علیرضا فدایی – ونکوور
عکسها از اندی میا (flickr.com/photos/andymiah)
المپیک پاریس هم به تاریخ پیوست با همهٔ حواشی و انتقادات، چند هفته خوراک محتوای شبکههای تلویزیونی و اجتماعی دنیا تقریباً تماموقت تأمین شد. از مراسم پرحاشیهٔ افتتاحیه گرفته تا صلاحیت بوکسورهای زن، این المپیک هم داستانهای خود را داشت.
کاروان ایران با ۴۱ ورزشکار در ۱۴ رشتهٔ ورزشی در حالی راهی مسابقات شد که شاید کمتر کسی انتظار معجزه از رشتههایی مثل تیراندازی یا شمشیرزنی را داشت. همانند دورههای قبل چشم به کشتی، وزنهبرداری و تکواندو بود که مدالآوری کنند. اما تیم وزنهبرداری ایران نتوانست حتی یک مدال بگیرد و انتقادهای بسیاری را نسبت به مدیریت این فدراسیون برانگیخت.
در کشتی آزاد و فرنگی اما ۸ مدال بهدست آمد. در سالهای نهچندان دور اغلب مدالها در مسابقات بینالمللی از کشتی آزاد میآمد و کشتی فرنگی به آن اندازه درخشش نداشت. اما گویا چند سالی است این روند عوض شده است. در این مسابقات هر دو طلای کشتی سهم فرنگیکاران بود و البته سایر فرنگیکاران و آزادکاران ۶ مدال با ارزش دیگر به آنها اضافه کردند.
چقدر خوب که از سال ۲۰۰۰ رشتهٔ تکواندو به مسابقات رسمی المپیک اضافه شده است. تکواندو ایران که بیشک جزو قدرتهای بزرگ دنیاست، در این مسابقات موفقیت چشمگیری داشت و هر چهار نمایندهٔ آن صاحب مدال شدند. در این بین دو مدال توسط بانوان تکواندوکار بهدست آمد که تاکنون بزرگترین موفقیت بانوان ایران در مسابقات المپیک بوده است.
در نهایت تیم ایران با ۱۲ مدال در ردهٔ بیست و یکم ایستاد که با توجه به امکانات و شرایط اقتصادی کشور رتبهٔ بدی نیست، هرچند که از بهترین عملکرد در المپیک ۲۰۱۲ لندن فاصله دارد.
چه نگاهی به عملکرد تیم ایران درست است؟ تمرکز روی رشتههای مدالآور یا سعی در تقویت توان در رشتههای متفاوت و متعدد؟ چند سال پیش بود که صحبت از حذف ورزش کشتی در المپیک بود که بیشک میتوانست برای کاروان المپیک فاجعهبار باشد. کشتی ایران از ابتدای حضور در المپیک همواره از مدالآوران کاروان ایران بوده است.
وقتی تخممرغها را در سبدهای محدودی نگه داریم، ریسک خود را هم بالا میبریم. نمونهٔ آن عملکرد تیم وزنهبرداری در این دوره بود. در عین حال پرداختن به کشتی و تکواندو که هر دو ورزش رزمی و جدال تنبهتناند، در روحیهٔ بسیاری از ورزشکاران آینده نمیگنجد. این ورزشها شخصیت خاصی را هم میطلبند.
بعید میدانم در بین آنهمه جوان بااستعداد، نبوغی برای رشتههای پایه مثل دووَمیدانی، شنا و ژیمناستیک وجود نداشته باشد. در ضمن تعداد زیادی رشتههای جدید به المپیک اضافه شده، مثل اسکیت و رقص که برای خیلی جوانان ممکن است جالب باشد. حکایت قدیمی ورزش بانوان و عدم حضور آنها در بسیاری رشتهها بهدلیل حجاب هم همچنان پابرجا خواهد ماند.
وقتی به صدر جدول مدالها نگاه میکنیم، با یک نگاه ساده به تنوع تعداد مدالها در رشتههای مختلف پی میبریم. چیزی که سالهاست در عملکرد مدیریت ورزشی ما غایب است.
