نماد سایت رسانهٔ همیاری

سلسله داستان‌های مهاجرت به کانادا – کدام را انتخاب کنیم، مشاور یا وکیل مهاجرت؟ – بخش اول 

سلسله داستان‌های مهاجرت به کانادا - کدام را انتخاب کنیم، مشاور یا وکیل مهاجرت؟ - بخش اول 

دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور

جعفر در نیمهٔ دوم سال ۲۰۱۵، با ویزای توریستی-تجاری وارد کانادا شد. او در ایران شرکت تجاری داشت و در زمینهٔ واردات-صادرات تجهیزات سیستم‌های حرارتی-برودتی فعالیت چشمگیری داشت. جعفر قصد داشت سال‌ها تجربه و تخصص و مدیریت خود را به کانادا منتقل کند. پیش از سفر به کانادا، دوستانی که از قصد جعفر مطلع شده بودند، تأکید داشتند که فقط با وکیل و آن هم کانادایی وارد قرارداد شود و به‌هیچ عنوان با مشاوران مهاجرت و به‌خصوص ایرانی، کار نکند.

جعفر برنامهٔ کاری‌اش را به‌نحوی تنظیم کرد که در طول یک ماهی که در کانادا می‌ماند، از تمامی شهرهای مهم دیدار و شرایط را بررسی کند و نهایتاً پس از انتخاب یکی از شهرها، پروسهٔ مهاجرت را شروع کند. جعفر از تمامی استان‌ها و شهرهای مهم و اصلی بازدید به‌عمل آورد و نهایتاً ونکوور را انتخاب کرد و پس از پرس‌و‌جو، یک وکیل کانادایی را برای مذاکره به‌منظور تشکیل پروندهٔ مهاجرتی خود انتخاب کرد. وکیل کانادایی پیشنهاد خرید یک بیزینس را به جعفر داد و قرار شد در مدت زمان کوتاهی این کار صورت پذیرد، ولی عملاً این اتفاق نیافتاد و جعفر مجبور شد هر شش ماه یک‌بار سفری به کوبا و مکزیک داشته باشد تا اقامت خود را قانونی ادامه دهد. اواسط سال ۲۰۱۷، جعفر پس از بازگشت از سفر کوبا، با سؤالات مأمور مرزبانی کانادا مواجه شد که از دلیل آن‌همه مدت اقامت در کانادا می‌پرسید و مأمور مربوطه متقاعد نشد. جعفر که اجازهٔ ورود به کانادا را نداشت، مجبور شد پس از یک سال و نیم اقامت در کانادا و پرداخت ۱۳۰ هزار دلار به وکیل و ده‌ها هزار دلار هزینهٔ زندگی، درخواست پناهندگی بدهد.

خوزه، شهروند مکزیک، با داشتن ویزای کانادا در سال ۲۰۱۸ به‌طور قانونی وارد کشور شد و به‌دلیل مشکلات امنیتی‌ای که داشت، درخواست پناهندگی داد. چون از لحاظ مالی شدیداً در مضیقه بود، ناچار شد از وکلای Legal Aid استفاده کند و پروندهٔ پناهندگی‌اش که به‌همراه همسر و فرزند خردسالش، شش‌ماه پس از درخواست پناهندگی، در هیئت بررسی پروندهٔ پناهندگان با دفاعیات وکیل مهاجرت بررسی و متأسفانه مردود شد.

با این دو نمونه مثال عینی، سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا داشتن وکیل روی پروندهٔ مهاجرتی، ضمانتی برای موفقیت پرونده است؟ آیا وکلای مهاجرت نسبت به مشاوران مهاجرت، از اختیارات بیشتری برخوردارند؟ و کلاً چه تفاوتی بین وکیل و مشاور مهاجرت وجود دارد؟

بر اساس آنچه که صراحتاً در قانون مهاجرت کانادا تعریف شده است، تصمیم‌گیرندهٔ نهایی در هر پروندهٔ مهاجرتی، آفیسر وزارت مهاجرت است و ارائهٔ هرگونه ضمانت برای انجام کار و گرفتن پاسخ مثبت در تمامی پرونده‌های مهاجرتی، غیرقانونی و قابل پیگرد است.

