این مطلب در شمارهٔ ۸۵ رسانهٔ همیاری، ویژهنامهٔ زندهیاد علیرضا احمدیان، منتشر شده است. برای خواندن سایر مطالب این ویژهنامه اینجا کلیک کنید.
سییِرا اسکای جما – ونکوور
من اولین بار علیرضا را بیش از ۱۰ سال پیش وقتی هر دویمان دانشجوی کارشناسی در دانشگاه بریتیش کلمبیا بودیم ملاقات کردم. ما همدیگر را در اولین برنامهٔ آن سال دانشگاه که «شراب و پنیر با اساتید» نام داشت دیدیم. برنامهای که توسط گروه تاریخ دانشگاه برگزار شده بود. مدت کمی بعد از آن شب، هر دو شروع به فعالیت داوطلبانه در انجمن دانشجویان رشتهٔ تاریخ کردیم. ما خیلی خوب با هم کنار میآمدیم چون علایق مشترکی همچون تاریخ و علوم سیاسی داشتیم؛ تلاش برای تبدیل دنیا به جایی بهتر، خندیدن و شاد بودن و خدمت به اقشار جامعه. ما همیشه از کار کردن کنار هم لذت میبردیم و رابطهمان را در طول سالها چه در دورهٔ فوق لیسانس و چه شروع به فعالیت حرفهایمان پس از آن با هم حفظ کردیم. علیرضا انسانی نواندیش، مهربان و خوب بود. او خیلی زود و خیلی جوان از این دنیا رفت و این قلب مرا شکست.
همیشه دلتنگش خواهم بود.
توضیح عکس:
سییِرا اسکای جما و علیرضا احمدیان حین فعالیت داوطلبانه در انجمن دانشجویان در سال ۲۰۰۸ – همایش Circ