قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید
دکتر محمدرضا رخشانفر – ونکوور
با تفصیل بیشتر در جهت شمارهٔ قبل، چرا که تکرار در ذات زبان است و این تکرار مفید است و تکرار، مُمِل (ملالآور) نیست.
مؤنث و مذکر چیست؟ مؤنث و مذکر در اصل مربوط به انسانها، به زن و مرد، و در موجودات جاندار، به نر و ماده اطلاق مىشود، و مؤنث و مذکر حقیقى نام دارد. در انگلیسى man مذکر و woman مؤنث است. همچنین کلمات girl دختر، boy پسر است و ضمائر him ،he و his به مذکر، و her ،she و hers به مؤنث برمیگردند، اما در بعضى زبانهاى اروپایى مانند اسپانیایى، ایتالیایى، یا فرانسه اسمها در دستور به دو دستهٔ بزرگ مؤنث و مذکر تقسیم مىشوند. این یک بُرش دستورى است و به زن یا مرد، و به نر یا ماده ارتباطى ندارد، میتوان به آن مجازى گفت. در زبان آلمانى این تقسیم سهتایى است و مونث، مذکر و خنثى (neuter) را در بر مىگیرد. حال، ما مىخواهیم این امر را در زبان آشناى خود، فرانسه، بسط دهیم:
آرتیکل (article) چیست؟ آرتیکل به هردو حرفِ تعریف و تنکیر اطلاق مىشود. در انگلیسى the حرف معرفه و a/an و جمع آن some حروف نکرهاند. در فرانسه le/la و جمعشان les حروف معرفه و de و des حروف نکرهاند. براى مثال peur (ترس) مؤنث است و la در جلوى آن میآید: la peur اما travail (کار) مذکر است و le در جلویش میآید: le travail. چند کلمهٔ دیگر: le mont (کوه)، le livre (کتاب)، la fleur (گُل)، la table (میز). خورشید در فرانسه مذکر (le soleil) و ماه (la lune) مؤنث است. در عربى به عکس، شمس مؤنث و قمر مذکر است. در فرانسه صفات در جمع و مفرد، و مؤنث و مذکر مطابقت مىکنند. گاه املاء و تلفظ تغییر میکند؛ جمع بعضى اسمها بر اساس قواعدى خاص ساخته میشوند. چند مثال: جمع cheval (اسب) chevaux و جمع travail به کلمهٔ travaux تبدیل میشود. تمام اسمهایى که به tion یا sion ختم مىشوند، مؤنثاند: occasion، question و convention که بهتقریب، اُکازیون، کِستیون و کنوانسیون تلفظ میشوند. به مذکر و مؤنث در دو جملهٔ زیر نگاه کنید:
.Ce tableau est blanc این تابلو سفید است. لیکن Cette fleur est blanche این گل سفید است. مؤنث اکثر صفات با مذکرشان متفاوت است، مثلاً: mon cher frere برادر عزیزم؛ ولى ma chère soeur خواهر عزیزم. در لغتنامه بعد از هر اسم مذکر nm و بعد از هر اسم مؤنث nf مىگذارند. مؤنث صفتِ sérieux به واژهٔ sérieuse تبدیل مىشود. صفات ملکى مذکر و مؤنث دارند: mon beau père یعنى «پدرزنم» ولى براى «مادرزنم» مىگوییم: ma bell mere. جمع mon و ma کلمهٔ mes مىشود. mon livre کتابم، ma table میزم، و mes poupées عروسکهایم.
تذکر – واژههاى مادر، پدر، برادر و خواهر و نیز چند مثال در بالا همه در فرانسه با آکسان (accent) نوشته مىشوند. در فرانسه سه نوع آکسان وجود دارد: ١- aigu (é) ٢- grave (à, è) ٣- circonflexe (â, ê…). نتیجهاى که مىخواهیم از بحث فوق بگیریم این است: مؤنث و مذکر یک تقسیم دوگانه در اسمهاى زبان فرانسه است و جدا از مذکر و مؤنث حقیقى منظور مىشود. پس نپرسید، چرا واژهٔ ongle (ناخن) مذکر و واژهٔ peur (ترس) مؤنث است؟ این یک بُرِش زبانى است. یا چرا pantalon (شلوار) مذکر، ولى chemise (پیراهن) مؤنث است؟ دلیلى ندارد.
مقایسهاى با زبان انگلیسى – همانگونه که در شمارهٔ قبل گفتیم، زبان انگلیسى پرواژهترین زبان جهان است و در مقایسه با زبانهاى دیگر اروپایى راحتترین ساختار دستورى را دارد. اسمها تقسیم مؤنث و مذکر ندارند. مطابقت صفت و موصوف در جمع و مفرد و مطابقت صفت با اسم در مؤنث و مذکر وجود ندارد. داراى یک تقسیم سهتایی در زمان افعال است: حال ساده، حال استمرارى و حال کامل؛ گذشتهٔ ساده، استمرارى و کامل؛ آیندهٔ ساده، استمرارى و کامل. اکثر فعلها، اسم و اسمها بدون تغییر، فعل میشوند (البته در دستهاى از آنها محل تکیهٔ صوتى تغییر مىکند، ولى بر مبناى یک قاعده است). صرف فعلها در هر سه شخص مفرد و جمع، بهجز سومشخص مفرد حال ساده، یکسان است. ضمیر دومشخص مفرد و جمع بهخاطر سهولت یکى شده است (you) و استفاده از دومشخص مفرد قدیم (thou در حالت فاعلى، thee در حالت مفعولى، thy و thine در صفت و ضمیر ملکى) منحصر به متون خاصى مانند ادبیات کهن یا مذهبى شده است. چهار جزء ثابت فعل همراه با افعال کمکى زمانهاى مختلف فعل را میسازند. آنها عبارتاند از ١- مصدر ٢- اسم مصدر (gerund) ٣- اسم فاعل یا صفت فاعلى (participle) و ۴- اسم مفعول یا صفت مفعولى. همچنین دربارهٔ بهترین لغتنامهٔ انگلیسى (…Oxford Advanced) و سهولت واژهسازى گفتوگو کردیم و گفتیم که دلیل اصلى براى بینالمللىشدنش است. ما در اینجا دیگر وارد دستور زبان نمىشویم.
