تالین ساهاکیان – آلمان
سابقهٔ پرورش حیوانات برای استفاده از گوشت، شیر، تخم، پوست، پشم و حتی نیروی کار آنها به چندهزار سال پیش باز میگردد.
تا قبل از اهلیکردن حیوانات، رابطهٔ انسان با حیوانات دیگر در بدترین حالت، رابطهٔ شکارچی با شکار بود. حیوانات زندگی طبیعی خود را داشتند، در حالیکه ممکن بود روزی توسط حیوانی شکارچی که میتوانست انسان هم باشد، شکار شوند. اهلیکردن حیوانات و پرورش آنها، فصل جدیدی در رابطهٔ انسان با حیوانات دیگر گشود، فصلی که جز بردگی، رنج و سیاهی برای حیوانات دیگر چیزی به ارمغان نیاورد. هر سال برای تولید غذا ۷۲ میلیارد حیوان خشکیزی در کشتارگاههای سراسر دنیا کشته میشوند. این حیوانات پرورشی در دامداریها به دنیا میآیند تا بعد از مدتی کوتاه کشته شوند بیآنکه از آزادی و سایر لذتهایی که طبیعت برای آنها در نظر گرفته است بهرهٔ کافی یا کوچکترین بهرهای برده باشند. امروزه با افزایش بیرویهٔ جمعیت بشر از یک سو و مصرف بیرویهٔ فرآوردههای حیوانی از سوی دیگر، میزان تقاضا و در نتیجه میزان عرضهٔ فرآوردههای حیوانی بهشدت افزایش پیدا کرده است. در نتیجه، دامداری سنّتی جای خود را به دامداری صنعتی داده است، جایی که در آن امکانات بر اساس نیازهای حیوانات تنظیم نمیشود، بلکه حیوانات مجبورند خود را با شرایط و امکانات موجود تطبیق دهند. برای نمونه، بهجای آنکه حیوانات برای چرا بیرون برده شوند، در فضایی بسیار محدود در اصطبل نگهداری میشوند یا چون عوضکردن پوشال و کاه نیاز به صرف وقت و نیروی کار و مواد بیشتر دارد، حیوانات روی زمینهای بتونی مشبّک نگهداری میشوند طوریکه ادرار و مدفوع آنها مستقیماً از سوراخها به کانال فضولات میریزد یا بهجای فراهمکردن شرایط مساعد زندگی برای حیوانات، برای جلوگیری از ابتلا به بیماریهای عفونی بهصورت پیشگیرانه به حیوانات آنتیبیوتیک خورانده میشود یا فرزندان حیوانات بهمحض تولد از مادر خود جدا میشوند. بهعبارت دیگر، در دامداریهای صنعتی حیوانات باید در کمترین فضای ممکن زندگی کنند، در کوتاهترین زمان ممکن و با صرف کمترین هزینه، به بالاترین وزن یا نرخ بهرهوری ممکن از نظر تولید تخم یا شیر برسند و در پایان کشته شوند. برای افزایش سریع و بیرویهٔ وزن یا بهرهوری حیوانات، از روشهایی مانند تغییرات ژنتیکی، اصلاح نژادی، ایجاد تغییر در هورمونها و خوراندن غذاهای سنگین (مانند غلات و سویا) که غذای طبیعی حیوانات نیستند، استفاده میشود. تقریباً همهٔ حیوانات پرورشی از مرغها گرفته تا گاوها زیر وزن بالای خود درد میکشند، ناراحتی قلبی دارند یا شَلاند. تلقیح مصنوعی، بارداریهای پیدرپی، اسارت در قفسها یا اصطبلهای خفقانآور بهدور از نور خورشید و هوای آزاد و پر از آمونیاک و بوی تعفن، درد، قطع عضو بدون بیهوشی یا حتی بیحسی، سرکردن روزها و شبهای خستهکننده بدون امکان حرکت و بازی، سفرهای طاقتفرسا از این شهر به آن شهر یا حتی از این قاره به آن قاره و مرگهای دردناک و ترسناک مراحل زندگی این حیوانات را تشکیل میدهند. زندگی هیچکدام از این حیوانات با زندگی بستگانشان در طبیعت شباهتی ندارد. دامداری و مخصوصاً دامداری صنعتی، حیوانات را فقط نمیکُشد، بلکه هویت و ارزش آنها بهعنوان موجودات دارای شعور و احساس را نادیده میگیرد و آنها را به قطعات تولیدی تنزل میدهد، قطعاتی که کاربرد و ورودی و خروجی مشخصی دارند و بهمحض آنکه بهرهوری آنها از سطح انتظار پایینتر میرود، میتوان آنها را شکست و دور انداخت.
