افتتاح جشنواره بین المللی زنان در فیلم ونکوور با یک فیلم سینمایی ایرانی

«نفس» آخرین ساختهٔ نرگس آبیار فیلم سینمایی افتتاحیهٔ دوازدهمین دورهٔ جشنواره بین‌المللی زنان در فیلم ونکوور است. این جشنواره که دوازدهمین دورهٔ خود را پیش رو دارد هرساله مقارن با روز جهانی زن برگزار می‌شود و در آن فیلم‌های سینمایی و مستند متعددی از کشورهای مختلف به نمایش در می‌آید (لینک). جشنواره امسال روز ۸ مارس با نمایش «نفس» در سالن ونسیتی تیاتر به‌صورت رسمی فعالیت خود را آغاز می‌کند و تا ۱۲ مارس ادامه خواهد داشت.

تهیه بلیت «نفس» از اینجا ممکن است (لینک)

تیزر این فیلم را در اینجا ببینید:

نرگس آبیار فارغ‌التحصیل رشتهٔ کارشناسی ادبیات فارسی است و از سال ۱۳۷۶ فعالیت داستان‌نویسی خود را آغاز کرد. او تاکنون بیش از سی جلد کتاب در قالب رمان و داستان به چاپ رسانده است. همچنین چهار فیلم‌نامهٔ بلند سینمایی را نیز در کارنامهٔ ادبی او می‌توان یافت. وی از سال ۱۳۸۴ به ساخت فیلم‌های کوتاه و مستند و فیلم بلند سینمایی روی آورد و تاکنون هفت فیلم داستانی و مستند و دو فیلم سینمایی را کارگردانی کرده است. آبیار داور جشنواره پونا در هند و در سی‌و‌پنجمین جشنوارهٔ فیلم فجر، عضو هیئت انتخاب در بخش مسابقهٔ جشنوارهٔ فیلم فجر بود.

نرگس آبیار

«اشیا از آنچه در آینه می‌بینید به شما نزدیکترند» اولین فیلم سینمایی اوست که داستان سادهٔ زنی خانه‌دار را دنبال می‌کند که درحالی‌که باردار است باید بر یک مشکل ساده و پیش پاافتاده غلبه کند. فیلم بعدی آبیار «شیار ۱۴۳» نام دارد که روزهای تلخ انتظار مادری را در ایام جنگ دنبال می‌کند که منتظر بازگشت پسرش از میدان جنگ است بی آنکه بداند آیا او اسیر شده یا در جنگ کشته شده است.

آخرین اثر سینمایی وی به نام «نفس» سال ۱۳۹۵ در ایران به نمایش درآمد. این فیلم روایتی است از زندگی چهار کودک با نام‌های بهار، نادر، کمال و مریم که همراه پدرشان غفور و مادربزرگ در دههٔ۵۰ خورشیدی نفس می‌کشند! دنیای این کودکان دنیایی است پر از رؤیاهای زیبای کودکانه که قرار است رنگ حقیقت به خود بگیرد.

بخش از یادداشت کارگردان:

کارگردان در توضیحی که پیرامون فیلم «نفس» نوشته و هم‌زمان با فیلم منتشر شد، آورده است که: دخترکی سربه هوا و خیال‌باف، نه مفهوم قطعی مرگ را می‌فهمد نه صراحت جنگ و بمباران هوایی را. معلق میان زمین و آسمان برای خودش تاب می‌خورد و آژیر قرمز را به شکل موسیقی شورانگیزی ادراک می‎کند.

«نفس» در نگاه دیگران:

حسین علیزاده آهنگ‌ساز نامدار ایرانی دربارهٔ سومین ساختهٔ آبیار می‌گوید: «فیلم «نفس» فیلمی کاملاً ایرانی است که مشابهی در سینمای ایران ندارد زیرا فضاهای مختلف کشور در موقعیت‌های مختلف را به تصویر کشیده شده و با درنظرگرفتن المان‌های ملی حرفی کاملاً ایرانی را بیان کرده است.»

محمدرضا درویشی، دیگر موسیقی‌دان برجسته ایرانی درباره فیلم می‌گوید:« فیلم «نفس» یک نفس عمیق است از خیال؛ هنر خیال است، کشف خیال است، خیالی که به واقعیت بدل می‌شود… در مسیر تبدیلات، تلخ و شیرین جا عوض می‌کنند اما عشق جایش با چیزی عوض نمی‌شود… فیلم «نفس» عمیقاً یک فیلم عاشقانه است.»

