بزنید، که شُله مشهدی در ونکوور دربهدر دنبالش بودید، پیدا شده است. گوی بلورینم دارد شما را میبیند که دارید دو لُپی شُله میخورید و دلی از عزا در میآورید.
مادر جان یک نصیحتی را از من داشته باشید. گاهی بساط عشق خودش جور میشود، گاهی به صد مقدمه ناجور میشود. اگر بخواهد جور شود، جور میشود. چه جور در جوری شد. توی گوی بلورینم میبینم بدجور در تلاشاید. عوض تلاش برای جور شدن، بلند شوید از این هوا لذت ببرید. بروید استنلی پارک دوچرخهسواری.
مادر جان، در گوی بلورینم میبینم که مشغول آزمایش هستید. همچین سرتان را روی میکروسکوپ خم کرده اید که انگار میخواهید هستهٔ اتم بشکافید. اما دارید روی یک حشرهٔ زبانبسته آزمایش میکنید که در خانهتان مثل مور و ملخ از در و دیوار بالا میرود و میخواهید بدانید چرا بهوجود آمده. خب خودتان برای چه بهوجود آمدهاید؟ حشره است، دیگر. آزمایش ندارد، مادر جان. در گروه همیاری بپرسید چطور میتوان آنها را بهطور مسالمتآمیز به خارج از خانه هدایت کرد.
گوی بلورینم نشان میدهد که تمرکز شما در این دو هفته روی شمردن پول است. اصلاً علاقهٔ عجیبی به شمردن پول پیدا کردهاید، چنانکه اگر مرحوم چارلز دیکنز شما را میدید، به جای اسکروج راجع به شما مینوشت. مادر جان، پول خیلی هم خوب است. ولی نشنیدید هر چیز را بشماری، کم میشود؟ از ما گفتن. هر بار پولتان را بشمرید، ده دلارش گموگور میشود.
مادر جان، توی گوی بلورینم میبینم در این دو هفته یک سری مشکلات سخت دارید و میبینم که فکرهای ناجور هم میکنید. توی گروه همیاری هم که ماشاءالله یک عده راحت برای خودشان تِز صادر میکنند که خودکشی حق مسلم ماست. مگر انرژی هستهای است؟ اول خطاب به شما که، مادر جان، قوی باشید. میگذرد و مشکلتان حل میشود. شمسیداموس حرفش ردخور ندارد. خطاب به شعاردهندگانِ حق مسلم ماست هم میگویم بهجای این حرفها از امید و زندگی بنویسید.
مادرزن یا مادرشوهرتان در یک اقدام ناگهانی خبر میدهد که بهزودی از ایران عازم ونکوور است و گویا قرار است دو سه ماهی مهمانتان باشد. گوی بلورینم نشان میدهد که از ترس دارید زَهرهتَرَک میشوید و مصرف قرص ضدِاضطرابتان دو برابر شده است. مادر جان، ترس ندارد. همچین با روی خوش بروید استقبالش. چون دارم میبینم دستش پر از سوغاتیهای خوشگل است.
مژده بدهم که دارم توی گوی بلورینم میبینم در دو هفتهٔ پیش رو کتلتی درست میکنید که نهتنها وا نمیرود، بلکه عکسش را توی گروه همیاری میگذارید و سیل پیشنهادات کتلتی به سمتتان سرازیر میشود. اصلاً شما ملکه یا پادشاه کتلت لقب خواهید گرفت. حتی ممکن است به شما پیشنهاد راه انداختن تجارت کتلت داده شود.
مادر جان، با احساسات کسی بازی نکنید. خوبیت ندارد. دارم یک چیزهایی تو گوی بلورینم میبینم که میگویم. اینهمه بازی خوب. الاکلنگ، قایم باشک، شش خانه، یه قُل، دو قُل. آن وقت آدم اینها را بگذارد و با احساسات ملت بازی کند؟
رابطهٔ عاشقانهتان در این دو هفته بینظیر است. شما را میبرد متروتاون. آی برایتان هدیه میخرد. میگوید تو جان بخواه. حواستان باشد که جان نخواهید، مادر. چون با این عشقی که من در گوی بلورینم میبینم، بعید نیست همان وقت سینهاش را بشکافد و قلبش را پیشکش کند.
یک سفر دریایی در گوی بلورینم برایتان میبینم. ایستادهاید روی عرشهٔ کشتی. باد میخورد زیر موهایتان و دوروبرتان را میپایید ببینید رُز یا جَکی را برای خودتان پیدا میکنید یا نه. مادر جان، مگر کشتی تایتانیک سوار شدهاید؟ هیچ رُز یا جَکی در کار نیست. بیخود دلتان را صابون نزنید.
سعی کنید در زندگی به نیمهٔ پر لیوان نگاه کنید، مادر جان. دانشمندان بهتازگی کشف کردهاند کسانی که به نیمهٔ خالی لیوان نگاه میکنند، بعد از مدتی کوررنگی میگیرند. حالا از ما گفتن بود. گوی بلورین من حرفش ردخور ندارد. پس یادتان باشد نگاه کردن به نیمهٔ خالی ممنوع.
گوی بلورینم شما را میبیند که چهار نعل از پلههای ترقی بالا میروید و هیچکس نمیتواند جلوی شما را بگیرد. مادر جان، آنقدر سرعت ترقیتان زیاد است که از خودش هم جلو افتادهاید و ترقی پشت سر شما هِنهِنکنان به نفسنفس افتاده و میگوید افسار را بکش تا زیر سایهٔ درخت کمی استراحت کنیم.