سیما غفارزاده و هومن کبیری پرویزی – ونکوور
سال گذشته همین حوالی، تازه نشر رها را معرفی کرده بودیم و بهدنبالش چهار کتابی را که طی دو سال به مرحلهٔ چاپ و انتشار رسانده بودیم، بهفاصلهٔ دو سه ماه رونمایی کردیم. هر چهار کتاب از آثار نویسندگان ساکن شهرمان ونکوور بودند، ازجمله رمان «خطابههای راهراه: داستانی ناتمام» آخرین اثر استادمان، زندهیاد محمد محمدعلی، که افتخار انتشار آن بهعنوان نشری نوپا نصیبمان شده بود. سال گذشته بسیار کوشیدیم تا رونمایی این رمان را در مراسم نکوداشت زندهیاد محمدعلی همزمان با هفتاد و پنجمین زادروز ایشان در تاریخ ۲۷ آوریل برگزار کنیم، هرچند برخی مشکلات فنی که آمادهشدن کتاب را به تأخیر انداخت، این شانس را از ما گرفت. بعد از نزدیک به دو ماه تأخیر نسبت به آنچه ایدهآلمان بود، در ماه ژوئن مراسم نکوداشت استاد برگزار شد و طی آن همزمان رمان ایشان و مجموعهداستان جدید نوشا وحیدی رونمایی شد. اما تنها بعد از سه ماه و چهار روز کم، شد آنچه که نباید میشد… استاد محمدعلی در کمال ناباوری رفتند و دوستدارانشان را سوگوار کردند… در همین سه ماه و اندی چندین بار با ایشان دربارهٔ دو کتاب دیگرشان که رو به اتمام بود، صحبت کرده بودیم ولی دریغا و حسرتا که زود و نابهنگام ما را تنها گذاشتند.
از اوایل سال میلادی جاری، به فکر افتادیم که امسال در زادروز استاد محمدعلی و به یاد و احترام ایشان کاری بکنیم. فکر برگزاری جشنوارهٔ کتاب فارسی که جای خالی آن در شهرمان حس میشد، یکی از ایدههایی بود که به ذهنمان رسید. چه چیزی بهتر از برگزاری جشنوارهای هرچند کوچک که مختص کتابهای فارسی باشد و در زادروز نویسندهای برگزار شود که پیش از هر چیزی، انسانی بزرگ و شریف بود و ما بخت آن را داشتیم که در این سر دنیا همشهریاش باشیم؟ جشنوارهای برای ناشران و نویسندگانی که نوشتههایشان در سرزمین مادریشان، در ایران و افغانستان، بهجز شرحهشرحهشدن زیر تیغ سانسور، سرنوشت دیگری نمییابد و هزاران فرسنگ دورتر در این سوی دنیا هم با هزار و یک مشکل دیگر برای انتشار آثارشان و رساندن آنها به دست خوانندگان مواجهاند؛ از دشواری برای یافتن ناشری که روی کتاب سرمایهگذاری کند و بدون دریافت هزینهای از نویسنده آن را منتشر کند، تا هزینههای گزاف چاپ و نشر برای ناشرمؤلفان، و از آن مهمتر ردشدن از سدهای آشکار و پنهان برای حضور در نمایشگاههای اینسو و آنسوی دنیا برای رساندن آثار منتشرشده به دست مخاطبان یا انعکاس اخبار آن در رسانهها.
این بود که موضوع را با تعدادی از دوستان عزیزمان که هر یک دستی در ادبیات دارند مطرح کردیم و البته همگی از این ایده بسیار استقبال کردند و گرچه در ابتدا یافتن مکانی مناسب برای این جشنواره ما را حتی به مرز انصراف از برگزاری آن رساند، در نهایت توانستیم سالن کوچکی را در واحد دانتاون دانشگاه یوبیسی برای روز ۲۷ آوریل رزرو کنیم و یک قدم به عملیشدن ایدهمان نزدیکتر شویم.
روشن است که برگزاری چنین جشنوارهای هرچند جمعوجور و کوچک، در توان یکی دو نفر یا حتی شاید یک انجمن نیست و همکاری و همراهی تعداد زیادی از افرادی را میطلبد که کتاب و کتابخوانی دغدغهشان است و به ادبیات عشق میورزند. از این بابت ما بسیار خوشاقبالیم، چراکه در این شهر دوستان فراوانی داریم که در کنار حرفهٔ تخصصیشان؛ حرفهای که شاید از ادبیات فرسنگها فاصله داشته باشد، گروهها و انجمنهایی تشکیل دادهاند و بیهیچ ادعایی چراغ ادبیات فارسی را در این شهر روشن نگاه داشتهاند. چنین بود که ما جرئت کردیم به ایدهٔ برگزاری این جشنواره پَروبال بدهیم و عملیاش کنیم. علاوه بر گروههای و انجمنهای ادبی شهر، برخی رسانههای پیشکسوت نیز به یاریمان آمدند تا در اطلاعرسانی این برنامه همراهمان باشند.
در اینجا، از دوستان عزیزمان در انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز پیاس۷۵۲، انجمن فرهنگی پرسش، بنیاد ادبی محمد محمدعلی، روزنامهٔ هشت صبح، شهرگان، کتابخانهٔ درخت دانش، کتابفروشی پانبه، گروه علمیآموزشی سَماک، گروه کتابخوانی کافه راوی، مجلهٔ فرهنگ و نشر زن کمال سپاس را داریم، قدردانِ مشارکت و حمایتشان از این حرکت ادبی-فرهنگی هستیم و دستشان را بهگرمی میفشاریم.
در پایان از همهٔ نویسندگانی که تمایل دارند آثارشان را در این نمایشگاه به مخاطبان ارائه کنند، دعوت میکنیم از طریق آدرس ایمیل زیر نام خود، عنوان کتاب و اطلاعات تماسشان را برای ما بفرستند تا هماهنگیهای لازم برای حضورشان در این جشنواره فراهم شود:
به امید دیدار شما در نخستین جشنوارهٔ کتاب فارسی ونکوور