نماد سایت رسانهٔ همیاری

جوالدوز – لایک‌زن‌های دوگانه‌سوز

جوالدوز

دوستان عزیز،

جوالدوز هستم، دامت برکاته.

با درود به روانِ پاک و دست‌نخوردهٔ ایرانیان عزیز در وانفسای لغو برجام از سوی رئیس‌جمهور کشور دوست و برادر آمریکا و بالا و پایین رفتن دلار که البته تأثیری در هیچ چیزی نداره و اصلاً به ما چه مربوطه!… دو تا مطلب دارم سوزناک:

اول: خواستم با این مقدمهٔ کوتاه برسم به این موضوع که شده از خودمون بپرسیم، اصلاً به ما چه مربوطه؟ یعنی یه چیزی باشه که به ما مربوط نباشه؟ می‌دونید اینو از کجا می‌گم؟… جریان داره. داشتم توی صفحهٔ همین گروه همیاری خودمون بالا و پایین می‌رفتم و دنبال مطلبی قدیمی بودم و هی سرچ می‌کردم و خلاصه سرگرم کنکاش، که به‌طور ضمنی متوجه نکتهٔ مهمی شدم. یه سری هم‌وطن پیدا کردم «دوگانه‌سوز». این عزیزان خیلی باحالن. هر پست و مطلبی رو لایک می‌کنن. یعنی می‌گم هر مطلبی رو، اغراق نمی‌کنم ها. تازه از اون جالب‌تر اینه که مثلاً یکی مطلب گذاشته از مضرات شیر پاستوریزه گفته، لایک می‌کنه و درست یه روز بعدش یکی از خوبی‌های شیر پاستوریزه گفته، اون رو هم لایک می‌کنه.

یکی از یه جریانی دفاع کرده، رفیقمون لایک می‌کنه… اون یکی ضد همون جریان مطلب نوشته باز ایشون می‌ره لایک می‌کنه. واقعا جای سؤال نداره؟ یعنی جنابعالی هم با یه چیزی موافقی و هم با همون چیز مخالفی؟ مگه می‌شه؟ تازه موضوع به همین‌جا ختم نمی‌شه که، بعضی از این دوگانه‌سوزها نظر هم می‌دن، اون هم دقیقاً به همون شکل.

مثلاً زیر یه پست نظر می‌دن که فلان و بهمان. بعد زیر پست دیگه دقیقاً ضد حرف خودشونو می‌زنن! ای بابا… این چیه؟ اون چی می‌گه؟ باد از کدوم سمت می‌وزه؟ اینو که دیدم، یاد اون جریان تاریخی افتادم که مردم صبح یه روزی گفته بودن درود بر مصدق و درست عصر همون روز گفته بودن مرگ بر مصدق. گفتم خوب اینجا هم جغرافیا عوض شده. امید که ماها هم عوض بشیم.

دوم: جونم براتون بگه، یه جوالدوز نرم و نازک داشتم خدمت دوستان تازه‌واردی که توقع دارن چون تازه تشریف آوردن باید همه چیز مطابق خواست و درخواست ایشان انجام بشه. درسته ما خودمونم هم زمانی که اومدیم اینجا تازه‌وارد حساب شدیم و حتماً کلی اشتباه داشتیم، اما می‌خوام خاطرنشان کنم که توقع زیادی هم برای خودتون دردسر درست می‌کنه و هم برای بقیه.

مثلاً یکی پست گذاشته که دنبال خونهٔ اجاره‌ای می‌گرده، وقتی مواردی رو براش توی کامنت‌ها ارائه دادن، داد و هوار راه می‌ندازه که: چه خبره؟ ما ریال داریم خرج می‌کنیم، برای چی این‌قدر اجاره‌تون بالاست، خوب فکری به حال ما بکنید و… از این حرف‌ها.

آخه عزیز، اخوی، آبجی، وقتی که برای مهاجرت اقدام می‌کردید، نمی‌دونستید که اجاره‌های اینجا در چه حدودیه؟ نمی‌دونستید که تا بیایید کار پیدا کنید، زمان می‌بره و باید از ذخیره‌تون خرج کنید؟ یعنی همین جوری بدون تحقیق و احتمالاً برای فرار از اون مملکت گل و بلبل، زدید بیرون و حالا تازه رسیدید اینجا دارید تحقیق می‌کنید که اجاره خونه فلان‌قدره و شما ندارید که پرداخت کنید؟ آقامون جاستین خان براتون دعوت‌نامهٔ فدایت شوم، تو رو خدا پاشو بیا کانادا فرستاده بوده؟ عزیز جان، اون کسی که اینجا تونسته خونه‌ای بخره و بخشی از اون و یا همه‌ش رو اجاره بده، پوستش کنده شده و خیلی‌هاشون هم دارن هنوز قسط بانک می‌دن و روی این اجاره‌خونه‌ها حساب کردن.

مهاجرت مسافرت نیست که بیاییم بریم ببینیم چی می‌شه. تحقیق می‌خواد. پرس و جو می‌خواد. کوله‌بار پر و پیمون می‌خواد. کسی هم که اینجا بتونه پا بگیره و دوام بیاره، واقعاً پوستش کنده می‌شه. پس بیایید یه کَمَکی توقعمون رو از بقیه بیاریم پایین. ثواب هم داره والّا.

خروج از نسخه موبایل