گفتوگو با بهاره دهکردی، مدیر تولید و بازیگر، و مجتبی دانشی، آهنگساز و بازیگر فیلم سینمایی «نینا»
سیما غفارزاده و هومن کبیری پرویزی – ونکوور
عکسها از مهرشاد شرافت
باخبر شدیم فیلم سینمایی نینا بهکارگردانی عبدالرضا کاهانی، کارگردان نامآشنای ایرانی، اوایل سپتامبر در ونکوور به روی صحنه خواهد رفت. این فیلم اقتباسی است از رمان «نینا»، نوشتهٔ دکتر مهدی مشگینی، که چند سال پیش در ونکوور منتشر شد و در سال ۲۰۲۰ گزارشهایی از انتشار آن و همچنین بررسی این رمان در کارگاه داستاننویسی ونکوور با حضور زندهیاد استاد محمد محمدعلی در شمارهٔ ۱۰۲ رسانهٔ همیاری منتشر شد.
جمعی از هنرمندان ساکن ونکوور در این فیلم چه در جلو و چه در پشت صحنه حضور داشتهاند که همین امر اشتیاق به تماشای این فیلم را برای همشهریانمان دوچندان کرده است.
بههمین مناسبت فرصتی یافتیم تا در دو گفتوگوی جداگانه با دکتر مهدی مشگینی، نویسندهٔ رمان و تهیهکنندهٔ فیلم سینمایی «نینا»، و همچنین بهاره دهکردی، مدیر تولید و بازیگر این فیلم، و مجتبی دانشی، آهنگساز و نیز بازیگر این فیلم، گفتوگویی داشته باشیم که توجه شما را به آن جلب میکنیم، ولی پیش از آن یادآوری میشود که علاقهمندان میتوانند بلیت نمایش این فیلم را از طریق وبسایت www.canadaartevents.com تهیه کنند.
نخستین نمایش این فیلم روز ۸ سپتامبر در سالن سینمای VIFF Centre ونکوور خواهد بود و پس از آن در شهرهای تورنتو، اتاوا، مونترآل و کلگری هم به نمایش گذاشته خواهد شد.
همچنین علاقهمندان میتوانند رمان «نینا» نوشتهٔ دکتر مهدی مشگینی را از کتابفروشی نیما در نورث ونکوور و کتابفروشی پانبه در ونکوور خریداری کنند.
*********
با سلام و سپاس از وقتی که برای این گفتوگو به ما دادید، لطفاً بفرمایید چه شد که برای بازی در فیلم «نینا» دعوت شدید و چه نقشی را در این فیلم ایفا میکنید؟
بهاره دهکردی: در مراحل تولید فیلم از نزدیک مشارکت داشتم و از ته دل مشتاق بودم که بخشی از این اثر باشم. در مراحل ابتدایی، حجم زیادی از فیلمها و ایمیلهای متقاضیان به دست ما رسید و آقای کاهانی با دقت هرکدام را بررسی کردند تا بازیگرانی را که بهبهترین شکل میتوانند شخصیتهای داستان را زنده کنند، انتخاب کنند. خوشبختانه من هم در میان این افراد بودم. دعوت به این پروژه یکی از بهترین فرصتهای زندگی من بود.
در این فیلم نقش پوپک را بازی میکنم؛ دختری که پس از یک اتفاق ساده، زندگیاش به چالشهای تلخ و ناگواری کشیده میشود و در نهایت به زندان میافتد. شخصیت پوپک از نظر روانی و جسمی بسیار شکننده است، بهویژه بهدلیل فشارهای سنگینی که بر او وارد میشود. در زندان، او با نینا آشنا میشود و بهتدریج تحت تأثیر شخصیت او قرار میگیرد و دچار تحول عمیقی میشود.
این نقش برای من بسیار خاص بود، چرا که تولید فیلم همزمان با وقایع تلخ و دردناک در ایران بود. تنها یک هفته پس از کشتهشدن مهسا امینی، آقای کاهانی به ونکوور آمدند و ما کار پیشتولید را آغاز کردیم. آن روزها هر شنبه به جلوی آرت گالری میرفتم و در سکوت اشک میریختم و در راهپیماییها همراه هموطنانم در خیابانهای ونکوور قدم میزدم. احساس میکردم نمیتوانم در مقابل این درد و رنج بیتفاوت باشم.
اولین شنبه، فقط عکس مهسا در دستان ما بود، اما با گذشت هر هفته، تعداد عکسها بیشتر و شعارهای دادخواهی و خونخواهی قرمزتر میشد. حالِ من هم هر روز بدتر میشد. شاید بتوانم بگویم که این فیلم برای من نوعی مرهم بود، زیرا با بازی در این فیلم، خود را کنار دختران و پسران شجاع ایران در خیابانها حس میکردم.
