Scent of a Woman
آرام روانشاد – ایران
«بوی خوش زن» فیلمی درام به کارگردانی مارتن برست و محصول سال ۱۹۹۲ است. این فیلم بازسازی فیلمی ایتالیایی با همین نام به کارگردانی دینو ریسی است. بازی ماندگار و بهیادماندنی آل پاچینو در نقش سرهنگ فرانک اسلید در این فیلم تمامی جوایز مهم سینمایی از جمله اسکار و گلدن گلوب را در همان سال برای او به ارمغان آورد. نقشی که از آن بهعنوان یکی از ماندگارترین نقشآفرینیهای تاریخ سینما یاد میشود. سکانس رقص تانگو آل پاچینو در این فیلم بسیار تمجید شده و معروف است.
داستان فیلم در مورد چارلی (کریس اودانل) جوانی باهوش و با استعداد ولی فقیر است که در کالج معروفی درس میخواند. او برای خرید بلیت هواپیما و بازگشت به منزل در ایام تعطیلات کریسمس دنبال کار موقت میگردد. خانوادهای او را برای نگهداری از یک سرهنگ بازنشستهٔ نابینا به نام فرانک (آل پاچینو) استخدام میکند. چارلی متوجه میشود که با آدمی معمولی سروکار ندارد و این سرهنگ نابینا انسانی فوقالعاده عجیب و پیچیده، با اخلاقی بسیار تند است.
سرهنگ اسلید مردی بداخلاق، بدعُنق، خودخواه و غیرقابل تحمل بوده که ظاهراً تنها کسی که قادر به تحمل اوست، چارلی اسمیز است! چارلی برخلاف سرهنگ که اخلاق را زیر سؤال میبرد، بسیار اصولگراست. او حاضر نیست دوستانش که مدیر مدرسه را مسخره کردهاند، لو دهد. اگر چه در مقابل این کار به او پیشنهاد بورسیهٔ دانشگاه هاروارد شده است. فرانک قصد دارد برای خود سفری لذتبخش با اقامت در هتلی درجه یک، خوردن غذاها و مشروبات عالی، دیدن برادر بزرگتر و عشقبازی با زنی را ترتیب دهد و سپس در نهایت خودش را بکشد! ادامهٔ داستان این آشنایی غیرعادی بین سرهنگ و چارلی شما را در جایتان میخکوب خواهد کرد. یکی از درخشانترین مونولوگهای سرهنگ در فیلم چند خط زیر است که میگوید:
«من بارها در زندگیم به یه دوراهی برخوردم. همیشه میدونستم که راه درست کدومه. بیهیچ استثنایی میدونستم کدومه، اما هرگز انتخابش نکردم.
میدونید چرا؟ چون خیلی سخت بود.»
کلیک استارت فیلم با موسیقی گرم و دلنشین توماس نیومن، آهنگساز حرفهای هالیوود، زده میشود. موسیقیای که در جان فیلم مینشیند و بسیار تأثیرگذار است. موسیقیای که در خدمت فیلم است و نمیتوان از آن تفکیکش کرد. به جرئت میتوان گفت در «بوی خوش زن» شاهد یکی از درخشانترین بازیهای تاریخ سینما از آل پاچینو هستیم که هرگز از یاد نخواهد رفت. اگر تمام سکانسهای فیلم را با دقت ببینید، متوجه کوچکترین خطایی از این بازیگر نمیشویم. او چنان ظرایف را در نقش فردی نابینا رعایت میکند که شما باور میکنید او نابیناست.
«بوی خوش زن» فیلمی انسانی است. فیلمی که بهدنبال معنا دادن به زندگی است. معنایی که خودِ انسان میتواند به زندگیاش بدهد. درست است که تمام وجود سرهنگ پس از نابینایی به عقده تبدیل گشته است، انتقامی که تلاش میکند هر ثانیه از خودش و آدمها بگیرد و آنقدر تلخ و تهی از معنای زندگی شده که هر لحظه کنار او بودن به عذابی جهنمی میماند، اما ورود چارلی بهعنوان نمادی از معصومیت، همهچیز را برای او دگرگون میکند. چارلی خودِ زندگیست که سر راه سرهنگ قرار گرفته است. پر از معصومیت و شور جوانی. معصومیت و شوری که آرامآرام بر جان سرهنگ مینشیند و غبار تلخیها را از دلش پاک میکند. «بوی خوش زن» فیلمی در ستایش زندگی کردن با تمام وجود است. این فیلم به ما تأکید میکند که باید از لحظهلحظهٔ نفسهایی که میکشیم لذت ببریم. زندگی با تمام نقصها و غمهایش زیباست. برای دیدن این زیباییها باید چشم جانمان را بینا کنیم.
فیلمهای خوب، فیلمهایی برای تمام دوراناند. آنها تاریخ مصرف ندارند. میشود هر زمان به تماشای آنها نشست و هرگز کهنه نمیشوند. هر نسلی میتواند با آن ارتباط برقرار کند. «بوی خوش زن» یکی از همان فیلمهاست. فیلمی که تماشایش هرازچندی واجب است. فیلمی که زندگی است.
این فیلم را میتوانید از اغلب کتابخانههای مترو ونکوور بهرایگان به امانت بگیرید. همچنین اگر مشترک سرویس Prime Video شرکت آمازون باشید میتوانید آن را بدون پرداخت هزینهٔ اضافه تماشا کنید. این فیلم روی سایر سرویسهای پخش آنلاین ویدیو هم برای خرید یا اجاره در دسترس است.
این مطلب توسط آرام روانشاد، نویسنده، روزنامه نگار و مدیر کانال سینمایی اوتوپیا نوشته شده است. این کانال به معرفی و نقد آثار برتر سینمای جهان میپردازد. همچنین در کنار سینما مطالبی در حوزهٔ فلسفه و ادبیات هم با مخاطب به اشتراک میگذارد. با پیوستن (Join) به این کانال به یک نشریهٔ سینمایی، هنری آنلاین در سطح بالا دسترسی پیدا خواهید کرد.