نماد سایت رسانهٔ همیاری

نگهداشت زبان زیبای فارسی – قسمت بیست و یکم

نگهداشت زبان زیبای فارسی - قسمت بیست و یکم

قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید

دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور

در گفتار ما دو‌باره‌گویی زیاد می‌شنوید، اما این تکرار مفید و لازم است و اصلاً مُمِل (ملال‌آور) نیست. هدف ما از این مقال سه چیز است: ١- زدودن خطاها تا سرحد امکان و ترغیب به استفاده از زبان خودی ٢- بیرون‌گذاشتن واژه‌های بی‌مورد بیگانه و تشویق به حفظ و بهره‌گیری از میراث فرهنگی‌مان و ٣- سعی در رساندن هرچه بیشترِ زبان گفتار به زبان ادب و کمترکردن فاصلهٔ آن‌ها. البته در این راه همت مردم و رسانه‌های فارسی‌زبان نقش مهمی را ایفا می‌نمایند. پس ما نکات مهم را تکرار می‌کنیم تا همه بخوانند و به دیگران هم بگویند. 

خطاهای کلام به دفعات زیادتری در الفاظ و ترکیبات و در حد کمتری در دستور زبان رخ می‌دهند و زیر عنوان لفظی-معنایی یا دستوری-ساختاری قرار می‌گیرند. خطاها مربوط به سبک کلام و سبک کلام هم مربوط به انتخاب سخن از سوی گویندگان می‌شود و بستگی به تربیت خانوادگی، تحصیلات و رشد اجتماعی افراد دارد. و ما در چند شمارهٔ قبل گفتیم که بالاترین سبک زبان در گونهٔ نثر و نظم ادبی، و پایین‌ترین صحبت‌ها در گونهٔ عامیانه رکیک (obscene) شنیده می‌شوند. بنابراین، انتخاب سبک‌ها در سخن‌گویی می‌تواند نمایانگر شخصیت ما باشد. 

در بعضی کشورها مانند انگلستان به‌کارگیری آهنگ صدا، زیروبمیِ گفتار، تکیه‌های صوتی، فصاحت سخن، همراه با کاربرد لغات و اصطلاحات، برای یافتن شغل مناسب و تصدی مقام دخالت زیادی دارد. به بیان دیگر، اگر کسی از گویشِ مقبول و معیار برخوردار نباشد، در مصاحبه پذیرفته نمی‌شود. تسلط بر دایرهٔ لغات کافیِ تولیدی نیز نقش اساسی دارد. ما در طول تحصیلات خود دو دسته از واژگان را در ساختار جملات فرا می‌گیریم؛ ابتدا به‌طور شناختی (recognition) و سپس به‌طریق تولیدی (production). 

سبک عامیانهٔ پست موجب رنجش خاطر شنوندگان و خوش‌زبانی سبب شادی خاطر آنان می‌شود. 

انواع خطا در کلام – ما فرق خطا و اشتباه را گفته‌ایم، لیکن باز هم می‌گوییم که بنا به تعریف فنی‌مان، خطاها آموخته‌شده‌اند و آگاهانه مورد استفاده قرار می‌گیرند، اما اشتباهات ناآگاهانه رخ می‌دهند و گوینده اغلب برمی‌گردد و آن‌ها را اصلاح می‌کند. یا هنگام خواندن یک نوشته، معنی کلمه یا ترکیبی را نمی‌فهمد و به‌نحو دیگری تلفظ می‌کند. خطاها عبارت‌اند از: واژگانی، معنایی، واژه-معنایی، املایی، تلفظی، و دستوری. حال، در اینجا به چند گونه خطا بنا بر نیازمان اشاره می‌نماییم: 

خطای تلفظی – این خطا وقتی است که ساخت یک واژه را تغییر دهیم، هجاهایش را کم و زیاد کنیم یا آواهایش را با اصوات دیگر جابه‌جا سازیم. مثلاً به‌جای «مَراحم» بگوییم مُراحم یا «آحیاناً» را اِحیاناً تلفظ نماییم. البته اگر این تغییرات در طول تاریخ و در حد سهولت و در گونهٔ معیار رخ داده باشد، یعنی غالب و فراگیر شده باشد، خطا محسوب نمی‌شود. مانند اینکه واج -َ به -ِ گراییده و در بسیاری از کلمات شنیده می‌شود: رَسیدن به رِسیدن و کَشیدن به کِشیدن. یا باب مفاعَلهٔ عربی که به مفاعِله تبدیل شده است، مثل تبدیل مقابَله به مقابِله، و بسیاری از کلمات دیگر که در گویش تهرانی واکه‌هایشان تغییر کرده و به نقاط دیگر نیز سرایت نموده است: مَحبت به مُحبت یا خُنُک به خُنَک. تهرانی‌ها به‌خصوص تهرانی‌های قدیم، تعداد زیادی از فِعال‌های عربی را برعکس به فَعال تبدیل کرده‌اند، مثل: شِفاء به شَفا و خِلاف به خَلاف و لِقاء به لَقا. ایشان آخِر را آخَر تلفظ و پسوند دوم‌شخص جمع را «ن» کرده‌اند و به همه‌جا تعمیم داده‌اند: می‌شینین، می‌نویسین، و بخورین به‌ترتیب به‌جای می‌نشینید، می‌نویسید، و بخورید. 