هر روز و هر شب اخبار ایران را دنبال میکردم و نمیتوانستم بدون گریه نفس بکشم. البته فکر میکنم این حال، حال بسیاری از هموطنانم در آن روزها بود. صحنههایی در این فیلم وجود دارد که همزمان با اخبار تلخ ایران ضبط شدهاند. حتی اکنون که دربارهٔ آن روزها صحبت میکنم، قلبم به درد میآید و نفسکشیدن برایم سخت میشود.
ایکاش همهچیز اینقدر سخت و تلخ نبود. ایکاش دوباره خنده را بر لبان نیکا، سارینا، مهسا و… میدیدیم. ایکاش نوید افکاری هنوز زنده بود و خطاب به ما میگفت: سلام بر مردم شریف ایران…
مجتبی دانشی: دو سال پیش در چنین روزهایی آقای کاهانی برای صحبتهای اولیه در مورد فیلم نینا میهمان دکتر مشگینی در شهر ونکوور بودند. من برای اولین بار ایشان را از نزدیک ملاقات میکردم. ساعاتی به گپ و گفتوگو در مورد مسائل مختلف و ساخت فیلم «نینا» پرداختیم. در انتهای شب آقای کاهانی به تورنتو برگشتند. بعد از گذشت مدتی ایشان با من تماس گرفتند و گفتند قرار است برای ساخت فیلم «نینا» به ونکوور بیایند. روز موعود فرا رسید و پیشتولید فیلم نینا شروع شد.
همانطور که بهاره اشاره کرد، عکسها و فیلمهای زیادی از افراد مختلف برای انتخاب بازیگران فیلم به دست ما رسید و آقای کاهانی ساعتها و با دقت فراوان گاهی چندین بار به مرور فیلمها و عکسها میپرداختند. همزمان بر روی فیلمنامه نیز کار میکردند. و چون من رمان «نینا» را با همکاری بهاره و آقای دکتر بهصورت صوتی درآورده بودیم، ایشان میدانستند که من تسلط کافی بر روی رمان «نینا» دارم. سؤالاتی در مورد رمان از من میپرسیدند و من بلافاصله جواب میدادم و گاهی اوقات بهدلیل دوستی بسیار نزدیک با دکتر مشگینی نکات ریزی را که در رمان نیامده بود، برای ایشان بازگو میکردم. در طول آن شبها گپ و گفتوگوهایی در مورد دوران تئاتری گذشته در ایران و سوابق اجرایی من و مرور فیلمهای اجراهایی که در ایران و ونکوور داشتم، صحبت میکردیم. تا اینکه یک روز آقای کاهانی به من گفتند که به صورت و موهای خود دست نزن تا کمی در مورد نقشی که قرار است بازی کنی، فکر کنم. تا یک هفته قبل از شروع فیلمبرداری نمیدانستم کدام نقش را قرار است ایفا کنم. یک روز در خلال صحبتهایمان آقای کاهانی به من گفتند آرش، و لبخندی زدند. آنجا بود که فهمیدم قرار است نقش اصلی فیلم (آرش) را بازی کنم.
با توجه به دوستی و همکاری نزدیک شما با دکتر مشگینی، نویسندهٔ رمان «نینا»، بهویژه همکاریتان در تهیهٔ نسخهٔ صوتی این کتاب، از نظر شما چقدر این فیلم با رمان مطابقت دارد؟
بهاره دهکردی: دکتر مشگینی حکم پدر معنوی مرا را دارد. نمیتوانم بگویم در این شهر و دور از وطن، چقدر وجود عزیز و گرانقدرشان برای ما غنیمت است. بهجرئت میتوانم بگویم هیچ جملهای نیست تا بتوانم ارزش دوستی با ایشان را بیان کنم. ایشان بهدرستی آقای کاهانی را برای ساخت فیلم خود انتخاب کردند.
آقای کاهانی کارگردان بسیار باهوش و حساسیاند. ایشان هم در آن روزها جز موضوع «زن، زندگی، آزادی» حال و هوای دیگری نداشتند. وقتی به ونکوور رسیدند، اولین موضوعی که با دکتر مشگینی مطرح کردند این بود که اجازه دهند فیلم با اتفاقات اخیر همراستا شود.
آقای کاهانی در فیلم «نینا» تلاش کرده است که به روح داستان اصلی وفادار بماند. البته برخی جزئیات بهدلیل محدودیتهای زمانی و فرم سینمایی تغییر کردهاند، اما بهنظر من این تغییرات نهتنها به داستان آسیبی نزده، بلکه به آن کمک کرده است.