امروزه بیشترِ گوشت، لبنیات و تخممرغ عرضهشده در دنیا از دامداری صنعتی میآید. مخصوصاً در کشورهای پیشرفته، این نرخ بسیار بالاست. برای نمونه در ایالات متحده، که در آن سالانه ۱۰ میلیارد حیوان خشکیزی برای غذا پرورش داده و کشته میشوند، ۹۹ درصد محصولات حیوانی از دامداری صنعتی میآید. [منبع] بهعنوان نمونهای دیگر، در کشور بریتانیا ۸۵ درصد حیوانات پرورشی در دامداریهای صنعتی به دنیا میآیند. [منبع]
وضعیت حیوانات در دامداریهای صنعتی آنقدر بد است که شرح کامل آن مثنوی هفتاد من کاغذ است. با اینحال، در این مقاله و مقالات بعدی نگاهی مختصر به وضعیت حیوانات گوناگون در دامداری صنعتی میاندازیم.
گاوها
گاوها موجوداتی باهوش، خوشحافظه و اجتماعیاند که از ساختارهای خاص اجتماعی خود پیروی میکنند، دوستان دور و نزدیک بر میگزینند، با هم قهر و آشتی میکنند یا به هم دل میبندند، به هم محبت میکنند، میتوانند نگران آینده باشند. در طبیعت، آنها میتوانند تا ۲۵ سال عمر کنند. رابطهٔ مادر و فرزندی در گاوها بسیار قوی است. دورهٔ بارداری در گاوها مانند انسانها ۹ ماه طول میکشد و آنها مانند انسانها تا یکسالگی به فرزند خود شیر میدهند (در ابتدا بهعنوان غذای اصلی و سپس در کنار غذای اصلی).
گاوهای شیرده
گاو شیرده به نژادهایی از گاوها گفته میشود که با استفاده از روشِ بهاصطلاح «اصلاح نژادی» یا تغییرات ژنتیکی به چند برابر تولید نرمال شیر رسیدهاند. مهمترین نژادهای گاو شیرده عبارتاند از:
هلشتاین (Holstein)، جرزی (Jersey)، ایرشایر (Ayrshire)، براون سوییس (Brown Swiss)، گرنزی (Guernsey) و شورتهورن شیری (Milking Shorthorn)
چیزی که شوربختانه هنوز هم بیشتر مردم نمیدانند، آن است که هیچ گاوی بهصورت اتوماتیک شیر نمیدهد. تمام حیوانات پستاندار، ازجمله گاوها، فقط زمانی شیر میدهند که نوزادی داشته باشند. در واقع، شیر، غذای نوزاد است. چون دورهٔ شیردهی در گاوها یکسال است، برای اینکه آنها مرتب شیر تولید کنند، باید هر سال یک گوساله به دنیا بیاورند.
