نماد سایت رسانهٔ همیاری

فروغ در یک نگاه

فروغ در یک نگاه - نگاهی به زندگی و آثار فروغ فرخ‌زاد در پنجاه و پنجمین سالروز خاموشی‌اش

نگاهی به زندگی و آثار فروغ فرخ‌زاد در پنجاه و پنجمین سالروز خاموشی‌اش

مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور

فروغ فرخ‌زاد، زادهٔ ۸ دی ۱۳۱۳ در تهران، از شاعران نامدار معاصر ایران است. فروغ، در محلهٔ امیریهٔ تهران، از پدری تفرشی و مادری کاشانی‌تبار پا به‌دنیا گذاشت. وی فرزند چهارم توران وزیری‌تبار و سرهنگ محمد فرخ‌زاد است. از دیگر اعضای خانوادهٔ او می‌توان از برادرش، فریدون فرخ‌زاد، شاعر، خواننده، برنامه‌ساز و مجری رادیو و تلویزیون، ترانه‌سرا و آهنگ‌ساز و خواهر بزرگ‌ترش، پوران فرخ‌زاد، شاعر، نویسنده، مترجم، منتقد ادبی، روزنامه‌نگار و پژوهشگر ایرانی، که چند سال پیش درگذشت، نام برد. 

فروغ فرخ‌زاد در زمان حیاتش پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه‌های قابل‌توجه و برجستهٔ شعر معاصر فارسی‌ است. مجموعه‌های «اسیر»، «دیوار» و «عصیان» در قالب شعر نیمایی، آغاز کارِ ادبی او محسوب می‌شود. بعدها آشنایی و همکاری فروغ با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم‌ساز سرشناس ایرانی، موجب تحول فکری و ادبی در او شد. فروغ در بازگشت به دنیای شعر، مجموعهٔ «تولدی دیگر» را منتشر نمود که تحسین گسترده‌ای را در جامعهٔ‌ ادبی برانگیخت. پس از آن با انتشار مجموعهٔ «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد»، توانست جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به‌عنوان شاعری بزرگ و مطرح تثبیت کند. اشعار فروغ فرخ‌زاد به زبان‌های دیگری از قبیل انگلیسی، ترکی، عربی، چینی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی، آلمانی و عبری برگردانده شده است.

فروغ در ۱۶ سالگی با پرویز شاپور، طنزپرداز ایرانی، ازدواج کرد. این ازدواج چهار سال بعد به جدایی انجامید. حاصل این ازدواج، پسری به‌نام کامیار بود. فروغ پیش از ازدواج با شاپور، با وی نامه‌نگاری‌های عاشقانه‌ای داشت. این نامه‌ها به‌همراه نامه‌های فروغ در زمان ازدواج این دو و همچنین نامه‌های وی به شاپور پس از جدایی از وی، بعدها توسط کامیار شاپور و عمران صلاحی در کتابی به‌نام «اولین تپش‌های عاشقانهٔ قلبم» منتشر شد.

فروغ فرخ‌زاد پس از جدایی از شاپور برای گریز از هیاهو و زندگی بسته و یکنواخت جاری در روابط شخصی و محفلی، به اروپا سفر کرد. در این سفرها آشنایی‌ فروغ با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را بازتر کرد و زمینه‌ای برای دگرگونی فکری وی شد. فروغ در این دوره از زندگی‌اش زبان‌های ایتالیایی، فرانسه و آلمانی را آموخت.

در سال ۱۳۳۷ فروغ جذب سینما و در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا شد. این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر داد و موجب تغییر فضای اجتماعی و تحول فکری و ادبی در او شد. نامهٔ منتشرشده‌ای از جانب فروغ برای ابراهیم گلستان، نشانگر وجود رابطهٔ عاشقانه بین این دو است. چهار سال بعد، یعنی در سال ۱۳۴۱، این دو، فیلم «خانه سیاه است» را در آسایشگاه جذامیان «بابا باغی» تبریز ساختند. فروغ پسری به‌نام حسین منصوری را از آن جذام‌خانه به فرزندی پذیرفت. یک‌سال بعد، فروغ در نمایشنامهٔ «شش شخصیت در جستجوی نویسنده» اثر لوئیجی پیراندلو به‌کارگردانیِ پری صابری، به‌عنوان بازیگر درخشید. در زمستان همان سال فیلم «خانه سیاه است» جایزهٔ نخست جشنوارهٔ اوبر هاوزن را از آنِ خود کرد و باز در همان سال مجموعهٔ «تولدی دیگر» با تیراژ بالای سه‌هزار نسخه توسط انتشارات مروارید منتشر شد.