در فارسى، دو سه قرن پس از ورود اسلام به ایران سیل لغات و ترکیبات عربى سرازیر و جایگزین کلمات فارسى شد و حالت سازندگى را از آن گرفت، وگرنه ما مصدرها و اسم مصدرهاى بسیارى داشتیم و از عربى بینیاز بودیم. در شمارههاى قبل به یک سلسله از اینگونه کلمات مانند تُندیدن، موییدن، کوچیدن، آرِش و کاوِش اشاره کردیم. اما بعد در دورهٔ قاجاریه، فرانسه زبان خارجى ایران شد. مردم حدود دو هزار واژهٔ فرانسه را در نوشتار و گفتارشان بهکار گرفتند، که بهدلیل شباهت نسبى تلفظ و تکیهٔ صوتى هنوز هم جایگزین واژههاى انگلیسى میشوند.
اسم مفعولهاى فرانسه مثل دوبله، شوکه، رفوزه، استرلیزه و اسم مصدرهایش مانند متراژ، ویراژ، پاساژ، گاراژ و گریپاژ همراه اسمها و ترکیبات دیگر فرانسه زیاد بهکار گرفته شده و مىشوند. به چند نمونهٔ دیگر نگاه کنید:
سانسور، شیک، باگاژ، مونتاژ، کنفرانس، فرکانس، بوتیک، فابریک (کارخانه)، مُبل، آوانس، شوفر، کاپیتان، تُن جایگزین سه کلمهٔ مختلفِ هزار کیلو، لحن صدا، و ماهى تُن (thon)، مِترو (اختصار راهآهن زیرزمینى شهر بزرگ)، لغات مربوط به اندازهگیرىها، ماههاى سال، لغات پزشکى و علوم دیگر و بیش از صد ترکیب چندکلمهاى… مثل میزانپلى (mise en plis) که سه واژه است و آلا گارسُن (à la garçonne) که دو کلمه است و هر دو از انواع آرایش مو هستند. دوشگرفتن نیز از prendre la douche است. همچنین شوفاژ سانترال بهمعنى «حرارت مرکزى» فرانسه است. بههرحال، فرانسه زبانى بس قدرتمند بوده و است و انگلیسى لغات و ترکیبات زیادى را از آن به وام گرفته است، لیکن تلفظ، املا و در اکثر جاها معانىشان را تغییر داده است.
فرانسه، این زبان پُربار و مقتدر، بهدلیل دشوارىهاى مذکر و مؤنث، مطابقت صفت و موصوف، مشکلات نوشتارى و مسائل دیگر نتوانسته است بینالمللى شود. لیکن کلمات و ترکیباتش با تقدم بر زبانهاى دیگر درون فارسى گنجانده مىشود؛ اگرچه تازگىها مردم لغات انگلیسى را هم به فارسى حرفنویسى (transliteration) مىکنند. حرفنویسى وقتى است که واژههاى خارجى را با حروف خودى و تلفظ تقریبىشان بنویسیم. مثلاً fondation فرانسه را که در انگلیسى foundation گفته میشود با تلفظ فرانسهاش «فونداسیون» بنویسیم.
چند واژهٔ دیگر عبارتاند از: کمونیسم، مانکن، دموکراسى، روژ، اِشانتیون، مدل، و سزارین از فرانسه؛ اسکن، اسکنر و مارکتینگ از انگلیسى یا پیتزا، ماکارونى، و اسپاگتى از ایتالیایى. بهجز لغات مربوط به غذاهاى محلى و کلمات رایج مانند دموکراسى، کمونیسم یا فدرال در جهان سیاست، حرفنویسى و تلفظ کلمات خارجى کار درستى نیست. نوشتن آکشن، اپلیکیشن، یا کنسل هیچ خوب نیست. نگوییم گانگستر، بگوییم تبهکار، ننویسیم انیمیشن، بگوییم نمادپویایى، نگوییم فلان شخص فناتیک است، بگوییم متحجر یا جزماندیش است. ضربالمثل یعنى مثلزدن؛ نگوییم یک ضربالمثل بگو… بگوییم یک مثل بگو، یا یک ضربالمثل بیاور. ننویسیم اجناس وارده. فارسى مؤنث و مذکر ندارد، بنویسیم اجناس واردشده یا اجناس وارد.
خوانندگان عزیز اگر نظر یا سؤالی دارند، لطفاً به آدرس m.rakhshanfar1@yahoo.com ایمیل بفرستند.
قسمت بعدی این مطلب را در اینجا بخوانید