نماد سایت رسانهٔ همیاری

ویولا دزموند، قهرمان مبارزه با تبعیض نژادی در کانادا

ویولا دزموند، قهرمان مبارزه با تبعیض نژادی در کانادا #کانادا #تاریخ #تبعیض_نژادی #آپارتاید #رسانه_همیاری #رسانهٔ_همیاری

ویولا دزموند، قهرمان مبارزه با تبعیض نژادی در کانادا #کانادا #تاریخ #تبعیض_نژادی #آپارتاید #رسانه_همیاری #رسانهٔ_همیاری

ویرایش و بازنویسی: مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور

ویولا آیرین دزموند، تاجر و فعال مدنی، در ۶ ژوئیهٔ ۱۹۱۴ در هالیفاکس، استان نوا اسکوشیای کانادا چشم به جهان گشود. ویولا عضو خانوادهٔ بزرگ جیمز آلبرت و گوندولین آیرین دیویس بود و ۱۰ خواهر و برادر دیگر داشت. ویولا در جامعهٔ سیاه‌پوستان هالیفاکس پرورش یافت که برای خانوادهٔ وی احترام زیادی قائل بودند. این خانوادهٔ طبقهٔ متوسط در جامعهٔ سیاه‌پوستان نوا اسکوشیا و انجمن‌های آنجا فعالیت‌های مختلفی داشتند. پدر ویولا سیاه‌پوست و مادرش سفیدپوست بود و با وجود ظهور ازدواج نژاد‌های مختلف در اوایل قرن بیستم، پیوند آن‌ها در آن دوران کمی غیرمعمول به‌ شمار می‌رفت. پدر ویولا ابتدا کارگر بارگیری کشتی بود و سپس به‌عنوان پیرایشگر مردانه مشغول به‌ کار شده بود. ویولا والدینش را سرمشق سخت‌کوشی و مشارکت در جامعه قرار داده بود. 

او متوجه فقدان محصولات مراقبت از پوست و مو برای زنان سیاه‌پوست شد و تصمیم گرفت این نیاز را تأمین کند. ویولا برای موفقیت به‌عنوان یک کارآفرین مستقل بسیار تلاش کرد، اما به‌دلیل آنکه آفریقایی‌تبار بود، اجازه نداشت در هالیفاکس در هیچ دورهٔ آموزش آرایشگری‌ای شرکت کند. بنابراین برای گذراندن دورهٔ آموزشی به آموزشگاه فیلد بیوتی کالچر در مونترآل، آتلانتیک سیتی و یکی از آموزشگاه‌های آرایشگری مادام واکر، ثروتمندترین زن سیاه‌پوست آن دوران، به نیویورک سفر کرد. پس از اتمام آموزش، ویولا به هالیفاکس بازگشت و یک سالن زیبایی پذیرای سیاه‌پوستان افتتاح کرد. کسانی همچون پورشیا وایتِ خواننده و اولین زن پرستار سیاه‌پوست گوون جنکینز از مشتریان سالن او بودند. کمی بعد ویولا آموزشگاه فرهنگ آرایشگری دزموند را تأسیس کرد تا زنان سیاه‌پوست هالیفاکس نیز که علاقه‌مند به آرایشگری بودند، بتوانند در شهر خود آموزش ببینند و مانند او مجبور نباشند به شهرهای دیگر سفر کنند. در اوایل قرن بیستم با ظهور مدل‌های جدید مو که نیازمند محصولات خاص و نگهداری ویژهٔ خود بودند، سالن‌های زیبایی فرصت‌هایی برای کارآفرینان زن فراهم می‌ساختند. این آموزشگاه نیز از زنان سیاه‌پوست نوا اسکوشیا، نیوبرانزویک و کبک هنرجو می‌پذیرفت و به آن‌ها مهارت‌های لازم را برای به‌راه‌انداختن کسب‌وکار مستقل در شهر خودشان آموزش می‌داد. هر سال ۱۵ زن که همگی از ثبت‌نام در آموزشگاه‌های سفیدپوستان منع شده‌ بودند، از این آموزشگاه فارغ‌التحصیل می‌شدند. ویولا خط تولید محصولات زیبایی خود را نیز به‌ راه‌ انداخت که محصولات زیبایی Vi نام داشت. او بازاریابی و فروش محصولاتش را هم شخصاً انجام می‌داد و تعدادی از محصولات نیز در سالن‌های زیبایی فارغ‌التحصیلان آموزشگاه به فروش می‌رفت. سالن‌های زیبایی مکانی برای فعالیت اجتماعی زنان به‌ شمار می‌رفت و صاحبان این مکان‌ها در جامعهٔ سیاه‌پوستان از احترام و قدرت برخوردار بودند. باوجود آنکه نژادپرستی در کانادا به‌صورت رسمی برقرار نبود، سیاه‌پوستان کانادا و بهویژه نوا اسکوشیا می‌دانستند که قانون نانوشته‌ای زندگی آن‌ها را محدود می‌کند و گاه پیش‌بینی مواجهه با این محدودیت‌ها دشوار بود.