ابراهیم گلستان طی مصاحبه‌ای با سعید کمالی دهقان از روزنامه گاردین در بهمن‌ماه سال ۱۳۹۵، یعنی پنجاه سال پس از درگذشت فروغ، گفت که رابطهٔ‌ او با فروغ دوطرفه بوده‌ است. او دربارهٔ اینکه آیا فروغ به عضوی از خانواده تبدیل شده بود، گفت: «خانواده چیست؟ اصلاً خانواده معنی ندارد. [تبدیل شده بود به] یک عضو شخصیت من.» وی در این مصاحبه همچنین گفت: «فروغ با این راه افتاد که شعری می‌گفت که باب طبع حسیات سادهٔ مردم بود. گُنَه کردم گناهی پر ز لذت. به‌به، یک زنی می‌گوید گناه کردم، چقدر هم کیف کردم، قفل در را این باز کرده برایشان، ولی از یک پرش رهاشونده و رهاکننده‌ای حکایت می‌کند، ولی آیا این همهٔ حرف اوست؟ نه. وقتی می‌آیید جلو، یک مقدار ساده است، خیلی هم ساده است. بعد که به شعرهای بعدی‌اش می‌رسی، می‌بینید که داستان دارد عوض می‌شود. راجع به چیزهای دیگر گفته می‌شود و آن چیزهای دیگر بیشتر در ذهن شما می‌تواند جا بگیرد؛ ولی خواننده با چیزهای دیگر راه افتاده… »

مهدی اخوان ثالث، شاعر هم‌عصر فروغ، دربارهٔ وی گفته‌ است: «او زنی معترض به ستمی که بر زنان می‌رفت بود و می‌خواست به ظلمی که به نیمی از افراد جامعه می‌شد، اعتراض کند. این را در کتاب‌هایش می‌توانیم ببینیم، از «اسیر» گرفته تا «دیوار» و زندگی و طرز فکر خیامی‌اش را در «عصیان». او شاعر خوبی بود، به‌خصوص شعرهای آخرش بسیار لطیف و پرشوروحال بود، شعر ناب و نجیب بود.»

احمد شاملو، شاعر بنام معاصر، دربارهٔ فروغ گفته است: «شاعری که پس از تولد دوبارهٔ خویش بیش از پنج یا شش سال نزیست، اما با مجالی که بی‌رحمانه اندک بود، توانست به‌صورت یکی از درخشان‌ترین چهره‌های شعر امروز تثبیت شود. با مرگ او، موسیقی درخشانی که خاص شعر معصومانه‌اش بود، غیرقابل‌تقلید ماند و از گسترش باز ایستاد.»

عبدالعلی دستغیب در کتاب «پری کوچک دریا: نقد و تحلیل شعر فروغ فرخ‌زاد (۱۳۸۵)» می‌نویسد: «اشعار نخستین فروغ، به‌رغم داوری خویش، دارای اهمیت‌اند، هم از این‌رو که راه کمال‌یافتگی شعری او را نشان می‌دهند و هم از این جهت که در فضای زندگانی آن روزها، شورمندی‌های جسم و جنس را با بی‌پروایی بیان می‌دارند. درست است که اشعار نخستین او نه در قالب و نه در ساخت وزن و قافیه و تعابیر، نوآوری ویژه‌ای نداشت، اما مضامین و لحن بیان اشعار، جرئت و جسارتی می‌خواست که دیگران نداشتند یا اگر داشتند، مصلحت نمی‌دیدند آن را بیان کنند. این اشعار بین دو قطب مرگ و زندگانی، بین تمنای وصل و بیزاری نوسان می‌کند. شعر ظلمت در کتاب «عصیان»، تحول تازهٔ فروغ را خوب نشان می‌دهد. این شعر با اشعار دیگر این دورهٔ شعرسرایی او از سویهٔ قالب، وزن و تصویر، تفاوت دارد و نفس‌کشیدنی است در جو شعر نیمایی و آزادشدن از قالب چهارپاره و محتوا و غالباً احساساتی و سادهٔ آن. شعر فروغ، سویه‌های دیگری نیز دارد: توجه به زیبایی و عشق.»

محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر معاصر، نیز دربارهٔ فروغ گفته است: «می‌بینیم که فروغ با گسترشی که در کیفیت افاعیل قائل شده‌ است، بیشتر از نیما که اغلب به توسعهٔ کمّی افاعیل گراییده بود، وزن شعر را گسترش داده‌ است و یکی از خصوصیات فراموش‌شدهٔ شعر قرن چهارم را که به‌علت کلیشه‌وارشدن زبان شعری در دوره‌های بعد فراموش‌شده بود، زنده کرد و از حد رایج و مشخص آن هم توسعهٔ بیشتری بخشید.»

البته ادیبانی هم هستند که به شعر فروغ انتقاد دارند، به‌طور مثال سیروس نیرو، شاعر و پژوهشگر ادبیات فارسی،‌ در جایی گفته است: «فروغ شعر فارسی نگفته، چیزهایی برای خودش گفته که قشنگ هم هست، ولی با فرهنگ ما این‌ها شاعر نیستند. شعر ما همان شعر حافظ است که نمی‌توان یک کلمه از آن را جابه‌جا کرد.»

ناصر صفاریان در سال ۱۳۸۱ مستند‌های سه‌گانه‌ای با نام‌های «جام جان»، «اوج موج» و «سرد سبز» دربارهٔ فروغ فرخ‌زاد ساخت که در آن با افراد زیادی همچون کاوه گلستان، فرزند ابراهیم گلستان، بهرام بیضایی، کارگردان سینما، فریدون مشیری، شاعر، نیز مادر و خواهر فروغ و کسان دیگری گفت‌وگو شده‌ است. 

غادة السمان، شاعر مشهور سوری، در جایی گفته است که «اعتقاد دارد از فروغ در اشعارش الهام گرفته‌ است.»

در سال ۲۰۱۱ میلادی، یک گروه زیرزمینی موسیقی به‌نام Old Friends، دو ترانه بر روی اشعار فروغ فرخ‌زاد اجرا کردند؛ ترانه‌های «من تو باشم تو» و «پرنده مردنی است». در سال ۲۰۱۳ نیز آربی موسسیان، خوانندهٔ گروه یادشده، آهنگی به‌نام «نهایت شب» برای یکی از اشعار فروغ فرخزاد اجرا کرد.

حوالیِ سال‌های ۱۳۴۲–۱۳۴۳، فروغ یک‌بار با خوردنِ جعبه‌ای قرص گاردنال، دست به خودکشی زد اما خدمتکارش متوجه شد و او را به بیمارستان برد.

فروغ فرخ‌زاد، بعدازظهر روز ۲۴ بهمن ۱۳۴۵، در سن ۳۲ سالگی هنگام رانندگی با خودروی جیپ ابراهیم گلستان، برای تصادف‌نکردن با اتومبیل حامل تعدادی کودک، از مسیر منحرف شد و جان باخت.

دو روز بعد، پیکر او با حضور خانواده، دوستان و علاقه‌مندانش در گورستان ظهیرالدوله به‌خاک سپرده شد. صادق چوبک، ابوالقاسم انجوی‌شیرازی، جلال آل‌احمد، مهدی اخوان‌ثالث، احمد شاملو، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، بهرام بیضایی، نجف دریابندری، احمدرضا احمدی و بسیاری دیگر از هنرمندان و نویسندگان در این مراسم حاضر بودند.

آثار

مترجمان آثار فروغ

خروج از نسخه موبایل