زندگی یک گاو شیرده در پرورشگاه شروع میشود. گوسالههای مادهٔ قوی که از گاوهای شیرده متولد میشوند، یک یا دو روز پس از تولد از مادر خود جدا میشوند و به قسمت پرورش گاوهای شیرده فرستاده میشوند تا پس از رسیدن به سن بلوغ، جای گاوهای شیردهی را که میزان تولید شیر آنها کم شده است، بگیرند. در آنجا به گوشهای آنها پلاک میزنند، احتمالاً به آنها داغ میزنند و شاخهایشان را بدون بیحسی با مادهٔ شیمیایی میسوزانند. هر دو عمل داغزدن و سوزاندن یا بریدن شاخها درد فیزیکی فراوان دارند و تأثیرات بد روحی آنها تا مدتها با گوسالهها باقی میماند.
در ماههای اول ممکن است قسمتی از شیر دوشیدهشده از گاوهای مادر در بطری ریخته شود و به این گوسالهها خورانده شود یا از جایگزینهای مصنوعی شیر گاو برای تغذیهٔ آنها استفاده شود. این گوسالهها را معمولاً تا سه ماهگی در سلولهای انفرادی و پس از آن در اصطبلهای گروهی نگهداری میکنند. پس از ۱۵ ماهگی گاو ماده را که حالا به بلوغ رسیده است، با تلقیح مصنوعی باردار میکنند. دوران بارداری ۹ ماه طول میکشد و گاو شیرده در حدود دو سالگی اولین فرزند خود را به دنیا میآورد. حداکثر دو روز پس از زایمان، نوزاد را از او میگیرند و او را که حالا یک مادر سوگوار است، به ماشین شیردوشی میبندند. حدود سه ماه پس از تولد اولین فرزند، او را دوباره با تلقیح مصنوعی باردار میکنند تا پس از ۹ ماه بچهٔ دوم را به دنیا بیاورد و بهصورت مرتب شیر داشته باشد. او در حالیکه باردار است باید هر روز چندین برابر شیری را که یک گاو در طبیعت تولید میکند به ماشین شیردوشی بدهد.
گاو شیرده در فاصلهٔ دوسالگی تا پنجسالگی ۳ فرزند به دنیا میآورد (هر سال یک فرزند) و هر بار یک یا دو روز پس از زایمان فرزندش را از او میگیرند. بیشتر گاوهای شیرده در سن پنجسالگی بهشدت فرسودهاند، از کمبود کلسیم و مشکلات استخوان رنج میکشند و دیگر به درد صنعت شیر نمیخورند. بنابراین، در این سن به کشتارگاه فرستاده میشوند. گوشت آنها معمولاً با قیمت کم فروخته میشود.
گاوهای شیرده بیشترِ دورهٔ سال یا حتی همهٔ عمر خود را در اصطبلهای شلوغ و تاریک میگذرانند. گوسالههای نری که از گاوهای شیرده متولد میشوند، معمولاً بهعلت نژاد خود برای پرورش گوشت چندان مناسب نیستند چون مانند گاوهای نژاد گوشتی سریع پروار نمیشوند و گوشت آنها مرغوبیت گوشت گاوهای گوشتی را ندارد. این گوسالهها بسته به استراتژی دامداری یا در همان روز تولد در حالیکه زندهاند بهعنوان زباله دور انداخته میشوند یا با شلیک در سر یا ضربه با چکش کشته میشوند یا به مراکز پرورش گوشت فرستاده میشوند، حدود ۳ تا ۶ ماه وزن اضافه میکنند و سپس به کشتارگاه فرستاده میشوند.
گاوهای شیرده در طول زندگی خود با مشکلات جسمی زیادی دستدرگریباناند: وزنشان بالاست، طوری که استخوانبندی آنها، که برای وزن بسیار کمتر ساخته شده است، قادر به تحمل آن نیست. بیشتر این گاوها شَلاند و یا از درد دائمی و شدید پا رنج میبرند. از طرف دیگر، بهعلت وزن زیاد بدن و پستانها تعداد زیادی از گاوها ناراحتی قلبی دارند. علاوه بر این، گاوها بیشتر سال هر روز چندین برابر مقدار طبیعی شیر میدهند. سینههای آنها همیشه دردناک و متورم است و عفونت و زخمهای سینه در میان آنها بسیار شایع است. از بیماریهای شایع دیگر در گاوهای شیرده میتوان به (Bovine Leukosis Virus) BLVیا سرطان خون گاوی اشاره کرد. این بیماری معمولاً در مراحل اولیه پنهان میماند برای همین هم جدی گرفته نمیشود.