ویولا و همسرش جک دزموند یک سالن مشترک برای اصلاح موی مردان و آرایش موی زنان در خیابان گاتینگن افتتاح کردند. در ۸ نوامبر ۱۹۴۶، ویولا برای فروش محصولات زیبایی‌اش در یک سفر تجاری در نیو گلاسگوی نوا اسکوشیا به‌سر می‌برد. خودروی ویولا خراب شد و به او گفته شد باید شب را در آنجا سپری کند تا خودرو تعمیر شود. ویولا در هتلی اقامت کرد و برای گذراندن اوقات انتظار خود برای دیدن فیلم «آینهٔ تاریک» به سالن سینمای روزلند رفت. هیچ قانون مشخصی مبنی بر تفکیک نژادی افراد در سالن‌های سینما در نیو گلاسگو وجود نداشت و سالن سینما نیز تابلویی برای اطلاع‌رسانی به افراد در این مورد نداشت، اما صندلی‌های اصلی سالن برای مشتریان سفیدپوست رزرو می‌شد. ویولا برای سالن اصلی سینما درخواست بلیت کرد، اما متصدی باجه بدون ارائهٔ توضیح به او بلیتی در قسمت بالکن سالن سینما فروخت. ویولا که هم نزدیک‌بین بود و هم از تفکیک نژادی سالن اطلاعی نداشت، برای داشتن دید بهتر یکی از صندلی‌های جلوی پرده نمایش را انتخاب کرد. زمانی‌که به ویولا تذکر داده شد که به قسمت بالکن برود، متوجه نوع بلیت شد. ویولا به باجهٔ فروش بازگشت تا اشتباه صورت‌گرفته را پیگیری کند. متصدی باجه عذرخواهی کرد و به او گفت که اجازه ندارد به افرادی مانند ویولا بلیت سالن اصلی را بفروشد. هرچند ویولا باز هم حاضر به ترک صندلی خود نشد چون در قسمت اصلی سالن دید بهتری وجود داشت. مدیر سینما، هنری مک‌نیل، به‌سمت ویولا رفت و اعلام کرد حق دارد از ورود هر فرد معترض به سالن سینما امتناع کند. ویولا تأکید کرد که به او بلیت فروخته شده و تلاش کرده است بلیت بالکن را با سالن اصلی تعویض و مابه‌التفاوت قیمت بلیت را نیز پرداخت کند، اما درخواست او پذیرفته نشده است. مسئولان سینما با پلیس تماس گرفتند و ویولا را با خشونت از سالن سینما بیرون انداختند. لگن و زانوی او در این جریان آسیب دید و پلیس او را به بازداشتگاه منتقل کرد. مدیر سینما و رئیس پلیس حکم دستگیری ویولا را گرفتند و او را به‌مدت ۱۲ ساعت در زندان محبوس کردند. ویولا تمام شب را در زندان بیدار ماند. صبح روز بعد ویولا به دادگاه منتقل شد. در دادگاه اعلام شد که مالیات صندلی‌های ۲۰ سنتی قسمت بالکن ۲ سنت و مالیات صندلی‌های ۴۰ سنتی سالن اصلی ۳ سنت است. سرانجام ویولا محکوم به عدم پرداخت مابه‌‌التفاوت ۱ سنت مالیات به دولت و جریمهٔ ۲۶ دلاری شد. ۶ دلار از جریمهٔ ویولا به مدیر سینما پرداخت شد که به‌عنوان شاکی در دادگاه حضور داشت. به ویولا هرگز در مورد حق داشتن مشاورهٔ قانونی، وکیل یا وثیقه اطلاع‌رسانی نشد. باوجود آنکه به موضوع نژادپرستی اشاره‌ای نشد، اما او به‌خوبی می‌دانست که جرم اصلی او تخطی از قانون نانوشتهٔ تفکیک نژادی است.