در اینجا به چند واژه یا عبارت عامیانهٔ نامناسب که در سبک محاوره‌ای خوب یا رسمیِ سخن اصلاً نمی‌نشینند، توجه کنید. خیلی از مردم مرتکب این‌گونه حرف‌زدن‌ها می‌شوند، اما کسی چیزی نمی‌گوید. در هیچ مقطع تحصیلی‌ای هم هیچ معلم یا استادی چیزی از این بابت از روی قصد، به دانش‌آموز یا دانشجو نیاموخته است، وانگهی مردم وقتی عبارتی را چند بار از این و آن می‌شنوند، تقلید می‌کنند و به‌کار می‌گیرند: 

«دیگه اونجا نمی‌رم، اصلاً حال نمی‌ده.» به‌جای فایده‌ای ندارد. «ماشین جدیدش عجب بوق باحالی داره.» به‌جای خوش‌صدا یا خوش‌نوا. «بازم داری خالی می‌بندیا.» در عوضِ دروغ می‌گویی یا بی‌ربط حرف می‌زنی. «دمت گرم، لوتی!» در عوضِ زنده باشی، جوانمرد. «این‌قدر قاط نزن.» در عوضِ اصرار نکن یا خواهش و پافشاری نکن (عامیانهٔ تهرانی). حال اگر بعضی از این الفاظ شکسته را کامل بنویسیم و بگوییم بهتر می‌شوند؛ مثل نمی‌دهد به‌جای نمی‌ده، دارد به‌جای داره، و قاطی به‌جای قاط. اما بهترین کار آن است که حتی در محاوره و گفت‌وگویمان با دوستان و آشنایان از این‌گونه عبارات و اصطلاحات استفاده نکنیم. البته تمامشان در یک سطح نیستند، سبک و بسامدشان تفاوت دارد و ما به‌ هیچ‌یک از آن‌ها «غلط» نمی‌گوییم. روزانه ده‌ها و صدها ترکیب و اصطلاح عامیانه، عامیانهٔ پست و عامیانهٔ زشت از سوی مردم به‌کار گرفته می‌شود. 

خطای واژگانی و واژه معنایی – با تأسف درصد بالایی از لغات و ترکیبات نابجا یا ناموزون که اکثر از زبان‌های خارجی وام‌گیری شده‌اند، به فارسی راه یافته‌اند. بسیاری از آن‌ها از قدیم معادل فارسی داشته‌اند، یا فرهنگستان برایشان معادل ساخته یا خود مردم برایشان معناسازی نموده‌اند، ولی افراد ترجیح می‌دهند از لغات خارجی بهره بگیرند، و ما نمی‌دانیم چرا هیچ‌گاه تعصب و عِرق ملی‌شان برانگیخته نشده است و نمی‌شود. از تاریخی بیش از دوازده قرن تاکنون از عربی وام گرفته‌ایم؛ عربی چنان با زبان ما درآمیخته است که دیگر آن را خودی می‌شماریم. لیکن عربی این اندازه از زبان‌های خارجی از جمله فارسی واژه قرض نکرده است. چرا ما نباید خود را با عرب‌ها مقایسه کنیم که سخت در برابر هجوم کلمات بیگانه ایستادگی می‌نمایند؟ ملاحظه کنید و به چند مثال توجه نمایید: 

