نماد سایت رسانهٔ همیاری

استاد یدالله کابلی خوانساری: هنر زیبا و دیرینهٔ خوشنویسی، عمیق‌ترین نشان هویت سرزمین ماست

گفت‌وگو با استاد یدالله کابلی خوانساری، خوشنویس و شکسته‌نویس نامدار، به‌مناسبت برگزاری نمایشگاهی از آثارشان در شهر ونکوور

گفت‌وگو با استاد یدالله کابلی خوانساری، خوشنویس و شکسته‌نویس نامدار، به‌مناسبت برگزاری نمایشگاهی از آثارشان در شهر ونکوور

گفت‌وگو با استاد یدالله کابلی خوانساری، خوشنویس و شکسته‌نویس نامدار، به‌مناسبت برگزاری نمایشگاهی از آثارشان در شهر ونکوور

مجتبی‌ دانشی – ونکوور

در روزهای اول مهاجرتم به کانادا با دلتنگی فراوان و دوری از سرزمینم که همواره به آن عشق می‌ورزم، تنها ساز سنتور و قلم و دواتم که یادآور خاطره‌های زیبا و شیرین برایم بودند، اندکی از دلتنگی مرا تسکین می‌دادند. روزها می‌گذشت و کارهای طاقت‌فرسا برای گذران زندگی بدون هیچ شور هنری و سرگشتگی مرا آزار می‌داد.

یکی از همان روزها در راه برگشت به خانه مجله‌ای را در گوشهٔ خیابان دیدم که تبلیغات روی جلد و خط فارسی آن نظرم را جلب کرد. مجله را برداشتم و به خانه رفتم. همان‌طور که صفحاتش را ورق می‌زدم به تبلیغ کلاس خوشنویسی برخوردم. نوشته بود «کلاس خوشنویسیِ استاد کابلی». اول به خود گفتم حتماً تشابه اسمی است یا کسی با نام استاد کابلی کلاس خوشنویسی باز کرده وگرنه استاد کجا، ونکوور کجا! 

کنجکاو شدم، با شماره تماس گرفتم و پرسیدم که منظور شما از استاد کابلی همان استاد کابلی معروف است. گفتند بله و چه و چه. ناگهان صدایی از پشت تلفن آمد که گفت عزیزم من خودم هستم؛ یدالله کابلی و مشتاق دوستداران هنر خوشنویسی. باورم نمی‌شد. من که شش سال مدام منتظر جای خالی در کلاس استاد در ایران بودم و هرگز جایی باز نشد که بتوانم استاد را حتی از نزدیک ببینم، اینجا در شهر ونکوور جایی خالی شده بود. پرسیدم استاد من از کی می‌توانم شروع کنم؟ گفتند از همین امروز. نفهمیدم چه شد، فقط قلم و دواتم را برداشتم و راهی کلاس شدم. یادم است که جلو اتوبوس ایستاده بودم تا زودتر به کلاس برسم. استاد با لبخندی که همچنان روی لبشان بود کلاس را شروع کردند و من هنوز در ناباوری به‌ سر می‌بردم و تمام سختی‌ها و نگرانی‌ها را از یاد برده بودم و فقط صدای قلم استاد روح زخم‌خوردهٔ مرا التیام می‌بخشید.

دوستی من و استاد شکل گرفت و تا روز رفتن ایشان از ونکوور محکم و محکم‌تر شد و حالا دوباره پس از هشت سال چشم ما به جمال استاد در شهر ونکوور روشن شد و بهانه‌ای تا با ایشان گفت‌وگویی دوستانه داشته باشم دربارهٔ نمایشگاه خوشنویسی‌شان که در روزهای ۱۶‏، ۱۷ و ۱۸ ژوئن ۲۰۲۳ برگزار می‌شود.

عاشقان مشق وفاداری کنید / تا بماند نامتان کاری کنید

* * * * * 

مجتبی دانشی و استاد کابلی

با سلام و سپاس از وقتی که برای این گفت‌وگو گذاشتید، لطفاً اندکی از خودتان برای خوانندگان بگویید. 

خدمتگزار کوچک ولی پرتلاشی هستم در اشاعهٔ فرهنگ و هنر گران‌سنگ ایران‌زمین با کارنامه‌ای روشن از نیم‌قرن کوشش مستمر در ترویج و اعتلای هنر خوشنویسی و احیای مجدد خط شکستهٔ معاصر. 

