عنایتالله کشاورزی – ونکوور
شاید بتوان از هزاران زاویه مارکس و مارکسیسم را به نقد کشید و به نقد جنبههای مختلفی از آن همت گمارد، اما یکی از سخنان مرکزی مارکس قابل انکار نیست؛ اینکه وضعیت اقتصادی یکی از مهمترین عوامل – اگر نگوئیم مهمترین عامل – در تحولات اجتماعی است. آمریکایی که سمبل تموّل و رفاه بود، در پی بحرانهای پیدرپی اقتصادی فقیرتر میشود و میلیونها آمریکایی که به زندگی فاخرانه عادت کرده بودند، روزبهروز بیچیزتر میشوند. بحران اقتصادی مزمن شده است و سالهاست که دستبردار نیست. فقر چهرهٔ مخوف خود را در بزرگترین اقتصاد جهان بهنمایش میگذارد و گویا دیگر روزهای طلایی خانههای لوکس و بزرگ و حقوقهای دستودلبازانهٔ شرکتهای بزرگ کمرنگ و کمرنگتر میشوند. بر بستر فقر دوگانهها شکل میگیرند، بزرگ میشوند و جامعه را بهشدت دوقطبی میکنند. در روزهای طلایی حتی اگر نژادپرست باشی، دلیلی نمییابی که فریادش کنی و به جنگ نژادها بروی! بهجای آن به توری مسافرتی میپیوندی و سری به مالدیو و جزایر باهاما میزنی و از فرط لذت دلیلی نمییابی که مطالبات نژادپرستانهات را فریاد کنی. یا حتی اگرسوسیالیست باشی، ترجیح نمیدهی با دیگران بر سر آموزههای سوسیالیستی مشاجره کنی. چرا باید بجنگی؟ خیلی چیزها برای ازدستدادن داری! اما وقتی بیکار میشوی، وقتی فقر گریبانت را میفشارد، به تکاپو میافتی. بهدنبال دلایل. و اینجاست که هر چه در ضمیر فروخفتهات سالها مدفون مانده بود، بهآرامی تو را راه میبرند. اگر نژادپرست باشی، مهاجران دلیل بدبختیات هستند. اگر سوسیالیست باشی، سرمایهداری تو را به سیهروزی کشانده است. حالا، چیزی هم برای ازدستدادن نداری! توئی و وام بازپرداختنشده، و خانوادهای که دیگر بچههایش به مدارس خوب راه نمییابند. کلاسهای ورزش تعطیل. اگر از بیماری رنج میبری، توان درمان را هم نمییابی. جنگ آغاز شده است. دوقطبیها در اوج خشونت کلامی تلاقی میکنند.
نمودار اول، دوران طلایی را نمایش میدهد. گفتمانهای ضدیت با سوسیالیسم مدل اروپایی چندان پررنگ نیست، همانگونه که گفتمانِ خواستِ مدل سوسیالیسم اروپایی و دولتهای رفاه. بیشتر مردم در میانهاند؛ کمی به سوسیالیسم اروپایی باور دارند و نقدهای آن را هم میبینند. در ضمنِ انتقاد به آن، قوتهای نظام بهداشت و درمان اروپایی را میبینند.
نمودار دوم، دوران بحران را نمایش میدهد. میانه کوچک میشود و مردم بحرانزده به گروههای اکستریمیست میپیوندند. یا دورِ سندرز حلقه میزنند تا نسخهای سوسیالیستی برایشان بپیچد یا ترامپ سرمایهدار را امید تحقق رؤیاهایشان میپندارند.
در دوران طلایی، بحثها بهآرامی دربارهٔ مفاهیم حقوق بشر، زنان، محیط زیست و… در جریان است. عدهای مخالف، عدهای موافق و اکثریتی نسبی در میانهاند. اما در دورهٔ بحران یا باید به ترامپ پیوست و از شکنجهٔ مظنونان تروریست دفاع کرد و گرمایش زمین را ساختگی خواند و یا باید ترامپ و طرفدارانش را کوکلس کلانهای جدید خواند و در طیف دیگری از جنگ، جانب هیلاری را گرفت.
در دوران بحران، منحنی به دو سو تاب برمیدارد و میانه کوچک میشود. تا بحران اقتصادی به پایان نرسیده است، دوقطبیشدن را گریزی نیست. شکاف عمیق پرشدنی نیست مگر دورهٔ رونق دیگری از راه رسد.