عرب‌ها فوراً برای wheelchair معادل عَجلة را ساختند، اما در ایران بی‌درنگ ویلچر گفتند و خود را به زحمت نیانداختند. سر زبان‌ها افتاد، و افراد کم‌سواد کم‌کم آن را ویلچه گفتند و پس از مدتی «بیلچه» هم شنیده شد. اگر گفتن «صندلی چرخ‌دار» سخت است، چراهمان چرخ نگوییم؟ خیلی هم راحت است و در موقعیت و در بافت مربوط خودش معنا را می‌رساند، مثلاً «یک چرخ گرفتیم، فلان کس را رویش نشاندیم و او را طواف دادیم.» یا «او نمی‌تواند راه برود؛ برای حرکت در خیابان از چرخ استفاده می‌کند.» و این مسئله‌ای نیست؛ ما فقط بار معنایی یک واژه را اضافه می‌کنیم. همچنین عرب‌ها برای کلمهٔ «ترور» در دو معنایش ارهاب و اِغتیال را با افزودن به بار معنایی‌شان به‌کار گرفته‌اند. آری، عرب‌ها فرهنگستانی فعال دارند و فوراً معادل‌سازی می‌کنند، ولی ما بی‌درنگ انگلیسی یا فرانسه‌اش را به عاریت می‌گیریم. چند مثال دیگر از همین طریق یعنی افزودن بار معنایی: ابطال برای کنسل (cancel)، موظفین برای پرسنل (personnel) و قناة برای کانال (channel) است. و ما به‌راحتی می‌توانیم در برابر این‌ها به ترتیب لغو، کارکنان یا کارمندان و برای پرسنلی، کارمندی بنویسیم. یک مثال بد دیگر واژهٔ قدیمی فامیل (famille) است. اینکه در فرانسه «فامیّ» خوانده می‌شود و در فارسی حروف املایی‌اش را تلفظ کرده‌اند، مسئله‌ای نیست، اما این مسئله است: یک روز رانندهٔ اتومبیل یکی از دوستان به فردی که از پیاده‌راه می‌گذشت، اشاره کرد و گفت «آن آقا فامیل ماست.» چرا نگوییم، «آن آقا از خویشان یا از بستگان ماست.» فامیل، گسترش معنایی هم یافته است: «فامیلت چیه؟» یعنی نام خانوادگی‌ات چیست؟ «من هیچ فامیلی توی این شهر ندارم.» یعنی خویشاوندانی یا کس‌وکاری ندارم. ما صدها واژهٔ این‌چنینی از انگلیسی یا فرانسه در فارسی داریم و این لغات خارجی هیچ خلائی را هم پر نمی‌کنند. 

حال در این قسمت به چند خطا توجه کنید: 

برخی از افراد دو کلمهٔ استیفا و استعفا را با هم اشتباه می‌کنند. ننویسیم «آقای احمدی دیروز از کارش استیفا داد.» یا «تعدادی از دانشجویان خواستار استیفای او شدند.» بگوییم استعفا که به‌معنی کناره‌گیری است. اما استیفا به‌معنی وصول و به‌دست‌آوردن حق وحقوق است، مانند «ما باید حقوق شخصی‌مان را استیفا کنیم.» دو واژهٔ دیگر تحمل و تأمل است. تحمل، تاب و طاقت آوردن است، مثل «تحمل این صحنه برای من خیلی دشوار است.» اما تأمل به‌معنای صبر، کمی فکرکردن و حوصله به‌خرج‌دادن است، مثل «قدری تأمل کن تا نوبتت برسد.» یا «برای تصمیم‌گرفتن نیاز به تأمل داریم.» دو واژهٔ دیگر تصفیه و تسویه هستند. تصفیه، بیشتر پاک‌سازی و پالایش است، مانند «نفت را تصفیه می‌کنیم و به اجزاء مختلف در می‌آوریم.» اما تسویه، برابرسازی است. «ما حسابمان را تسویه کردیم.» یا «تسویه‌حساب کردیم.» باز دو کلمهٔ دیگر توسعه و توصیه هستند. توسعه، گسترش‌دادن و وسیع‌تر ساختن جایی یا کاری و سرعت‌بخشیدن به آن‌هاست، اما توصیه، سفارش و تجویزکردن است. «ما به توصیهٔ آن دکتر رفتار کردیم.» یا «او مرا برای این شغل توصیه نمود.» یا «ما به شما توصیه می‌کنیم از مؤنث‌آوری صفات در فارسی خودداری کنید.» نگوییم اموال شخصیه، مراسم افتتاحیه، مدارک لازمه، اسناد منتشره، بگوییم اموال شخصی، مراسم افتتاحی، مدارک لازم، اسناد منتشر. و این اندازه از دستورعربی پیروی نکنیم.

خدانگهدار تا شمارهٔ پسین. 

خوانندگان عزیز اگر نظر یا سؤالی دارند، لطفاً به آدرس m.rakhshanfar1@yahoo.com ایمیل بفرستند.

قسمت بعدی این مطلب را در اینجا بخوانید

خروج از نسخه موبایل