پس از بازگشت به هالیفاکس، ویولا ماجرا را با همسرش در میان گذاشت. جک که در نیو گلاسگو بزرگ شده بود، از این واقعه تعجبی نکرد و به ویولا توصیه کرد که به درگاه خداوند دعا کرده و ماجرا را فراموش کند. اما ویولا با رهبران کلیسای باپتیست خیابان کورنوالیس مشورت کرد و ویلیام پرلی اولیور و همسرش او را تشویق کردند که به‌صورت قانونی شکایت کند. ویولا با حمایت این زوج تصمیم گرفت موضوع را در دادگاه پیگیری کند. کری بست، مالک اولین روزنامهٔ سیاه‌پوستان نوا اسکوشیا به‌نام کلاریون، شرح ماجرای ویولا را در صفحهٔ نخست روزنامه منتشر کرد زیرا خود نیز تفکیک نژادی را در سینمای روزلند تجربه و به دادگاه شکایت ناموفقی ارائه کرده بود.

صفحهٔ اول روزنامهٔ کلاریون حاوی گزارش محکومیت و درخواست استیناف ویولا دزموند

حامی دیگر ویولا انجمن پیشرفت رنگین‌پوستان نوا اسکوشیا (NSSACP) بود و با کمک این افراد ویولا در سال ۱۹۴۷ وکیلی سفیدپوست به‌نام فردریک ویلیام بیسِت اختیار کرد. در این ماجرا دو قانون حائز اهمیت بود: قانون اول مربوط به تجارت آزاد و قانون دوم حق آزادی افراد ورای تبعیض براساس نژاد، اعتقادات و رنگ پوست بود. از طرفی هیچ‌کدام از استان‌های کانادا قانونی مبنی بر غیرقانونی‌بودن تبعیض نژادی مرسوم در هتل‌ها، سالن‌های نمایش و رستوران‌ها نداشتند.

ویلیام فردریک بیسِت، وکیل ویولا دزموند

در جلسات دادرسی تأکید شد که موضوع فرار مالیاتی است و نه تبعیض نژادی. طبق قوانین استانی صنف سینما‌داران بر اساس قیمت صندلی، «مالیات بر تفریح» شامل هر بلیت سینما می‌شود. دادگاه اعلام کرد از آنجایی که سینما حاضر به فروش بلیت صندلی‌های سالن اصلی به ویولا نبوده است، او حق استفاده از صندلی‌های گران‌قیمت‌تر با مالیات بیشتر را نداشته است و مسئلهٔ تبعیض نژادی یا نژادپرستی نیست. وکیل ویولا تصمیم گرفت به‌جای استفاده از فرصت دادگاه تجدید‌نظر، خواستار نظارت قضایی شود که موفقیت‌آمیز نبود. بیسِت حق‌الزحمه‌ای از ویولا دریافت نکرد و این پول در عوض به «انجمن نوا اسکوشیا برای پیشرفت رنگین‌پوستان» اهدا شد. این جریان جنبشی در جمعیت سیاه‌پوستان نوا اسکوشیا ایجاد کرد و سرانجام در ۱۹۵۴ تفکیک نژادی به‌صورت قانونی در استان ممنوع اعلام شد.

پس از اتمام دادگاه، ویولا و همسرش از یکدیگر جدا شدند. او تصمیم گرفت کسب‌وکار خود را تعطیل و برای تحصیل در دانشکدهٔ بازرگانی به مونترآل نقل مکان کند. سرانجام ویولا در نیویورک ساکن شد و در ۵۰ سالگی در ۷ فوریهٔ ۱۹۶۵ بر اثر خون‌ریزی معده درگذشت. ویولا در گورستان کمپ‌هیل در هالیفاکس به خاک سپرده شد.

