آرام روانشاد – ایران
کارگردان: بری لِوینسون
فیلمنامهنویس: بری مورو و رونالد بیس
بازیگران: داستین هافمن – تام کروز – والِریا گولینو
جوایز: جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر مرد، بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه – جایزهٔ گلدن گلوب برای بهترین فیلم درام، بهترین بازیگر مرد، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه – جایزهٔ منتخب مردم برای بهترین فیلم درام – جایزهٔ دیوید دی دوناتِلو برای بهترین فیلم خارجی، بهترین بازیگر مرد خارجی، بهترین کارگردان خارجی، بهترین تهیهکنندهٔ خارجی و بهترین فیلمنامهٔ خارجی – جایزهٔ حلقهٔ منتقدان کانزاسسیتی برای بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر اصلی مرد، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد – جایزهٔ اتحادیهٔ صنفی کارگردانان آمریکا برای بهترین کارگردانی
داستان فیلم
چارلی بابیت که مدیر یک شرکت واردات اتومبیل است، در راه تعطیلات آخر هفته بههمراه نامزدش سوزانا (والریا گولینو) مطلع میشود که پدرش فوت شده است. او پس از مراسم خاکسپاری با وکیل خانوادگی صحبت میکند و متوجه میشود که پدرش برای او تنها باغچهٔ گل رز و اتومبیل قدیمی را به ارث گذاشته و سه میلیون دلار از ثروتش را به کفیلش واگذار کرده است.
چارلی پس از تحقیق به آسایشگاهی خارج از شهر میرسد که امانتدار ثروتی که به کفیل پدرش رسیده، در آنجا حضور دارد. چارلی در آن آسایشگاه به شخصی به اسم ریموند برمیخورد که درگیر اختلال اوتیسم است و متوجه میشود که او، برادرش و همان کفیل پدرش است. چارلی تلاش میکند تا حضانت برادر را بهعهده بگیرد تا از این طریق بتواند پول ریموند را تصاحب کند، اما پدر چارلی حضانت او را به پزشک خانواده سپرده است. در نهایت چارلی با سماجت فراوان برادرش را از آسایشگاه خارج میکند. این آغاز رابطهٔ بین دو برادر است که در آن شاهد اتفاقات تلخ و شیرین خواهیم بود.
دربارهٔ فیلم
اختلال طیف اوتیسم (ASD) اصطلاح گستردهای است که برای توصیف گروهی از اختلالات رشدی عصبی استفاده میشود. این اختلالات با مشکلات ارتباطی و تعامل اجتماعی مشخص میشوند. افراد مبتلا به اوتیسم اغلب علائم یا الگوهای رفتاری محدود، تکراری و کلیشهایی را نشان میدهند. علائم این اختلال تا پیش از سه سالگی بروز میکند و علت اصلی آن هنوز ناشناخته است. به کسانی که این اختلال را دارند اوتیستیک یا درخودمانده گفته میشود. کودکان و بزرگسالان مبتلا به اوتیسم، در ارتباطات کلامی و غیرکلامی، تعاملات اجتماعی و فعالیتهای مربوط به بازی، مشکل دارند. این اختلال، ارتباط با دیگران و دنیای خارج را برای آنان دشوار میسازد.
اختلال اوتیسم یکی از موضوعات مورد علاقهٔ نویسندگان و فیلمسازان است و بیشک یکی از درخشانترین فیلمهایی که در این زمینه ساخته شده، فیلم مرد بارانی با بازی درخشان داستین هافمن است. بری مورو، فیلمنامهنویس، در سال ۱۹۸۴ «کیم پیک» را که با نارسایی مغزی به دنیا آمده بود ملاقات میکند و نتیجهاش ساخت فیلم مرد بارانی در سال ۱۹۸۸ میشود. بری مورو پس از دریافت جایزهٔ اسکار آن را به کیم پیک تقدیم میکند. شهرت کیم پیک بهخاطر حافظهٔ تصویری فوقالعاده و دیگر تواناییهای شگفتانگیزش بود. او تمام آدرسها، در تمام نواحی ایالتهای آمریکا را با کد پستی میشناخت و همزمان میتوانست دو صفحه از یک کتاب را در حدود هشت ثانیه با دقت ۹۸ درصد بخواند؛ هر صفحه با یک چشم! کیم با همین روش دوازده هزار جلد کتاب را خواند و بهخاطر سپرد.