در این هدفِ متعالی برای رشد و احیای هنر خوشنویسی، ۱۴ جلد کتاب آموزشی تألیف کرده‌ام و مجموعه آثار هنری‌ام در ۳۳ نمایشگاه در گالری‌های معتبر و دپارتمان‌های فرهنگی هنری در سراسر جهان به‌منظور ترویج و گسترش خط شکستهٔ معاصر برای جوانان مستعد داخل و خارج کشور در معرض نمایش قرار گرفته است که نتیجهٔ این تلاش‌ها امروز با ثمرات درخشان شاهد بروز و ظهور این چهر‌ه‌های خلاق گردیده است.

لطفاً هنر خوشنویسی را از نگاه خودتان برای ما تعریف کنید؟

انسان برای تحقق‌بخشیدن به احساسات عاطفی و درونی و معنابخشیدن به بالندگی‌های زندگی روزمرهٔ خود همیشه در جست‌وجوی جلوه‌های تکاملی و تحولات تازه‌ای بوده است تا در پی آگاهی و کشف و شهود و بروز و ظهور و دریافت‌های باطنی به ابعاد تازه‌ای دست پیدا کند و هنر، متعالی‌ترین بازتاب و ماندگارترین تلاش، رخداد و تبلور و تجلی این احساس حقیقی در مجموعهٔ تمدن بشری محسوب می‌شود.

این پدیدهٔ متعالی در جوامع مترقی به‌صورت‌های گوناگون همراه با تحولات گسترده‌ای بوده است و در این میان مقولهٔ خط، دیرینه‌ترین الفبای ارتباط دوره‌های کهن تاریخ در کشورهای پیشرفته محسوب می‌شود. در سرزمین ما ایران که اوراق زرین بی‌شماری از هویت و فرهنگ گران‌سنگ گذشته را به خود اختصاص داده است، هنر همواره تجلی‌گاه رفیع خلاقیت و ذوق و قریحهٔ این ملت هوشمند بوده است.

هنر خوشنویسی ایرانی بیش از هزار سال تاریخ مکتوب و معنوی و جلوه‌هایی دلفریب از اقلام دلپذیری را در سیر تحول و تصور خود ارائه کرده که همواره از قداستی خاص برخوردار بوده است. این هنر از آغاز پیدایش با فرایند گسترده و نقش عمده‌ای که در توسعهٔ شعر و ادب و اخلاق و فضیلت همراه بوده، جان هر صاحبدلی را مفتون هندسهٔ پُر رمز و راز گردش‌های موزون خود کرده است. 

به‌عنوان چهرهٔ ماندگار خط شکستهٔ ایران‌زمین مختصری دربارهٔ چگونگی پیدایش این خط و احیای دوبارهٔ آن برای ما بگویید؟

هنر خوشنویسی همواره با ذوق و قریحهٔ استادان بزرگ و هنرمندان نامدار تاریخ در حال تحول بوده و این سیر تکاملی موجب پیدایش شیوه‌ها و مکاتب گوناگونی شده است. خط شکسته آخرین دستاورد قریحهٔ خوشنویسان ایرانی است که در نیمهٔ دوم قرن یازدهم مرتضی قلی‌خان شاملو آن را از دل خط نستعلیق ابداع کرد، ولی در نیمهٔ دوم قرن ۱۲، نابغهٔ بی‌بدیلی به‌نام درویش عبدالمجید طالقانی آن را قانونمند کرد و به اوج زیبایی رساند. به‌طوری‌که سالیان متمادی و تا هم‌اکنون مکتب متعالی وی قبله‌گاه همهٔ دوستداران این قلم شیدا بوده است. اکثر استادان بنام و صاحب کسوت از آثار او پیروی کرده‌اند که آخرین آن‌ها هنرمند بزرگ و نامدار گلستانه است که آثار فاخری از او به‌ جای مانده و در سال‌های پایانی عمر خود نمونه‌های تازه‌ای را با شاخصه‌های فردی-هنری خود عرضه کرد که امروز نیز مطلوب نظر همگان است.

گلستانه را می‌توان پل ارتباطی بین گذشتگان و حال در نظر آورد و بعد از درگذشت او خط شکسته به‌دلیل دشواری خواندن و اتصالات پی‌درپی مهجور ماند و خطی غیراصولی و بی‌قانون به‌نام تحریر جایگزین آن شد که اکثر به شیوه‌های سلیقه‌ای نگاشته شد و سپس به‌‌طور کامل از عرصهٔ ارتباطات فرهنگی، هنری و اجتماعی دور ماند و فراموش شد.