گاوهای گوشتی
دهها نژاد از گاوهای گوشتی وجود دارد. مهمترین این نژادها عبارتاند از: آنگوس (Angus)، هیرفورد (Hereford)، شارولز (Charolais)، چیانینا (Chianina)، ماین-آنجو (Main-Anjou)، لیموزین (Limousin)، سیمنتال (Simmental) و شورتهورن (Shorthorn)
اینها نژادهاییاند که هم به ماکزیمم وزن میرسند و هم گوشت آنها ساختار و مزهای دارد که باب میل استیکدوستان است و با قیمت گرانتری فروخته میشود. البته فقط گاوهای گوشتی نیستند که از پرورشگاههای گوشت سر در میآورند. همانطور که قبلاً گفته شد، اگر گوسالههای نر یکروزه که در صنعت لبنیات متولد میشوند بهعنوان زباله دور انداخته نشوند، آنها هم برای چند ماه در پرورشگاههای گوشت نگهداری میشوند و سپس به کشتارگاه فرستاده میشوند. گوسالههایی که قرار است برای گوشت پرورش داده شوند، معمولاً حداکثر تا ۴۸ ساعت پس از تولد از مادر خود جدا میشوند و به پرورشگاههای گوشت برده میشوند. لحظهٔ جدایی از مادر، شروع راه تلخی است که این حیوانات محکوم به پیمودن آناند. این گوسالهها بهدور از مادر بسیار آشفته و افسردهاند. ممکن است قسمتی از شیری که از گاوهای شیرده دوشیده میشود به این گوسالهها خورانده شود یا حتی از شیرهای مصنوعی جایگزین شیر مادر برای تغذیهٔ آنها استفاده شود. از آنجا که این گوسالهها ضعیف و مستعد بیماریهای عفونیاند، معمولاً در سه ماه اول در سلولهای انفرادی نگهداری میشوند. پس از آن بسته به روش کار دامداری، ممکن است آنها همچنان تا روزی که به کشتارگاه فرستاده میشوند در این سلولهای انفرادی نگه داشته شوند یا به اصطبلهای گروهی برده شوند. بسیاری از این حیوانات، تمام عمر از داشتن نور طبیعی و هوای آزاد محروماند. برخی از آنها نور آفتاب را برای اولین بار در راه کشتارگاه میبینند. به این حیوانات هم پلاک میزنند، در برخی از دامداریها شاخهای گاوهای گوشتی را هم با مواد شیمیایی و بدون بیحسی قطع میکنند و احتمالاً به آنها داغ میزنند.
کشتار گاوها
اگر چه در کشورهای پیشرفته قانون کشتارگاهها را موظف میکند گاوها را با گیجی و بیحسی بکشند، رنجی که این حیوانات در کشتارگاهها میکشند هم خود داستان درد دیگری است. رنج حیوانات، معمولاً خیلی قبلتر از عمل ذبح آغاز میشود. این حیوانات معمولاً سفرهایی طولانی و طاقتفرسا از دامداری تا کشتارگاه پیش رو دارند. ممکن است دامداری در یک شهر باشد و کشتارگاه در شهر، کشور یا حتی قارهای دیگر. آنها بهمحض ورود به کشتارگاه پایان شوم خود را حس میکنند و این در حالی است که گاهی باید ساعتها و حتی روزها در این محل بمانند تا نوبت کشتار خودشان برسد. وقتی نوبت آنها فرا میرسد، آنها را به سمت محفظهٔ گیجی پیش میرانند. آنها با شنیدن بوی خون و تمام آن صداهای عجیب و غریب ماشینآلات و همنوعان خود تلاش میکنند به عقب برگردند ولی با کتک یا شوک الکتریکی بهطرف جلو رانده میشوند تا داخل محفظه قرار گیرند. معمولاً برای ایجاد گیجی در گاوها از تفنگهای ضربهای استفاده میشود. این تفنگها گلوله ندارند بلکه با ضربه قسمتی از جمجمهٔ گاو را متلاشی میکنند. این ضربه باید بر نقطهٔ خاصی از سر گاو وارد شود تا او را گیج و بیحس کند ولی از آنجا که گاوهای هراسان سعی در فرار دارند، مرتب جاخالی میدهند و کارگران مدتزمان کافی برای گیجکردن درست هر حیوان را ندارند، در بسیاری از موارد ضربه به نقطهٔ درست وارد نمیشود و گاوها با هوشیاری کامل از یک پای خود آویزان میشوند و تمام درد بریدهشدن سر (و گاهی اعضای دیگر) را حس میکنند.
