سیما غفارزاده – ونکوور
کمتر کسی است که این روزها خبر قتل سه نفر را در مناطق شمالی استان بیسی، از جمله زوجی استرالیایی و آمریکایی که در کانادا سفر میکردهاند، نشنیده باشد. دو نوجوان ۱۸ و ۱۹ سالهٔ کانادایی، برایِر اشمِگِلسکی (Bryer Schmegelsky) و کَم مکلئود (Kam McLeod) دو مظنون این قتلها هستند که هماکنون پلیس در سرتاسر کانادا بهدنبال آنهاست. مظنونهایی خطرناک که پلیس ضمن درخواست کمک از مردم برای یافتنشان، هشدار داده است که در صورت مشاهدهشان، به آنها نزدیک نشوند و فقط با ۹۱۱ تماس بگیرند. طبق جدیدترین گزارشات پلیس، در حال حاضر دو نوجوان فراری در شمال استان ساسکاچوان هستند.
دوشنبهٔ هفتهٔ گذشته، ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۹، اعلام شد که جسد دو جوان جهانگرد، لوکاس فاولر (Lucas Fowler) اهل استرالیا، ۲۳ ساله و چاینا دیز (Chynna Deese) اهل آمریکا، ۲۴ ساله، در ادامهٔ سفرشان در کانادا، کنار بزرگراه آلاسکا در شمال بیسی، یافته شدهاند. چهار روز بعد بهفاصلهٔ ۴۷۰ کیلومتر از محل جنایت قبلی، وانت سوختهٔ این دو نوجوان پیدا شد و همزمان جسد دیگری – مردی ۵۰-۶۰ ساله – نیز در همان حوالی.
هر دو نوجوان اهل پورت آلبرنی واقع در جزیرهٔ ونکوور هستند و از دوران دبستان با هم دوست بودهاند. هر دو در والمارت محل سکونت خود کار میکردهاند. کوین مکلئود، پدر کَم، پسرش را جوانی مهربان، باملاحظه و خوشقلب توصیف کرده که همیشه به احساسات افراد اهمیت میداده است. او گفته است که بهدلیل هجوم رسانهها، در خانهشان گیر افتادهاند و نمیتوانند از آن خارج شوند، و منتظرند تا پسرش صحیح و سالم به خانه برگردد تا بالاخره بفهمند ماجرا از چه قرار بوده است. اما در آنسو، الن اشمِگِلسکی، پدر برایِر، گفته است که پرورش پسرش کار دشواری بوده است؛ جدایی تلخ پدر و مادرش وقتی ۵ ساله بوده، تأثیری منفی روی او داشته و پس از آن، مهمترین چیزهایی که در زندگیاش او را تحت نفوذ و تأثیر خود داشته، بازیهای ویدیویی و یوتیوب بوده است. یکی از نوجوانانی که با او در وبسایت استیم (Steam) آشنا شده بوده، پس از شنیدن این خبر گفته است که برایِر اشمِگِلسکی مجذوب تاریخ نازی بوده و حتی یکبار عکس خود را با لباس مخصوص نازیها برای این همبازی ویدیویی فرستاده است. پدر برایِر همچنین با اعتراف به اینکه پسرش دچار مشکلات عمیقی است، اظهار داشته «یک بچهٔ عادی سرتاسر کشور سفر نمیکند که آدم بکشد.» او گفته است که میداند پسرش میخواهد در محاصره و در نزاع با پلیس بمیرد؛ «او در مأموریتی برای خودکشی است. او میخواهد به درد و رنجش پایان دهد.» پدر با گفتن این جمله اشکهایش سرازیر شده بود…
از طرف دیگر، الن اشمِگِلسکی، دوشنبهٔ این هفته و زمانی که دو نوجوان هنوز تنها گمشده گزارش شده و مظنون بهشمار نمیآمدند، به خبرگزاری محلی ویکتوریا گفته بود که این دو نوجوان خودشان را survivalist میدانستند و دوست داشتند بروند توی شاخ و برگها «جنگ بازی» بکنند، و اینکه آنها برای استتار و پنهان کردن وسایل جنگی آموزش دیده بودند! او همچنین گفته بود که اگر این دو تا بهحال زنده ماندهاند، دلیلش آن است که به جنگل رفتهاند و خود را پنهان کردهاند؛ کاری که خیلی خوب بلدند، چرا که دو سال و نیم گذشته به تمرین آن مشغول بودهاند. پدر برایِر اشمِگِلسکی همچنین اضافه کرده بود که آن دو آدمهای خوبیاند، اهل خشونت نیستند و هرگز گرفتار دردسری نشدهاند. و وقتی روز بعد، یعنی سهشنبهٔ همین هفته، این دو نوجوان بهعنوان مظنونان اصلی قتلهای اخیر در شمال بیسی شناسایی شدند، الن اشمِگِلسکی گفت که او هیچ علائم هشداردهندهای در پسرش مشاهده نکرده بود.
البته اظهارات اخیر پدر برایِر با گفتههایش دربارهٔ مشکلات روحی پسرش و آرزوی او برای کشته شدن در تقابل با پلیس، در تناقض است. حال اینکه آیا این پدر خود تعادل روحی دارد یا نه، بحث این یادداشت نیست. بحث این است که واقعاً دنیای ما به کجا دارد میرود؟… قدرت و سرمایه بهگونهای برنامهریزی شده است که کودک و نوجوان در بستر جنگ و خشونت رشد و نمو میکند؛ چه این کودک یا نوجوان در یمن، سوریه، مکزیک، فلسطین، افغانستان، سودان و… باشد، چه در کشورهایی که بهاصطلاح صلح و آرامش در آنها برقرار است، خصوصاً کشورهای پیشرفته، منتها تحت هجوم صنعت میلیارد دلاریِ بازیهای ویدیویی. هیولای جذابی که بهآرامی خشونت را در بچهها نهادینه میکند و هیولاهایی بیمار مانند کَم و برایِر تحویل دنیا میدهد تا آموختههایشان را تمرین کنند. بهراستی چه باید کرد؟…