راه‌اندازی و احیای دوبارهٔ خط شکسته توفیق بزرگی در زندگی من و چشم‌انداز درخشانی برای فضای هنری کشور بود که با نگرش عمیق شادروان خسرو زعیمی، مدیر وقت کلاس‌های آزاد خوشنویسی، چهار دههٔ پیش آغاز شد و آرام‌آرام با همت و پشتکار و ابتکار عمل‌های شخصی، دغدغه و انگیزهٔ احیای دوباره این قلم ظریف و زیبا، نتیجه داد و تعلیم خط شکسته بعد از چند دهه مهجوری دوباره از سر گرفته شد.

گرچه در روزهای آغازین کلاس‌ها تنها می‌ماندم و خودم هم بیش از هر کسی نیاز به تعلیم داشتم، ولی با همهٔ بی‌بضاعتی‌ها و مشکلات تعلیم، آموزش این خط را آغاز کرده و عهده‌دار ترویج آن شدم. دلواپسی و دغدغهٔ مسئولیت آزارم می‌داد، اما شوق این تحول مونس تمام لحظه‌هایم بود. با نمونه‌های پراکنده و تعدادی فتوکپی بی‌رنگ‌ورو و بی‌رمق در پی آن بودم تا جانی تازه و سامانی نو به هندسه و احوال این هنر زیبا ببخشم. سال‌ها مسئولیت سنگین ادارهٔ کلاس‌های خط شکستهٔ انجمن خوشنویسان ایران را در عین نوجوانی عهده‌دار بودم تا آنکه در دههٔ بعد دوستان دیگری من‌جمله هنرمند بسیار محبوب و پر تلاش استاد محمد حیدری به یاری آمد و بعد نیز دیگران.

آموزش در سال‌های اول آزاد بود، ولی پیشنهاد برگزاری آزمون، حضور هنرجویان را پیوسته‌تر و مستمرتر کرد و کلاس‌ها صورت جدی‌تری به خود گرفت. ناگزیر بودم با مشق شبانه‌روزی از روی آثارِ در اختیار و چند نمونه‌ای از درویش، محمدرضا اصفهانی و گلستانه کار را پیش ببرم و همهٔ فکر و خیالم تهیهٔ جزوه و بعد‌ها کتاب‌هایی بود مانند کتاب شکسته‌نویسی و شکسته‌خوانی که در سال ۱۳۶۲ چاپ شد، مجموعه‌ای از آثار اساتید درگذشتهٔ موزه‌های کشور، که راهکار نوینی برای آشناشدن هنرجویان با نحوهٔ خواندن و نوشتن خط شکسته همراه با ارائهٔ همهٔ انواع خط شکستهٔ پیشین، به حساب می‌آمد. در سال ۱۳۶۵ تألیف کتاب سماع قلم راه‌گشا بود و برطرف‌کنندهٔ کاستی‌ها و نیازهای همهٔ مشتاقان سراسر کشور. انتشار «کلک شیدایی» هم الگوی بسیار متنوعی از چلیپانویسی بود و نقش گسترده‌ای برای آزمون‌ها داشت و در حقیقت تحولی برای پوشش‌دادن و یاری علاقه‌مندان در شعبات سراسری انجمن خوشنویسان ایران به حساب می‌آمد.

یک هنرمند جدا از کوشش عملی و نظری در جهت تعالی‌بخشیدن، به چه عوامل دیگری نیازمند است؟

در طول سال‌هایی که این مسئولیت خطیر را بر عهده داشته‌ام، وجود سه اصل مهم یعنی عشق، ایمان و توکل مرا با توفیق و پیشرفت روبه‌رو ساخت و این سه، مؤلفه‌هایی بودند که مرا در نیل و دستیابی‌ به قله‌های رفیع و دست‌نایافتنی ترویج و توسعهٔ این هنر شریف یاری کردند؛ هنری که آن روزها تنها در چهار شهر و شعبه آموزش داده می‌شد، امروزه هنرمندان برجسته و استادان چیره‌دستی که در شمار سرمایه‌های ملی کشور محسوب می‌شوند، با فعالیت گسترده در ۳۶۰ شعبه در اقصی نقاط ایران مشغول تعلیم و آموزش آن هستند. 

