علیرضا فدایی – ونکوور
جالب است که علاقهمند و دنبالکنندهٔ جدی ورزشی نباشید ولی برخی چهرهها را با نام بشناسید. در واقع درخشش و تداوم برخی ورزشکاران ایجاب میکند اگر دنیای ورزش را دنبال میکنید، حداقل نام آنها را شنیده باشید.
زمانی بود که والیبال ایران حتی در سطح آسیا هم زیر سایهٔ مثلث قدرت کرهٔ جنوبی، ژاپن و چین بود چه برسد در سطح جهانی. اما ورق برگشت و تیم ایران در ردههای سنی مختلف از قدرتهای بزرگ آسیا و جهان شد.
در این شماره گفتوگویی انجام دادیم با آقای ایرج مظفری، بازیکن سابق تیم ملی ایران و مربی کنونی در ونکوور بزرگ، که از نظرتان میگذرد.
* * * * *
با سلام و سپاس از وقتی که برای این گفتوگو گذاشتید، لطفاً خودتان را معرفی کنید و از سوابق ورزشیتان بگویید.
من بیش از چهل سال در والیبال فعالیت داشتهام. کاپیتان سابق تیمهای ملی جوانان و بزرگسالان بودهام و در کنار برادرم بابک سالها در سطح باشگاهی و ملی بازی کردیم که قدرت ما را مضاعف میکرد. تا یکقدمی عنوان بهترین اسپکر آسیا رفتم که متأسفانه با اِعمال روابط، این عنوان نصیب بازیکن کرهای شد. بهدستور آقای یزدانی خرم، رئیس سابق فدراسیون که الان در قید حیات نیستند، وارد گروه مربیگری تیمهای ملی شدم و بهعنوان کمکمربی در خدمت تیمهای بزرگسالان و جوانان بودم. ازجمله افتخاراتم کسب مقام سوم جهان با تیم ملی جوانان ایران در مسابقات کازابلانکا بود. برخی از اعضای نسل طلایی والیبال ایران از آن تیم پا به عرصه گذاشتند. پس از آن آقای داورزنی ریاست فدراسیون را برعهده گرفت و با توجه به آشنایی با کار من، از من خواست که مربیگری تیم ملی دختران نوجوان را بر عهده بگیرم. با این تیم در مسابقات فیلیپین شرکت کردیم و با وجود محدودیتهای پوشش بانوان باز هم توانستم تأثیر مثبتی بر کار آنها بگذارم. چندین تن از بازیکنان تیم نوجوانان سالهای بعد به تیمهای ملی جوانان و بزرگسالان پیوستند.
بهعنوان مربی چه تأثیری بر والیبال ایران گذاشتید؟
پس از انتخاب بهعنوان سرمربی تیم ملی نوجوانان کارهای بزرگ و متفاوتی انجام دادم. همراه با چند تن از همکاران و همدورهها در استانها اردو برگزار کرده و شروع به استعدادیابی کردیم. توانستیم به مقام قهرمانی آسیا و چهارم جهان دست پیدا کنیم. تلاش بسیاری کردیم و در یک برههٔ زمانی من بیش از پنج ماه خانوادهام را ندیدم. پس از آن از مربیگری کنار رفتم و دلیل اصلی آن تفاوت نگاه چشمگیر به مربیان داخلی و خارجی بود. کانون والیبال پاس اکباتان را بنیان نهادم و با سختی بسیار تا زمان آمدن به کانادا نزدیک به ۳۰۹ عضو را آموزش دادم.
فعالیتهای شما در کانادا چه بوده است؟
از سال ۲۰۱۵ که وارد کانادا شدم باشگاه توپ و تور را بنا نهادم. بسیاری از دوستان و آشنایان بهدرستی گفتند که نام باشگاه بهنحوی انتخاب شود که قابل جستجو برای سایر افراد از اقوام و زبانهای مختلف باشد. ولی من همیشه اعتقاد داشتهام که اگر کسی کار خود را بلد باشد شناخته خواهد شد. بسیار خوشحالم که باشگاه من صاحب چندین مقام استانی و کشوری شده است. با یازده بازیکن شروع کردم و الان بیش از صد هنرجو دارم. جالب است که شاگردان من اغلب دختراناند چرا که والیبال بهدلیل نبود برخورد فیزیکی ورزش محبوب بین دختران است.
در ضمن، در سال ۲۰۱۷ بههمراه تیم پیشکسوتان کانادا در سن بین ۴۵ تا ۵۰ وارد مسابقات آمریکا شدیم و به مقام نایبقهرمانی رسیدیم.
برای آینده چه برنامهای دارید؟
خیلی دوست دارم که سالن خودم را داشته باشم چرا که پیداکردن سالن همیشه چالشبرانگیز بوده است. یا باید از مدارس اجاره کنم یا از اماکن ورزشی شهرداری استفاده کنم ولی برخی از ساعاتی که آنها ارائه میکنند، برای ما قابلاستفاده نیست. خیلی دوست دارم که در این سالن پذیرای نه فقط تیمهای والیبال ایران بلکه سایر تیمهای ورزش داخل سالن باشم و این فضا مورد استفادهٔ هموطنان باشد.
تفاوتهای والیبال ایران و کانادا را در سطوح مختلف چگونه میبینید؟
تفاوتها بسیار زیاد است. از نظر امکانات اینجا همهٔ مدارس سالن والیبال دارند و برخی حتی سه سالن دارند. امکانات برخی دبستانهای اینجا در حد باشگاه پاس و ذوب آهن است.
با تمام کمبودهای ایران چون لیگ حرفهای، پخش تلویزیونی و حامیان مالی وجود دارند این ورزش به کار خود ادامه میدهد. در کانادا ولی بازیهای مرتب و منظم در سطح مدارس این کمبود را جبران میکند. متأسفانه سرمایهگذاری و حمایت خاصی حتی گاهی در سطح تیم ملی هم نمیشود. اگر توجه و سرمایهگذاری بیشتری میشد، کانادا میتوانست جزو تیمهای برتر دنیا باشد.
علاقهمندان چطور میتوانند در کلاسهای شما شرکت کنند؟
علاقهمندان میتوانند از وبسایت باشگاه در آدرس: www.toopotoor.ca دیدن کنند. شمارههای تماس و ایمیل ما هم به این شرح است:
۷۷۸-۹۲۷-۵۴۲۹
۶۰۴-۳۳۸-۶۲۵۰
در پایان اگر صحبت خاصی دارید، بفرمایید.
از خانوادهام تشکر میکنم که از ابتدا کمک بسیاری به من کردهاند. همچنین باید از سه نفر تشکر ویژه کنم؛ آقایان احمد ابوعلی، جمالالدین شاهرخ و امیر صیاد.
با سپاس دوباره از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.