بد نیست بدانیم که حتی در بسیاری از کشورهای پیشرفته سلاخی حیوانات باردار ممنوع نیست و هر ساله سر میلیونها گاو باردار در حالی بریده میشود که گوسالهٔ آنها از داخل شکم به آنها لگد میزند.
در مورد کشتار گاوها در کشورهای توسعهنیافته یا درحالِتوسعه هم صحبتی نمیکنیم چون شرح این دردِ بیانتها از مجال این مقاله خارج است.
موضوعات مرتبط
«تلقیح مصنوعی» چگونه است؟
در روش تلقیح مصنوعی، حیوان نر و ماده همدیگر را نمیبینند. در یک دامداری، کارگران اسپرم حیوان نر را میدوشند و در یک دامداری دیگر کارگران اسپرم دوشیدهشده را به حیوانات ماده تلقیح میکنند.
برای نمونه، بهمنظور تولید لبنیات، تعداد معدودی گاو نرِ گزینششده وجود دارند که در برخی از دامداریهای دنیا نگهداری میشوند. معیارهای انتخاب این گاوهای نر، میزان و کیفیت اسپرم آنها و همچنین میزان شیر تولیدشده توسط گاوهای مادهای است که از این اسپرم به وجود آمدهاند. بدیهی است هر چقدر میزان شیری که توسط دخترهای این گاوهای نر تولید میشود بیشتر باشد، اسپرم این گاوهای نر خواهان بیشتری دارد و گرانتر است. این گاوهای نر انتخاب شده فقط برای تولید اسپرم نگهداری میشوند و اسپرم آنها هر روز یا چند روز در میان دوشیده میشود. برای دوشیدن اسپرم روشهای مختلفی وجود دارد مثلاً:
- نمایش یک صحنهٔ تحریکآمیز: در این روش از گاوهای نر اختهشدهٔ بسیار آرام برای تحریک گاوهای نر اسپرمزا استفاده میکنند. آنها گاو نر اختهشده را به جایی میبندند و ممکن است حتی با ردکردن طناب از سوراخهای دماغ او، کوچکترین حرکاتش را کنترل کنند. سپس این گاو نر اختهشده را طوری در معرض دید گاو نر قرار میدهند که او فکر میکند این یک گاو ماده است و تحریک میشود. علت آنکه از گاو ماده استفاده نمیکنند، آن است که در صورت خارجشدن وضعیت از کنترل و نزدیکی، گاو نر دچار بیماری آمیزشی نشود چون گاوهای نر منتخب برای صاحبانشان ارزش مادی زیاد دارند و آنها نمیتوانند در این زمینه ریسک کنند. ممکن است بهجای گاو نر اختهشده از یک محفظه که به شکل پشت گاو ماده ساخته شده و روی آن پوست گاو کشیده شده است، برای تحریک گاو نر استفاده کنند.
- استفاده از روش شوک الکتریکی: در این روش، گاو نر را به جایی میبندند و با وسیلهای مخصوص در داخل مقعد شوک الکتریکی میدهند. این کار باعث انزال اسپرم میشود.