از آن طرف وقتی به عملکرد تیم کانادا نگاه میکنیم، مسئلهٔ تنوع مدال در رشتههای مختلف و تأثیر آن بر جایگیری در ردهبندی مدالها بارزتر میشود. ۲۷ مدال در ۱۵ رشته، از کشوری با نیمی از جمعیت ایران و قرارگرفتن در ردهٔ دوازدهم مدالها بهترین عملکرد تیم کانادا در مسابقات بایکوتنشده بوده است.
در نهایت آمریکا در غیاب رقیب بزرگ سنتی یعنی روسیه گوی رقابت را از چین ربود تا در صدر جدول مدالها قرار بگیرد.
یکی از بزرگترین موضوعات موردبحث این مسابقات حضور دو بوکسور زن الجزایری و تایوانی بود، که قبلاً صلاحیتشان در مسابقات جهانی رد شده بود. با تمام اعتقادی که به تحمل و درک مسائل مختلف دارم، امیدوارم که خطوط درستی برای تعریف زن و مرد گذاشته شود. آیا اعضای بدن و نشانههای بیولوژیک نماد زنبودن است یا میزان تستوسترون؟ البته رشتهٔ بوکس در المپیک آینده حضور نخواهد داشت و حضور دوبارهٔ آن در مسابقات در هالهٔ ابهام قرار دارد. ولی کلاً رقابت زن و مرد در رشتههای مختلف ورزشی خصوصاً در ورزشهای رزمی و نبرد تنبهتن نهتنها ناعادلانه بلکه خطرناک است.
در نهایت ایمان خلیف بوکسوری که آماج حملات بسیار قرار گرفته بود، در بین تشویق باشکوه تماشاچیان به مدال طلا دست یافت. من مسابقهٔ بسیار کوتاه ایمان خلیف در مقابل بوکسور ایتالیایی را دیدم (همان مسابقه که مبارز ایتالیایی در زیر یک دقیقه از ادامهٔ مسابقه خودداری کرد). از دید من حتی یک ضربهٔ سنگین و کاری هم از طرف بوکسور الجزایری وارد نشد که بخواهد ترس از آسیبدیدن را در دل بوکسور ایتالیایی ایجاد کند. جالب اینکه بوکسور تایوانی لین یو تینگ هم که با بحث زن یا مرد بودن مواجه بود، در نهایت به مدال طلا رسید.
روال تأسفبار، رشد حضور ورزشکاران ایرانی در تیم پناهندگان و کاروان کشورهای دیگر است. وقتی بیش از یکسوم اعضای تیم پناهندگان از ایران است، باید نگاهی جدی به ریشههای آن انداخت. مخصوصاً وقتی به کشورهای دیگر که تیم پناهندگان را تشکیل میدهند نگاه میکنیم و اینکه از چه جایگاهی در دنیا برخوردارند.
تأسف بزرگ دیگر مصاف هموطنان با یکدیگر ولی زیر پرچمهای متفاوت است ازجمله جدال دوبارهٔ ناهید کیانی و کیمیا علیزاده در تکواندو. هرچند بسیار خوشحالم که هر دوی این عزیزان به مدال المپیک رسیدند، متأسفم که وضعیت باید جوری باشد که ورزشکاران به پیوستن به کشورهایی مثل بلغارستان و آذربایجان هم رضایت بدهند.
و اما یکی از تصاویر بهیادماندنی این مسابقات صحنهٔ تیراندازی یوسف دیکچ بدون لوازم و عینکهای مخصوص در حالت آرام و دستدرجیب بود. سیل پستهای مختلف با برداشتهای متفاوت از عکسهای او در شبکههای اجتماعی سرازیر شد که اغلب یک پیام داشتند؛ بهینه کارکردن بدون تدارکات اضافی و غیرضروری.
دنیای ما پر از کتاب و ویدئوهای انگیزشی است که خود به یک صنعت سودآور تبدیل شده است. در نهایت بسیاری از ما فقط در مرحلهٔ آمادهشدن میمانیم یا وقت و پول بسیاری برای ظاهر و دلخوشی خرج میکنیم بدون اینکه کوچکترین عملی انجام دهیم. امیدوارم همهٔ ما مثل تیرانداز ترک، یوسف دیکچ، بدون فکرکردن بیشازحد، فقط کار را شروع کنیم تا به هرچه میخواهیم دست یابیم.