مژده مواجی – آلمان
آسمان یکدست آبىست و خورشید گرمایش را با شوریدگى پخش مىکند. نوک درختانِ سربهفلککشیده گرماى خورشید را با شیفتگى وعشق به آغوش مىکشند، اما دامنهٔ کوه با انبوه درختانش بىنصیب از گرماى خورشید مىماند.
صعود آغاز مىشود. از دامنهٔ کوه، در میان انبوه درختانى که آنچنان تنگِ هماند که چشم را یاراى دیدن آسمان نیست و ریشههای درختان از فرط تنگى و فشردگىِ جا سر از زمین بیرون آوردهاند.
صعود آغاز مىشود. از خنکى مرطوب دامنه، از شیب تند کوه، از سکوت و آرامش، از ریشههاى برآمده که همچون شریانهاى قلب در تاروپود جنگل جلو مىرود تا به قله برسد، صعود کند.
ریشهها، شریانها جلو و جلوتر مىروند، قلب جنگل مىتپد. به نور، به قله که مىرسد، ضربآهنگش شدت مىگیرد، نزدیک مىشود به قله، به نور، به گرما، به آسمان، به اوج و به هماغوشى درخت و آفتاب!