نماد سایت رسانهٔ همیاری

پاک‌گیاه‌خواری و تقابل میانِ «مقاومت در برابر تغییر» و «ضرورت اخلاقی برای تغییر»

پاک‌گیاه‌خواری و تقابل میانِ «مقاومت در برابر تغییر» و «ضرورت اخلاقی برای تغییر»

تالین ساهاکیان – آلمان

بشر در هیچ دوره‌ای از زندگی‌اش بر روی کرهٔ خاکی، به اندازهٔ زمان کنونی از خوردن گوشت و محصولات حیوانی دیگر (و البته مصرف محصولات حیوانی در سایر زمینه‌ها) بی‌نیاز نبوده است. از یک‌سو، فراوانی و گوناگونی بی‌سابقهٔ مواد گیاهی در زمان حاضر و از سوی دیگر، علم و تکنولوژی‌ای که نه‌تنها تغذیهٔ گیاهی خوش‌برنامه را به‌عنوان تغذیه‌ای کافی و مناسب تأیید می‌کند، بلکه برای آنکه این تغذیه به غایت خود از نظر کامل و کافی بودن برسد، راه‌های علمی و عملی پیش رو می‌گذارد و راه را برای گیاه‌خواری کامل جامعهٔ بشری هموار کرده است. 

از طرف دیگر، در هیچ دوره‌ای از تاریخ زندگی بشری، هزینهٔ تولید گوشت و محصولات حیوانی دیگر، برای حیوانات و محیط زیست تا این اندازه بالا نبوده است و به‌نظر می‌رسد بشر، کل هستیِ روی زمین را در لبهٔ پرتگاه قرار داده است. دو عامل در این رویکرد نقش اساسی بازی می‌کنند:

رشد بی‌رویهٔ جمعیت بشر و افزایش سرانهٔ مصرف محصولات حیوانی

وقتی به وضعیت زندگی حیوانات نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که حجم استثمار حیوانات و خشونت در برابر آن‌ها به ابعاد غیرقابل‌تصوری رسیده است، ولی این بدان دلیل نیست که انسان امروز، غیراخلاقی‌تر از نسل‌های پیشین است. دقیقاً برعکس! انسان امروز در مقایسه با نسل‌های پیشین خود، حساسیت بیشتری در برابر خشونت، چه در برابر انسان‌ها و چه در برابر حیوانات، نشان می‌دهد به‌شرط آنکه آن را ببیند و مشکل دقیقاً همین‌جاست: در زمان ما خشونت در برابر حیوانات و استثمار آن‌ها غوغا می‌کند، ولی نه در برابر چشم مصرف‌کنندگان، بلکه پشت درهای بستهٔ دامداری‌ها، مرغ‌داری‌ها، مراکز پرورش ماهی و حیوانات دریایی دیگر، کشتارگاه‌ها و روی عرشه‌ٔ کشتی‌های ماهیگیری و وقتی گروهی سعی می‌کنند این حقایق را نشان بدهند، بسیاری از افراد سرشان را مثل کبک زیر برف فرو می‌برند و فقط زمانی آن را بیرون می‌آورند که کسی داد بزند: «نه این دروغ است. شما هیچ تقصیری ندارید. گیاه‌خواری آن‌قدرها هم خوب نیست یا به‌هیچ‌عنوان آن‌طور که این‌ها می‌گویند، بهتر از همه‌چیزخواری نیست» یا «تقصیر شما نیست که وضعیت این حیوانات آن‌قدر بد است. باید دست‌اندرکاران توجه کنند، نه شما.» یا «نگاه کنید! من مقاله‌ای پیدا کردم که می‌گوید خوردن لبنیات برای فلان چیز خوب است.» و البته این رویکرد هم چیز عجیبی نیست. همهٔ ما کم‌وبیش از «حقایقی» که ما را بر سر دوراهی قرار می‌‌دهند و اگر برایمان آشکار و اثبات شوند، راهی جز تغییر خودمان پیش رویمان باقی نمی‌گذارند، فراری هستیم و در مقابل، بسیار مشتاق‌ایم که کسی به ما بگوید: «کاری که می‌کنی درست است یا لازم است یا اگر هم درست نیست، چاره‌ای جز این نداری.» تا با خیال آسوده به راه خودمان ادامه بدهیم.

