شیدا محمدی – آمریکا
نارنجیِ این برگها
صدایِ شکستهای دارد
و دلهرهٔ یواشِ آینه
آنجا
همانجا…
چقدر کم بود
در بارانِ چرا نمیباردِ این پاییز
این بغضِ من.
چیزی کم بود
مثل شعری که به تو نمیرسید
در گلوی زنی
که با من مرده بود.
/
سپتامبر ۲۰۰۷، سنتا رُزا، آمریکا