سیما غفارزاده – کوکئیتلام
ماه گذشته، شهرمان میهمان عزیزی را پذیرا بود؛ فرخنده حاجیزاده، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار و ناشر و روز یکشنبه، ۹ سپتامبر ۲۰۱۸، نشستی به دعوت نشریهٔ شهروند ونکوور با حضور ایشان در کتابخانهٔ مرکزی شهر کوکئیتلام ترتیب داده شده بود.
در این برنامه، ابتدا هادی ابراهیمی، سردبیر نشریهٔ شهروند، ابراز خرسندی کرد که پس از تورنتو، در ونکوور نیز امکان نشستی با خانم حاجیزاده فراهم شد. وی پس از معرفی کوتاهی از فرخنده حاجیزاده و پسران فرهیختهاش، پژمان و پیمان سلطانی، معرفی ایشان در حوزهٔ کار ادبی را به علی نگهبان سپرد.
علی نگهبان، نویسنده و مترجم مقیم ونکوور، در ابتدا اشاره کرد که قصد داشته است مطلبی در معرفی فرخنده حاجیزاده بنویسد، اما از آن صرفنظر کرده و ترجیح داده است که زمان نشست هر چه بیشتر به داستانخوانی و شعرخوانی توسط خودِ ایشان صرف شود. وی با تعریف خاطرهای که به سی سال قبل و آغاز آشناییاش با فرخنده حاجیزاده مربوط میشد، یعنی زمانی که از طرف زندهیاد مسعود کوشان به کارگاههای استاد براهنی معرفی شده بود و ایشان را در آنجا ملاقات کرده بود.
علی نگهبان اشاره کرد که سیر خلاقیت فرخنده حاجیزاده از اوایل دههٔ هفتاد با آنچه که ما آن را بهنام قتلهای زنجیرهای نویسندگان میشناسیم، راه بسیار پرتلاطمی بهخود گرفت، چنانکه همه میدانیم و دیگر در تاریخ ثبت شده است؛ چیزی نیست که فقط بر ایشان گذشته باشد، بر همهٔ ما و مردم ایران گذشته است. و اما نقش ایشان در این میان مصداق روشن جملهای است که زندهیاد محمد مختاری گفت، «ما خشممان را به اندیشه بدل میکنیم». پس از سخنان کوتاه علی نگهبان، وی از فرخنده حاجیزاده دعوت کرد تا برای شرکتکنندگان در این نشست شعر و داستان بخواند.
فرخنده حاجیزاده در ابتدا از تک تک افرادی که در برگزاری این جلسه نقش داشتهاند نام برد و تشکر کرد. سپس با اشاره به اینکه معتقد است دارایی نویسندگان تنها کلمه است، و او این دارایی را در غالب شعر، داستان، گزارش-قصه و… ریخته است، از حضار پرسید که مایلاند با چه شروع کند. وی طبق خواهش آنان با شعرخوانی آغاز کرد. فرخنده حاجیزاده پس از خواندن چند شعر، داستان «جنسیت متفاوت» را خواند. پس از آن نوبت به مهین میلانی رسید.
مهین میلانی، نویسنده و روزنامهنگار آزاد مقیم ونکوور، سخنان خود را با تمرکز روی گزارش-قصهٔ «من، منصور و آلبرایت» ایراد کرد. وی گفت که معتقد است این کار فرخنده حاجیزاده را تاج سر تمامی کارها و آثار ایشان میداند. کاری که درواقع نوعی اتوفیکشن است، یعنی بیوگرافیای که نویسنده آن در غالب داستان مینویسد. مهین میلانی دربارهٔ این اثر گفت که خانم حاجیزاده در این گزارش-قصه بهشیوهٔ بینظیری در لباس یک کارآگاه بهدنبال قاتل برادر و برادرزادهاش میگردد؛ قاتلی که طبیعتاً پیدا نمیشود. او همچنین با اشاره به سه نکتهٔ مهم در مرور آثار فرخنده حاجیزاده و صحبتهایی که با او داشته است، دربارهٔ «موضوع خشونت»، «آبرو در دختران و پسران بهصورت حس گناه که همچون فقدانی تا ابد در ما میماند» و «برخورد ما و کلاً جامعه نسبت به مرگ» سخنانی ایراد کرد.
پس از سخنان مهین میلانی، نوبت به محمد محمدعلی رسید. ایشان سخنان خود را با اشارهای طنزآمیز به آشنایی دیرینهٔ خود با فرخنده حاجیزاده، آغاز کرد. او گفت مهمترین و اولین چیزی که میتواند دربارهٔ فرخنده حاجیزاده بگوید این است که وی همچنان ایستاده است؛ بدون آنکه از مسیری که طی سالها برای خودش تعیین کرده است، یک قدم عقب نشسته باشد، کسی که روی پای خود ایستاد، بهعنوان یک زن، هم نوشت و هم به فعالیت اجتماعی خود ادامه داد. سپس وی بر اساس مطلبی که با عنوان «فرخنده حاجیزاده، آزاده بانوی هفت اقلیم» نوشته بود، به بررسی حاجیزاده در هفت عرصه پرداخت.
پس از سخنان محمد محمدعلی، تنفسی اعلام شد که طی آن علاوه بر پذیرایی با شیرینی و چای و قهوه، تعداد محدودی از کتابهای فرخنده حاجیزاده که برای فروش ارائه شده بود، مورد استقبال حاضران در جلسه قرار گرفت.
نهایتاً قسمت دوم برنامه به پرسش و پاسخ اختصاص یافت که متأسفانه بهدلیل حجم بالای مطالب، امکان پرداختن به آنها را نیافتیم. البته در همین شماره گفتوگویی با ایشان داشتهایم که توجه علاقهمندان را به آن جلب میکنیم.