- در بعضی از دامداریها، از اسپریهایی که بوی گاو ماده را میدهند برای تحریک گاوهای نر استفاده میکنند.
اسپرمی که هر بار گرفته میشود، برای باردارکردن ۵۰ تا ۵۰۰ گاو ماده کافی است. پس از انزال اسپرم، آن را با آلبومین یا سفیدهٔ تخممرغ ترکیب و بستهبندی میکنند طوری که هر بسته برای باردارکردن یک گاو ماده کافی است. این بستهها انبار و به کشورهای مختلف صادر میشوند. به این ترتیب، ممکن است فقط از یک گاو نر، دهها و حتی صدها هزار گوساله در سراسر دنیا متولد شود، مثلاً در کشور هلند گاو نری وجود دارد که اسپرمش به ۲۲ کشور مختلف صادر شده است و تا کنون ۵۰۰ هزار گاو شیرده از او متولد شدهاند. اگر فرزندان مذکر این گاو را هم حساب کنیم، به یکمیلیون فرزند میرسیم. این در حالی است که احتمالاً این گاو نر تاکنون حتی یک گاو ماده را در عمرش ندیده است!
در دامداریهای مقصد، کارگران یا دامپزشکان، هر بستهٔ اسپرم را از طریق یک وسیلهٔ مخصوص به نام «تفنگ تلقیح مصنوعی» در مهبل گاوهای ماده شلیک میکنند. برای این کار، آنها دست چپشان را تا آرنج وارد مقعد گاو ماده میکنند و تفنگ را که حاوی یک بسته اسپرم است با دست راست وارد مهبل میکنند و پس از آنکه با دست چپشان جای درست مجرای رحم برای شلیککردن اسپرم را پیدا کردند، با دست راست اسپرم را شلیک میکنند.
چرا از روش تلقیح مصنوعی برای باردارکردن گاوها استفاده میکنند؟ چرا اجازه نمیدهند حیوانات آمیزش طبیعی داشته باشند؟
در دامداریهای مدرن هر پروسهای باید بسیار سریع و با صرف کمترین نیروی کار و هزینه انجام شود. عمل جفتگیری حیوانات، از دیدگاه دامداریها بسیار پیچیده است:
اولاً آنها میخواهند گاوهایشان فقط با گاوهای نر منتخب آمیزش کنند که آزمون خود را پس دادهاند و ثابت کردهاند دخترانشان شیر خیلی زیادی تولید میکنند. این گاوهای نر را نمیتوان بین دامداریها چرخاند یا از این دامداری در این کشور به آن دامداری در آن کشور فرستاد ولی اسپرمشان را میتوان به همهجای دنیا فرستاد.
دوم اینکه حیوانات برای جفتگیری به فضای زیاد نیاز دارند و هنگام جفتگیری قابلپیشبینی یا مدیریت نیستند، مثلاً ممکن است گاو ماده گاو نر را نپسندد یا عمل جفتگیری دو ساعت طول بکشد یا گاو نر از کنترل خارج شود و اتفاقاتی بیفتد که کارگران قادر به ادارهٔ آنها نباشند. ولی مهمتر از همه اینکه صرف نیروی چند کارگر و اینهمه زمان برای باردارکردن یک گاو برای دامداریها قابلقبول نیست. فرض کنید یک گاوداری دو هزار گاو و پنج کارگر داشته باشد. در این صورت، با خرید دو هزار بسته اسپرم و بهکارگرفتن این پنج کارگر بهمدت یک هفته میتواند همهٔ این دو هزار گاو را باردار کند.
امروزه بهندرت پیش میآید که یک دامداری از روش آمیزش طبیعی گاوها استفاده کند. در صورت استفاده از روش آمیزش، گاو ماده را محکم به جایی میبندند تا نتواند کوچکترین مقاومتی بکند.
قسمت بعدی این مطلب را در اینجا بخوانید