تنها تفاوتی که وکلا نسبت به مشاوران دارند، این است که «اگر» پروندهٔ مهاجرتی‌ای مردود شد و نیاز به طرح شدن در دادگاه فدرال کانادا داشت، فقط وکلا این اختیار را دارند تا از پروندهٔ موکلشان در دادگاه دفاع کنند. غیر از این مورد، از لحاظ اختیارات قانونی، هیچ تفاوتی بین این دو گروه وجود ندارد.

اما، یک نکتهٔ اصلی وجود دارد که به آن توجهی نشده است و آن نکته چیست؟

چندی پیش، بین کانون وکلای کانادا و کانون مشاوران مهاجرت کانادا درگیری‌ای پیش آمد که همچنان ادامه دارد. کانون وکلا به دولت کانادا و کمیتهٔ اصلی مهاجرت در پارلمان کانادا معترض شد که وکلا در دانشگاه‌های کانادا چهارسال درس می‌خوانند و از لحاظ دانش، نسبت به مشاوران مهاجرت که نه ماه تحصیل می‌کنند (بعضاً اعدادی از قبیل ۲ هفته، ۲ ماه، ۶ هفته و غیره بین مردم عادی طرح می‌شود، ولی مدت زمان درست تحصیل مشاوران مهاجرت، ۹ ماه است)، بیشتر واجد شرایط‌‌اند و نباید به آن‌ها اجازه داده شود در وزارت مهاجرت کانادا از طرف موکلان خود پرونده‌های مهاجرتی تشکیل بدهند. کانون مشاوران مهاجرت کانادا در پاسخ عنوان کرد که وکلا در طول چهار سال تحصیل در دانشگاه، تنها یک درس سه واحدی به‌نام قانون مهاجرت کانادا دارند که در قیاس با مشاوران مهاجرت کانادا، هیچ است و از طرفی، وکلا پس از فارغ‌التحصیلی، در زمینه‌های مختلفی می‌توانند مشغول به کار شوند، ولی مشاوران مهاجرت، تنها در زمینهٔ مهاجرت می‌توانند فعالیت کنند و این دو مورد نشان‌دهندهٔ آن است که مشاوران مهاجرت به‌نسبت وکلا بیشتر واجد شرایط‌اند.

هیچ‌کدام از دو کانون، چه کانون وکلا و چه کانون مشاوران مهاجرت کانادا از این پرسش و پاسخ‌ها متقاعد نشده‌اند و همچنان این درگیری ادامه دارد.

این مقدمه و نوشتار را لحاظ فرمایید تا در شمارهٔ بعد، به نکتهٔ اصلی و مهم پرداخته شود تا دلیل اصلی این درگیری‌های لفظی و مشکلاتی که جامعه با آن در حال دست‌وپنجه نرم کردن است، به تفصیل مطرح شود.

در شمارهٔ بعد، یک حفرهٔ قانونی و متأسفانه سیستماتیک دیگر مطرح می‌شود و جا دارد دولت کانادا به‌طور جدی به آن بپردازد تا علاوه بر جلوگیری از بروز فاجعهٔ امنیتی، از هرگونه درگیری لفظی و بی‌مورد هم اجتناب شود. درگیری‌ای که با مطالعهٔ نوشتار بعد، مشخص می‌شود کاملاً بی‌جهت و بیهوده بوده است. اگر دولت کانادا و به‌طور اخص، پارلمان کانادا در این زمینه وارد عمل شوند، شاهد فرایندی کاملاً منصفانه، سیستماتیک و قانونمند خواهیم بود.

قسمت بعدی این مطلب را در اینجا بخوانید

خروج از نسخه موبایل