در دنیای مدرن کنونی و با پیشرفت سریع تکنولوژی هنر هزارسالهٔ خوشنویسی چگونه می‌تواند حافظ هویت ایرانی و اشاعهٔ آن باشد؟ 

هنر خوشنویسی ایران از جمله هنرهایی است که ریشه‌ها و هویت فرهنگی کشور ما را در خود حفظ کرده است و به‌دلیل کتابت و کتاب‌آرایی مضامین ادبی‌ و هنری و اجتماعی، نقش پیام‌رسان فرهنگ را داراست. جلوه‌هایی از آن در ابنیهٔ تاریخی موردتوجه مردم کشورهای مختلف جهان است. در موزه‌ها و کتابخانه‌های معتبر دنیا هنری صاحب عیار محسوب می‌شود و بسیاری از مستشرقین در رساله‌ها و گزارشات خود در حوزهٔ ایران‌شناسی از اهمیت آن یاد کرده‌اند.

لذا با توجه به اینکه این هنر دیرینه و گران‌قدر با گنجینه‌ای از اقلام گوناگون شیوه‌ها و مکاتب استادان بزرگ، تاریخ را در موزه‌های ایران و جهان و ابنیه‌های تاریخی بسیار دلپذیر کرده و آثار کم‌نظیری در دوره‌های درخشان سیر تحولات این هنر در شهرهای گوناگون به‌ یادگار مانده و همچنین قطعات سحرانگیز و بدیعی نیز به‌صورت تابلو و مرقعات زیبا و متنوع و کتاب‌های خطیِ نظم و نثر و متون ادعیه و کلام‌الله مجید بسیار معجزه‌گونه از هنرمندان برجسته ماندگار شده است، همه و همهٔ این مواریث ارزشمند و کم‌نظیر می‌تواند عالی‌ترین عامل جذب برای محققان و پژوهشگران و هنردوستان جهان به شمار آید و بیانگر غنی‌ترین دستاورد رشد و تعالی عملی و نظری این ملت هوشمند به حساب آید.

لطفاً اندکی دربارهٔ نمایشگاهی که به‌زودی قرار است در ونکوور برپا شود، برای ما بگویید.

در طول چند دهه به بسیاری از شهرهای بزرگ فرهنگی جهان سفرهای کرده‌ام تا بتوانم مشتاقان را از طریق برنامه‌های نمایشگاهی، کارگاهی یا سخنرانی با هنر زیبا و دیرینهٔ خوشنویسی که به‌عنوان هنری ملی و ریشه‌ای عمیق‌ترین نشان هویت سرزمین ماست، آشنا سازم.

حدود ۹ سال پیش برای اولین‌بار به شهر بهشت‌آسای ونکوور به‌قصد دیداری کوتاه آمدم؛ شهری که امکانات گسترده، طبیعتی مصفا و پاک و سالم و امنیت‌خاطری کم‌نظیر را برای شهروندان فراهم آورده است. من آن‌قدر مجذوب آن شدم که ما اقامتمان را ادامه دادیم و در مناسبت‌های فرهنگی هنری و نمایشگاه‌های متعدد با دوستان بسیار شریف و محبوبی‌ آشنا شدیم و چه آشنایان دیرینه‌ای که بعد از سال‌ها اقامت از آن‌ها بی‌خبر بودیم. 

این مجموعهٔ خصوصیات اجتماعی و شهری ما را مجذوب خود نمود و برای اولین‌بار احساس تمایل پیدا کردم که اقامت طولانی‌تری را داشته باشم تا اینکه پس از اقدامات ابتدایی در مؤسسهٔ فرهنگی هنری نوا به‌همراه جمعی از هنرمندان برجسته و اساتید دیگر در رشته‌های گوناگون به تعلیم و آموزش خوشنویسی پرداختم و خوشبختانه با استقبال بسیار موفق همراه بود و در مدت ۳۰ ماه تلاش پیوسته و ترغیب علاقه‌مندان، با استعدادهای جوانان و علاقه‌مندان شکوفا شد که به‌واقع در سطح هنرمندان انجمن خوشنویسان مطرح بودند و در خلال فعالیت آموزشی برنامه‌های نمایشگاهی متعددی صورت پذیرفت و آثار قابل‌توجهی از جلوه‌های اصیل و سنتی و شیوه‌های کاربردی، زینت‌بخش خانه‌های شهروندان ایرانی و خارجی شد. 