ولی توجه کنیم: همهٔ ما «کم‌وبیش» از حقایقی که می‌گویند لازم است خودمان یا عادات خودمان را تغییر دهیم، فرار می‌کنیم، ولی تفاوت‌های اخلاقی ما را، دقیقاً همین «میزان» فراری بودن از حقایقی از این دست تعیین می‌کند. گروهی از افراد سعی می‌کنند خودشان را به نشنیدن و ندیدن بزنند، گروهی از افراد جلوتر می‌روند و سعی می‌کنند برای ادامهٔ راه خودشان به هر بهانه و توجیهی چنگ بزنند و این توجیهات و بهانه‌ها را به دستهٔ اول هم بخورانند، گروهی کسانی را که سعی می‌کنند حقایق را آشکار کنند مسخره می‌کنند، گروهی به فکر فرو می‌روند، ولی تصمیم‌گیری در مورد آن را مرتب به تعویق می‌اندازند، گروهی با اینکه می‌دانند تغییر کردن نوعی چالش است و همیشه ساده نیست، دست به کار می‌شوند و دنبال سرنخ‌ها را می‌گیرند و سعی می‌کنند بفهمند واقعاً چه خبر است و اگر به این نتیجه رسیدند که باید تغییر کنند، تغییر می‌کنند… 

باید بدون تعارف از خودمان بپرسیم می‌خواهیم جزو کدام گروه باشیم، چون جوینده یابنده است: اگر جزو دسته‌ای باشیم که جهان‌بینی‌شان، لذت‌ها و عادت‌های آن‌ها را مثل سوزن پرگار در مرکز جهانشان قرار می‌دهد و فکر می‌کنند این دیگران‌اند که باید تغییر کنند و نه خودشان، توجیهات لازم برای خودمان را هم‌ پیدا خواهیم کرد و اگر جزو دسته‌ای باشیم که با اینکه از لزوم تغییر خودشان خوشحال نیستند، ولی آن‌قدر به تأثیر خودشان و ماهیت خودشان بر جهان اطراف اهمیت می‌دهند که می‌دانند اگر لازم باشد «باید» تغییر کنند، راه غلبه بر چالش‌ها، مشکلات و عادات را هم پیدا خواهیم کرد.

شاید به‌همین دلیل است که برخی افراد از وجود افراد وگان در اطراف خود نفرت دارند، چون آن‌ها اثباتی بر این مدعا هستند که می‌شود کمتر استثمار کرد، کمتر آزار رساند، کمتر باعث کشتار شد و کمتر به طبیعت آسیب رساند و با این‌حال، سالم و شاداب بود.

مشاهیر گیاه‌خوار و پاک‌گیاه‌خوار، گواهی‌اند برای آنکه امروز برای تندرست بودن، زیبا بودن، رسیدن به مراتب علمی یا ورزشی یا اجتماعیِ بالا، کوچک‌ترین نیازی به مصرف محصولات حیوانی نداریم.

البته که مشاهیر گیاه‌خوار، زاده و مختص زمان ما نیستند. از چند هزار سال پیش و در همهٔ دوره‌ها افراد آزاداندیشی وجود داشته‌اند که در لحظه‌ای از زندگی، راهی را که اکثریت می‌رفته به چالش کشیده‌اند و تصمیم گرفته‌اند دیگر به سنت‌های خشونت‌آمیز تن در ندهند و راهی را بروند که باعث آزار و خشونت کمتر می‌شود و خوشبختانه تعدادی از این افراد آن‌قدر در شکل‌گیری فلسفه، ادب، هنر و علم بشر تأثیر داشته‌اند که نامشان ماندگار شده است. از بودا و فیثاغورس و افلاطون و پلوتارک گرفته تا لئو تولستوی و جورج برناردشاو و اسحاق باشویس سینگر و ولتر و فرانس کافکا تا گاندی و آلبرت شوایتزر تا ادیسون و اینشتین و بنیامین فرانکلین فقط چند نمونه از نمونه‌های تاریخی‌اند که اگر هم از اول گیاه‌خوار نبوده‌اند، زمانی ورق را برگردانده‌اند و پس از آن، تن به خوردن حیوانات نداده‌اند.