مجتبی دانشی: در تهیهٔ نسخهٔ صوتی رمان «نینا»، بهدرخواست دکتر مهدی مشگینی و نظارت ایشان حتی کلمهای از آن حذف و یا اضافه نشده، که حاصل آن ۱۷ ساعت کتاب صوتی شد. آقای کاهانی رمان «نینا» را از دریچهٔ سینمایی مورد بررسی قرار داد و صحنههایی را که برای ساخت فیلم «نینا» مهم و تأثیرگذار بود و در قاب سینمایی جا میگرفت، انتخاب کرد. باید بگویم که ساختار فیلم «نینا» درست بر اساس رمان آن بوده است.
در مجموع چند نفر در ساخت این فیلم نقش داشتهاند، چه بهعنوان بازیگر و چه دیگر دستاندرکاران؟ آیا همهٔ این افراد از ونکوور بودهاند؟
مجتبی دانشی: از زمان پیشتولید تا ساخت فیلم نینا افراد بسیاری چه بهعنوان بازیگر و چه عوامل پشت صحنه به گروه ما اضافه شدند. بالغ بر ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر بودند، و ما درخواستهای زیادی حتی از ایران، اروپا و آمریکا برای حضور در فیلم داشتیم، اما شرایط حضور آنها در تیم ما فراهم نبود و سعی ما بر آن بود که همهٔ عوامل از خود ونکوور انتخاب شوند تا فیلم در مدتزمان کوتاه و با کیفیت بالا ساخته شود.
بهاره دهکردی: همانطور که مجتبی اشاره کرد، تعداد زیادی در ساخت این فیلم نقش داشتهاند. حضور فیلم «نینا» در جشنوارههای بزرگ بهواسطهٔ تلاش و همکاری تکتک این عزیزان در طول ساخت این فیلم به دست آمده است. در آن دوران سخت، هموطنان ایران با دلهایی پر از خشم و غم، در حد توانشان با حضور در این فیلم از فرزندان ایران حمایت کردند. آقای کاهانی در بخش پیشتولید از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و با افراد بسیاری در ونکوور دیدار و صحبت کردند تا گروهی بزرگ و حرفهای برای ساخت فیلم گرد هم آورند. تنها مهمانان این فیلم آقای کاهانی، نویسندهٔ فیلمنامه و کارگردان، و خانم شیما منفرد، ادیتور فیلم، بودند. بقیه اعضای تیم همگی از ونکوور بودند.
آیا این فیلم زیرنویس انگلیسی هم دارد؟
بهاره دهکردی: بله، این فیلم زیرنویس انگلیسی دارد تا مخاطبانی که به زبان فارسی مسلط نیستند نیز بتوانند از داستان فیلم لذت ببرند. این زیرنویسها با دقت ترجمه شدهاند تا معنای اصلی و احساسات داستان بهخوبی منتقل شود.
آقای دانشی، لطفاً کمی دربارهٔ ساخت موسیقیِ این فیلم برایمان بگویید. ایدهٔ ساخت موسیقی را از کجا گرفتید و با چه چالشهایی برای ساخت آن مواجه بودید؟
مجتبی دانشی: ساخت موسیقی فیلم «نینا» برای من چالشی بزرگ بود. چون تا قبل از آن من فقط برای تئاتر و چند فیلم کوتاه موسیقی ساخته بودم و فیلم «نینا» اولین تجربهٔ آهنگسازی من برای فیلم بلند بود. سختی کار از آنجایی شروع شد که من در عین اینکه باید بر روی نقش آرش تمرکز میکردم، میبایست همزمان ملودیهای فیلم را هم در ذهن خود میساختم تا به روی کاغذ بیاورم. معمول آن است که فیلم ساختهشده را آهنگساز میبیند و بر اساس تصاویر و اتفاقات آن ملودیپردازی و آهنگسازی میکند. اما من چنین فرصتی نداشتم. همزمان با فیلمبرداری و ایفای نقش میبایست بر روی هر دو موضوعِ بازیگری و آهنگسازی تمرکز میکردم.
ازآنجاییکه من بارها و بارها رمان نینا را برای تهیهٔ نسخه صوتی آن خوانده بودم، تسلط کافی بر روی رمان و اتفاقات آن داشتم و این کمک بزرگی به من کرد بدون اینکه سکانسی از فیلم را دیده باشم، بتوانم ملودیهای خود را خلق کنم و آقای کاهانی با اعتماد زیاد ساخت موسیقی فیلم را بر عهدهٔ من گذاشت.