از قدیم گفتهاند که برای شناختن کسی کافی است که با او سفر کنید. مرد بارانی دقیقاً بر اساس همین جمله بنا شده است. چارلی که شخصی جاهطلب و حریص است، با برادری که اصلاً او را نمیشناخته و از وجودش خبر نداشته، بهواسطهٔ مرگ پدر بهاجبار رهسپار سفر میشود و این سفری است که قرار است تغییری بزرگ ایجاد کند. تغییری در روح چارلی بهواسطهٔ برادری که در دنیای خودش محصور است. پس بیراه نیست اگر بگوییم این فیلم یک درام جادهای است.
کارگردانی و ظرافتهای این اثر آنقدر چشمگیر است که آن را به یکی از محبوبترین فیلمهای دههٔ هشتاد تبدیل کرد. تمام نشانههای اوتیسم و جهان آن در شخصیت ریموند بهچشم میخورد و این سؤال را در ذهن ما ایجاد میکند که چگونه یک بازیگر میتواند تا این حد توانمند باشد؟
قطعاً یکی از چالشهایی که در این فیلم کارگردان با آن مواجه بوده است، انتخاب بازیگر نقش اصلی است. بازیگری که بتواند تمام ظرافتهای درون متن و لایههای زیرین کاراکتر را بهخوبی و بدون هیچ تظاهری نشان دهد.
بدون شک به نابغهای نیاز بود تا بتواند چنین ظرافتی را درک کند، نابغهایی که درست چند سال قبل در فیلم توتسی بهعنوان یک زن ایفای نقش کرده بود. هافمن بدون شک یکی از بزرگترین بازیگران حال حاضر است. او چنان در نقش ریموند غرق شده که بهسختی میتوان باور کرد که در مقابل دوربین است، حتی برای ایفای هر چه بهتر نقشش بهسراغ کسانی که درگیر با اوتیسم بودند میرود و گفتوگویی با کیم پیک هم داشته است؛ البته کیم پیگ درگیر اوتیسم نبود و مشکلش نارسایی مغزی بود.
تصاویر و قابهای بهیادماندنی در این اثر، آن را به فیلمی فراموشنشدنی برای شما تبدیل میکند. همین تصاویر زیبا احساس دنیای زیبا و در عین حال غریب ریموند را به ما منتقل میکند، و جذابتر از آن تضادی است بین دو شخصیت ریموند و چارلی در ابتدای فیلم و روندی که به ارتباط عمیق بین آن دو منجر میشود. همین تضادهاست که باعث میشود فیلم احساسات مخاطب را درگیر کند و پس از تماشایش در ذهن او به زندگیاش ادامه دهد. یکی از لحظات درخشان فیلم صحنهای است که چارلی احساسش را دربارهٔ ریموند بروز میدهد، در حالیکه با عجز کامل فریاد بر میآورد: «من میدانم که پشت این چهره و رفتار کسی پنهان شده است!» اما چه کسی؟ و کجا؟ فیلم سعی دارد به سؤالاتی پاسخ گوید که آنها را فقط احساسات میتواند جواب دهد و نه واقعیت!
مدت زمان فیلم ۱۳۳ دقیقه است، اما شک نکنید که چنان در دنیای ریموند و چارلی غرق میشوید که متوجه گذر زمان نخواهید شد. فیلم تلاش میکند تا محدودیتهای ریموند را به تصویر بکشد. میتوان گفت که کل فیلم بر اساس محدودیتهای احساسی انسان طراحی شده است. محدودیت ریموند در ارتباط با دیگران و محدودیت چارلی در عشقورزی و عشق به همنوع! مرد بارانی فیلمی درخشان دربارهٔ «باورداشتن و پذیرفتن» است.
این فیلم در اغلب کتابخانههای مترو ونکوور از جمله کتابخانههای ونکوور، وست ونکوور، شهر نورث ونکوور، بخش نورث ونکوور، کوکئیتلام، برنابی و کتابخانههای منطقهٔ فریزر ولی موجود است که میتوانید از طریق این کتابخانهها آن را بهرایگان امانت بگیرید و تماشا کنید. همچنین اگر اشتراک سرویس پرایم شرکت آمازون را داشته باشید، میتوانید آن را با خرید اشتراک کانال MGM تماشا کنید. علاوه بر این میتوانید آن را از طریق سرویسهای پخش آنلاین اپل تیوی یا گوگل پلی بخرید یا اجاره کنید.
آرام روانشاد نویسندهٔ این مطلب، روزنامهنگار و مدیر کانال سینمایی اوتوپیاست. کانال سینمایی اوتوپیا به معرفی و نقد آثار برتر سینمای جهان میپردازد. همچنین در کنار سینما مطالبی در حوزهٔ فلسفه و ادبیات هم با مخاطب به اشتراک میگذارد. با پیوستن (Join) به این کانال به یک نشریهٔ سینمایی، هنری آنلاین در سطح بالا دسترسی پیدا خواهید کرد.