آشناشدن با خانواده‌های فهیم و ارزشمند ایرانی که صاحب گوهر معرفت و مهر پاک بودند، موجب شد که با دلخوشی و احساس شهروندی در آنجا سکنی گزینم، ولی دوری از خانواده و جمع کثیری از استادان و فرهنگیان برجسته و صاحب‌نام کشورم که موجب افتخار و اعتبار و محور فرهنگ و هنر ایران بودند و همچنین شاگردان بسیار در چهارگوشهٔ کشور عزیزمان که در امر خوشنویسی در شمار نوابغ و آینده‌سازان هنر خوشنویسی بودند، غیرقابل‌تحمل بود. در این کشمکش، احساسی و حسرت دوری از وطن و پیوستن به سیل مشتاقان که حاصل نیم‌قرن همدلی و هم‌نَفَسی و اهداف بلند رسالت فرهنگی و هنری بود، من را راهی تهران کرد و باز خون تازه‌ای در رگ‌های خسته و خفته روانه شد و پیگیر اهداف متعالی زندگیِ فرهنگی، در آن «خرابه‌آباد» شدم و از این بازگشت بعد از ۸ سال هنوز احساس خرسندی دارم چراکه رگ و پی و پوست و استخوانم وابسته فضای بی‌کرانهٔ فرهنگی و هنری است. 

بعد از این مفارقت در سفری که به لس آنجلس داشتم و دیداری چندماهه، فرصت را مغتنم دانستم تا با برنامه‌ای مستمر آثاری با گرایش رنگ‌نوشته و خوشنویسی اصیل روی بوم اجرا کنم؛ کاری که در ایران اغلب به‌صورت کاربردی و تکنیک‌های گوناگون انجام می‌شود و گاه جوانانی که کوچک‌ترین آشنایی‌ای با هنر خوشنویسی ندارند به‌صورت بسیار بی‌معنا و بی‌هویت صفحه‌ای را با گردش‌های بی‌ریشه پر می‌کنند. 

ولی من سال‌هاست می‌کوشم که این شیوه را با برخورداری از هنر اصیل خوشنویسی سنتی در فضاهایی که با پس‌زمینهٔ رنگ‌های الوان و اکولین و اکرولیک اجرا نموده‌ام، به‌بهانهٔ دیدار در شهر ونکوور به نمایش درآورم.

توفیق رفیق و بخت یار گردید تا در دوران آغاز تعلیم و آموزش از سال ۱۳۴۷ در انجمن خوشنویسان ایران، آشنایی و دوستی صمیمانه‌ای با استاد محمدرضا شجریان به‌ وجود آید و در این دوران پرخاطره و دیدارهای فرهنگی و هنری و نیز هم‌نشینی‌های محبانه، انس و الفتی عمیق نصیب گردد. 

حسن خلق و نیک‌نفسی استاد سخت مجذوبم می‌کرد و طبع کمال‌گرایشان در انتخاب شعر مرا مفتون ذوق ادبی‌ خود کرده بود و از همین روی، اکثر آثارم با الهام از نغمه‌های دلکش و آوازهای جاودانهٔ ایشان دمساز بود. به‌طوری‌که دردهه‌های گذشته که دیدارهای مکرری از نمایشگاه‌هایم داشتند، روزی با چهره‌ای مهربان و متبسم گفتند آیا شعری هست که من خوانده باشم و شما ننوشته باشید؟ این احساس مودت شکوهمند همیشه اشتیاقم را فزونی می‌بخشید.

نمایشگاه پیش رو نیز بر حسب همان عهد و ارادت، گلچینی است از آثار درخشان ایشان بر صفحهٔ بوم و رنگ‌نوشته‌هایی که به‌شیوهٔ کلاسیکِ خط شکستهٔ معاصر خوشنویسی شده است، و بهانه‌ای شد تا در شهر زیبای ونکوور و در گالری آرت استودیو که بهشتی است از هنرآفرینی دوست عالی‌جاه و ارجمندم جناب استاد صدق‌دار، به نمایش درآید.

با اشتیاق بسیار چشم‌انتظار آمدنتان هستم تا دیده به دیدار گران‌قدرتان روشن گردد.

با سپاس از وقتی که برای این گفت‌وگو گذاشتید.

خروج از نسخه موبایل