پس از پایان هر شب فیلمبرداری که معمولاً تا ساعت ۸ شب ادامه داشت، و بازگشت به خانه تا پاسی از شب به نوشتن ملودیها و تنظیم آن میپرداختم. و دوباره پس از دو سه ساعت خوابیدن ساعت ۴ صبح به گروه فیلمبرداری میپیوستم تا نقش خود را ایفا کنم. هرگز آن شبها را فراموش نخواهم کرد.
در مجموع سیزده آهنگ (soundtrack) بهصورت ارکسترال برای فیلم «نینا» تنظیم کرده و نوشتم. در ساخت موسیقیهای فیلم از سازهای ایرانی و غربی استفاده کردم. در بخش سازبندی ایرانی از سازهای کمانچه با نوازندگی بهنوش کاظمیزاده از ایران، تار و سهتار با نوازندگی دوست خوبم البرز رحمانی، تنبک با همراهی بیژن رحمانی، عود مایکل استرایت، سنتور خودم مجتبی دانشی و در بخش سازبندی غربی ویولن و کنترباس الیسه جاکوبسن، ویولا سارا کواک، ویولن سل هومن، هورن محمد نصرتی از ایران، و پیانو الوند جلالی بهره بردم. در بخش آواز سارا جباری عزیز و استاد عزیزم جمال کردستانی مهربان به من افتخار دادند و تصنیف پایان فیلم را خواندند. جا دارد که از دوست عزیزم الوند جلالی که با صبوری و دقت بسیار میکس و مسترینگ قطعات را بر عهده داشت، کمال تشکر را داشته باشم.
از دیگر نوازندگان این فیلم میتوانم به حضور نوازندهٔ چیرهدست و نامآشنای سازهای بادی پدرو اوستاچه اشاره کنم. ایشان با تواضع بسیار دعوت مرا برای نوازندگی پذیرا شد و با ساز دودوک دو قطعهٔ Little Girl & Memento را نواختند که برای من افتخاری بزرگ بود.
برای شنیدن قطعات موسیقی نینا میتوانید از اسپاتیفای، یوتیوب، و اپلمیوزیک… استفاده کنید. نام آلبوم Nina است و قطعات آن بهشرح زیر است:
Attack/ Dream/ Little Girl/ Love/ Memory/ Momento/ Mooye/ Regret/ Resistance/ Separation/ Sistan/ Suicide/ Visit
خانم دهکردی، شما نیز علاوه بر ایفای نقش در این فیلم، مدیر تولید آن هم بودهاید. لطفاً کمی دربارهٔ چالشهای این پروژه برایمان بگویید.
بهاره دهکردی: تولید این فیلم با چالشهای خاص خود همراه بود، ازجمله هماهنگی میان اعضای تیم، برنامهریزی دقیق برای گروهی با این تعداد، و مقابله با محدودیتهای زمانی و مکانی. بسیاری از مایحتاج صحنهٔ ما از خانهٔ هموطنانمان در ونکوور به دست ما رسید که جا دارد از تکتک آنها تشکر کنم. کمک بزرگی به ما بود تا بتوانیم صحنههای فیلم را بهگونهای بیافرینم که انگار در ایران اتفاق افتاده است.
در تمامی بخشها، همکاری و تعهد اعضای تیم و حرفهایبودنشان به ما امکان داد تا این پروژه را بهبهترین شکل به پایان برسانیم. هر چالشی که با آن مواجه شدیم، انگیزهای برای تلاش بیشتر بود تا بهترین نتیجه را ارائه دهیم.
اگر صحبت دیگری با خوانندگان ما دارید، لطفاً بفرمایید.
مجتبی دانشی: من همواره به دوستی با آقای دکتر مشگینی که از دید من پیر خرابات، نه بهمعنای ساقی میکدهها، بلکه بهمعنای تصوف آن یعنی پیر، یار، مرشد و راهنماست، افتخار میکنم. اگر بخواهم از حضرت حافظ کمکی بگیرم، باید بگویم:
به جان پیر خرابات و حق صحبت او
که نیست در سر من جز هوای خدمت او
و همچنین افتخار دوستی و آشنایی با آقای کاهانی که از همان ملاقات اول انگار میداشت که سالیان سال دوستی و برادری ما بوده و ادامه دارد. این دوستی آنقدر عمیق و خالص است که واژهٔ دوستی برای آن قالبی ندارد. در آخر میخواهم از همسر مهربان و عزیزم تشکر کنم که در طول ساخت فیلم با بغضهایش بغض کردم و با خندههایش خندیدم.