مزار ویولا دزموند در گورستان کمپ هیل، هالیفاکس

 سال بعد، اولیور در مورد ماجرای دادخواهی ویولا چنین سخنرانی کرد: «این جریان برای مردم ما بسیار اهمیت داشت. هیچ‌وقت چنین تلاشی برای دستیابی به حقوق خود انجام نداده بودیم. همهٔ مردم سیاه‌پوست نوا اسکوشیا یک‌صدا شدند و این حرکت مثبت جایگاه جامعهٔ سیاه‌پوستان را در استان ارتقا داد… » 

در سال ۲۰۰۰ زندگی ویولا و دیگر فعالان حقوق شهروندی در کانادا، موضوع انتخابیِ مستندِ «سفری به‌سوی عدالت» در هیئت ملی فیلم کانادا انتخاب شد و بدین منظور مستندی به نام «سرگذشت ویولا دزموند» تهیه شد. وندا رابسون، خواهر ویولا، در سال ۲۰۰۳ در ۷۳ سالگی در کلاس استاد گراهام رینولدز در مورد روابط نژادی در دانشگاه کیپ بریتون شرکت کرد و در مورد خواهرش سخن گفت. دانشگاه کیپ بریتون کمک‌‌هزینه‌ای تحصیلی به‌یاد ویولا و وندا برقرار کرد. وندا همچنین به‌کمک رینولدز در سال ۲۰۱۰، کتابی به‌نام «خواهران پیش به‌سوی شجاعت» در مورد فعالیت‌های خانوادهٔ خود و تجاربش با ویولا نوشت. چندین کتاب و فیلم دیگر نیز به زندگی ویولا اشاراتی داشته‌اند. در ۱۴ آوریل سال ۲۰۱۰، مایان فرانسیس، نایب‌السلطنهٔ نوا اسکوشیا، به‌توصیهٔ نخست‌وزیر استان و با استناد به امتیاز ویژهٔ بخشش سلطنتی که برای مقام فرماندار استان در نظر گرفته می‌شود، طی مراسمی به ویولا عنوان «عفو پس از مرگ» اعطا کرد. این عنوان ویژه به‌‌ندرت به افراد خاص تعلق می‌گیرد و به‌معنی عفو معمولی نیست، بلکه منظور این است که فرد کاملاً بی‌گناه شناخته شده و محکومیت وی خطای دادگاه بوده است. در سال ۲۰۱۲، چهرهٔ ویولا روی مهر برجستهٔ یادبود در ادارهٔ پست کانادا چاپ شد. همچنین دولت نوا اسکوشیا نیز از ویولا به‌صورت رسمی عذرخواهی کرد و در فوریهٔ سال ۲۰۱۵ اولین روز تاریخی نوا اسکوشیا را به‌احترام او نام‌گذاری کرد. در ۸ دسامبر ۲۰۱۶، قرار بود از بین ۵ نامزد، تصویر ویولا به‌عنوان اولین زن سیاه‌پوست کانادایی بر روی اسکناس ۱۰ دلاری چاپ شود اما این افتخار به مگنس مکفیل همراه با سه مرد دیگر داده شد. البته در آوریل ۲۰۱۹، تصویر ویولا به‌عنوان اولین زن زادهٔ کانادا و خارج از خاندان سلطنتی به‌تنهایی روی اسکناس‌های رایج کانادا چاپ شد.

اسکناس ۱۰ دلاری با تصویر ویولا دزموند که اواخر سال ۲۰۱۸ میلادی منتشر خواهد شد

ویولا در سال ۲۰۱۷ در تالار مشاهیر کانادا در بخش بشردوستی و علوم انسانی قرار گرفت و در ژانویهٔ ۲۰۱۸ نیز به‌عنوان شخصیت مهم تاریخ ملی کانادا انتخاب شد.

در سال ۲۰۱۸ و در صد و چهارمین زادروز او شرکت گوگل داستان زندگی او را در قالب چند طرح گرافیکی به‌جای لوگوی خودش در صفحهٔ اصلی این موتور جست وجو در آمریکا و کانادا قرار داد

در نوامبر ۲۰۲۲، جشنوارهٔ بین‌المللی فیلم تورنتو اعلام کرد که بزرگ‌ترین سالن نمایشش در لایت باکس بل TIFF را به‌یاد او، «ویولا دزموند تیاتر» نام‌گذاری خواهد کرد.


منبع: ویکی پدیا

خروج از نسخه موبایل