خسرو دهقان منتقد قدیمی مجلهٔ فیلم می‌نویسد: «فیلم «نفس» مرا غافل‌گیر کرد. یک غافل‌ گیری معکوس. معمولاً  از چیزهای  عجیب  و غریب  و شوک‌دهنده  و غیرمتعارف و پررنگ، غافل‌گیر  و درمانده و شگفت زده می شویم .در این  مورد، غافل‌گیر سادگی، عینی بودن و واقعی  واقعی واقعی واقعی… بودن شدم .تجربه ام در مورد سینمای ایران (زیرگوشم) زمزمه می کند که چنین فیلمی و این گونه فیلمی را تا به حال ندیده ام. که در نوع خود یک پدیده است. فیلم برایم درچهارچوب و محدودهٔ سینمای ایران فیلمی جزیره‌ای است…فیلمی  راست‌گو، شریف، دوست‌داشتنی، لطیف، متوازن و معقول که نادر است و نعمت…فیلم  متوازن  و متعادل  است. بی کم‌و‌کاست، بی دست‌کاری، بدون تصنع. عینیِ عینیِ عینی و  واقعیِ  واقعیِ  واقعی. چه خوب، چه بد. چه نیک، چه بد…«نفس» را می پذیریم. سادگی اش قابل قبول است. اما انتظار ما حد و انتها ندارد. چشم به راه کارهای جدی تر و عمیق تر و مهم تر و اساسی تر و بنیانی تری هستیم. تا آن روز و روزگار.

و یادمان نرود که بازی خانم پانته آ پناهی‌ها از یادنرفتنی است.»

رخشان بنی‌اعتماد نیز پس از دیدن فیلم سینمایی «نفس» نوشت: «‌فیلم «نفس» را دوبار دیدم … به‌عنوان یک بیننده می‌شود با فیلم رفت و لحظاتی برگشت تا نشانه‌های از یادرفتهٔ تاریخ و وقایع اجتماعی گذشته‌ای نه خیلی دور را در ساده‌ترین دقایق معصومیت دخترانه مزمزه کرد و ذهن را پرواز داد و من این پرواز را دوست می‌داشتم…دلایل متعددی برای حظ بردن از روابط آدم‌های ساده در «نفس» وجود دارد. دنیای سرخوشانه و جذاب پدر با بچه‌هایش، مخصوصاً دختربچه‌ها و بهانه‌های کوچک و فقیرانه‌ای که نماد تبلور عشق در خانواده است…«نفس» را باز هم می‌توانم ببینم… شخصیت مادر بزرگ، با بازی خوب پانته‌آ پناهی‌ها «حب نبات» فیلم است. دوست داشتنی اما نه به شیرینی مادر بزرگ‌های کلیشه و دروغین بر پرده سینما.»

علی جعفرزاده منتقد دیگری است که علاوه بر دهقان و بنی‌اعتماد دربارهٔ بازی این بازیگر زبان به تحسین گشوده است: «پدیدهٔ بازیگری سال ۱۳۹۵ پانته‌آ پناهی‌ها بود. در سینمایی که ژیگول‌بودن و جذابیت ظاهری امتیازی بی‌بدیل برای بازیگران زن است، پناهی‌ها تنها بر توان بازیگری خود تکیه زده است. سه فیلم از او دیدم با سه کاراکتر مختلف. در «نفس»  نرگس آبیار نقش مادربزرگی یزدی با سگرمه هایی همیشه در هم و غرولندهای به شدت همدلی‌برانگیز ، در «عادت نمی‌کنیم» ابراهیمیان نقش یک خانم وکیل با تجربه و در «لاک قرمز» نقش مادری میان‌سال از طبقهٔ محروم و فقیر جامعه که کنش‌هایش در لحظات استیصال کاملاً واقعی می‌نمود. پانته آ پناهی‌ها بی‌گمان یکی از پدیده‌های بازیگری جشنوارهٔ سی‌و‌چهارم بود.

نمایش این فیلم با گفتگوی اسکایپی با فیلمساز همراه خواهد بود.

ارسال دیدگاه