اما در زمان ما حضور موفقیت‌آمیز افراد وگان در همهٔ عرصه‌ها بیش از هر زمان دیگر (لااقل در چندین قرن گذشته) به چشم می‌خورد. این افراد، اثبات زنده بر این مدعا هستند که نه برای سالم و قوی بودن، نه برای زیبا بودن، نه برای ورزشکار بودن، نه برای داشتن اندام فوق‌العاده ورزیده، نه برای داشتن هوش سرشار و رسیدن به مراتب بالای علمی و نه برای هیچ چیز دیگر، بشر کنونی نیازی به مصرف محصولات حیوانی ندارد.

افراد مشهور و سلبریتی‌هایی مانند:

پزشکان وگان معروفی مانند:

بدن‌سازان معروف در سطح دنیا مانند:

ورزشکاران مطرح در سطح دنیا در سایر رشته‌ها مانند:

همچنین در دنیای فلسفه، علم، سیاست و ادب معاصر، چهره‌های وگان زیادی حضور دارند (تعدادی از آن‌ها در اینجا: https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_vegans لیست شده‌اند) و گروهی از آن‌ها در زمینهٔ ترویج پاک‌گیاه‌خواری نیز فعال‌اند و این‌ها فقط مشتی از خروارند. تعداد افراد وگان موفق و نامی در همهٔ زمینه‌ها آن‌قدر زیاد است که نمی‌توان به همه اشاره کرد و روز‌به‌روز بر تعدادشان افزوده می‌شود.

امکانات برای داشتن یک تغذیهٔ سالم و مناسب گیاهی فراهم‌ است. کافی‌ست جهان‌بینی‌مان این باشد که «می‌خواهم به دیگران آسیب و آزار کمتری برسانم و مسئولانه‌تر انتخاب کنم و با آگاهی به طرف گزینه‌هایی در غذا، پوشاک و غیره پیش بروم که در همان حال که نیازهای مرا برآورده می‌کنند، باعث استثمار و خشونت بیشتر نشوند و منابع کمتری را مصرف کنند». 

از هزاران سال پیش، گروهی از آزاداندیشان تلاش کرده‌اند به مردم بگویند «کشتن حیوانات برای غذا لازم نیست» و به‌نظر می‌رسد با توجه به همسو شدن آرای فعالان حقوق حیوانات، فعالان محیط زیست، فیلسوفان، پزشکان و هنرمندان در زمان حاضر این حرکت بالاخره منحنی سخت خود را پشت سر گذاشته است و دارد به بار می‌نشیند. ما در زمینهٔ رهایی حیوانات از این سرنوشت شوم که هزاران سال دنبالشان کرده و روزبه‌روز شوم‌تر شده است، به نقطه‌ای تاریخی رسیده‌ایم. مبارزه با به بردگی کشاندن و استثمار و کشتار حیوانات، چالشِ بزرگ زمان ماست همان‌طور که مبارزه با برده‌داری و خشونت در برابر زنان و کودکان و رسیدن به حقوق مساوی زنان و مردان و غیره چالش بزرگ نسل‌های پیشین ما بود (که البته هنوز هم ادامه و جای کار بسیار دارند). باید مشخص کنیم کدام طرف تاریخ ایستاده‌ایم.

این گوی و این میدان…

چند نمونه از فیلم‌های مستند در مورد تأثیرات همه‌چیزخواری و وگانیسم بر تغذیه‌، حقوق حیوانات و اقلیم (زیست‌محیط)

خروج از نسخه موبایل