حمیدرضا یعقوبی – ونکوور
از ابتدای زندگی، معلم فقط در کلاس درس ظاهر نمیشود، انسانهای بسیاری در حد توانشان ایفاگر نقشی در زندگیمان میشوند. شاید رفتگر هر روزهٔ کوچهمان باشد و نقشی سترگ بازی کند و در مقابل استاد دانشگاهی با معلومات وافر و نقشی اندک. حداقل برای من تا انتهای نوجوانی چهار نفر نقش عمده داشتند: مرحومه بیبی، یکی از داییهایم، معلم هنر اول راهنمایی که بعدها هنرپیشهٔ سینما شد و در نهایت مرحوم دکتر جلالالدین امیر آفتاب دبیر شیمی سال سوم و چهارم نظری. نقطهٔ مشترک هر چهار نفر یک نکته بود؛ نگاهی دیگر و غیرکلیشهای به پیرامون.
ویدیوی ضمیمه را نیز به همین انگیزه انتخاب کردهام –
رابین ویلیامز با ایفای نقشهای متفاوت خاطرات بسیاری را برای همیشه در ذهن سینما دوستان یه یادگار گذاشته است – اما با «نگرشی دیگرگون» بیشتر از همیشه جان کیتینگ به یاد میآید؛ معلم رومانتیک و دوستداشتنی فیلم انجمن شاعران مرده. معلمی که در مدرسهٔ شبانهروزیای که دیسیپلینی خاص بر آن حاکم است، شاگردانش را به نگاهی دیگر فرا میخواند، به اینکه قواعد را میتوان زیر پا گذارد، به اینکه میز برای آن نیست که تنها پشت آن بنشینیم؛ میتوان حتی روی آن ایستاد! – در پی خودکشی یکی از شاگردانش مدیریت دست به اخراج او می زند و از او میخواهد که با رعایت سکوت کامل برای جمعکردن وسائلش به کلاس برود. قبل از بیرون آمدن، جمعی از شاگردانش به روی میزها میایستند و با او وداع میکنند. کاپیتان، اوه کاپیتان، مطلع شعر زیبای والت ویتمن. پس با چشمانی نمناک به ایشان نگاه میکند، تشکر میکند، در را میبندد و میرود. وداعی فیزیکی و ماندگاری معنوی در ذهن.
خدانگهدار.
جان کیتینگ (رابین ویلیامز)، انجمن شاعران مرده (۱۹۸۹): جرأت داشته باش، از زندگی لذت ببر، همین زندگیتو فوقالعاده میکنه.
تیزر این فیلم را میتوانید در اینجا تماشا کنید: