نماد سایت رسانهٔ همیاری

ترکیب هنر و ورزش معجزه می‌کند – گفت‌وگو با بهاره دهکردی، مربی و داور تکواندو ساکن ونکوور

گفت‌وگو با بهاره دهکردی، مربی و داور تکواندو ساکن ونکوور

گفت‌وگو با بهاره دهکردی، مربی و داور تکواندو ساکن ونکوور

علیرضا فدایی – ونکوور

با سلام و سپاس از وقتی که برای این گفت‌وگو گذاشتید، لطفاً خودتان را معرفی کنید و از سوابق ورزشی‌تان بگویید.

پیش از هر چیز دوست دارم این نکته را بگویم که ادعا می‌کنم مربی متعهدی‌ام با بیش از ۳۰ سال تجربه، و همواره با عشق کار کرده‌ و می‌کنم. در ایران، هنر اولویت اول من بود و امروز که اینجا هستم سعی می‌کنم بین هنر و ورزش ترکیبی درست کنم تا هرکس در هر سن و سالی از ورزش‌کردن لذت ببرد. باور کنید که ترکیب این دو معجزه می‌کند.

پدرم، کارمند و قهرمان ورزش بود، مادرم، هم در خانه هم در محل کار مدیری موفق، سخت‌گیر و البته مهربان بود و است. قانون سفت‌وسخت خانهٔ ما این بود که ورزش در زندگی ما هم‌وزن درس و مدرسه بود و به‌همان اندازه مهم و جدی. 

از ۵ تا ۱۳ سالگی عضو تیم ژیمناستیک استان چهارمحال و بختیاری بودم. همان سال‌ها هم‌زمان با رشته‌های ورزشی شنا و تکواندو نیز آشنا شدم. در هر دو رشته به یک میزان موفق بودم اما کشش عجیبی به تکواندو مرا از شنا دور و متمرکز روی تکواندو کرد.

در استان ما تکواندو بانوان با یک کارگاه به مربیگریِ سرکار خانم مریم عرب پایه‌گذاری شد. بعد از پایان دورهٔ آن سال، از آن گروه چندین‌نفره، ماندیم پیمانه دهکردی، خواهرم، روشنک حسینی و من. ما هر سه به‌سرپرستی خانم روشنک حسینی تکواندو بانوان استان را فعال نگه داشتیم و ادامه دادیم. سه سال بعد من دانشجوی هنرهای دراماتیک در شهر اراک (استان مرکزی) شدم. 

یادم می‌آید شروع کلاس‌های دانشگاه بعد از مسابقات کشوری بود. در مسابقات سوم شده بودم. هم‌زمان در تب‌و‌تاب تکواندو می‌سوختم که قدم به دانشگاه هنرهای دراماتیک گذاشتم. متأسفانه در استان مرکزی تکواندو بانوان فعال نبود. تصمیم گرفتم تکواندو را در آن شهر شروع کنم؛ نمی‌توانستم آن را رها کنم.

پایه‌های تکواندو بانوان را در آن شهر بنا کردم و همان باعث شد با آنکه درسم را تمام کرده بودم سال‌های بیشتری در آنجا بمانم چرا که دلم نمی‌خواست آن نهال تازه‌روییده را در مرحلهٔ رشدش بی‌محصول و بی‌پشتوانه رها کنم. دوست داشتم درختی تنومند شود.

۱۰ سال در آن استان ماندم. لذت بردم، تکواندوکار پروراندم، هم‌زمان با همهٔ آن‌ها به بلوغ غیرقابل‌توصیفی دست یافتم، پخته شدم و صدالبته بسیار بسیار بسیار جنگیدم تا این درخت تنومند شد. 

اگر اشتباه نکنم سال ۱۳۸۵ بود که فدراسیون تکواندو توانسته بود مسئولان کشوری و لشگری را متقاعد کند که لباس تکواندو با اضافه‌کردن کمی پارچه به بلوز آن و پوشیدن مقنعه‌ای زیر کلاه تکواندو برای مهارکردن شراره‌های آتش زنانه ورزشی است کاملاً اسلامی. همان روزها بود که تیم ایران توانست از سهیمهٔ بانوان در المپیک استفاده کند و امتیاز بیشتری در جدول از آنِ خود کند. 

اعزام به خارج بانوان تکواندوکار در قالب تیم تکواندو ایران همراه آقایان انقلاب بزرگی در فدراسیون کشور ایران بود که باعث شد هیئت‌های تکواندو در کل کشور از شکل بانوان و آقایان با حفظ جدابودن همهٔ کلاس‌ها و… خارج شود و در یک قالب با نام هیئت تکواندو ظاهر شود. 

رئیس هیئت تکواندو استان مرکزی آقای مهرابی بود و من نایب‌رئیس ایشان شدم. در نهایت بعد از حدود ده سال ۳۳ داور و ۲۲ مربی زن داشتیم. رئیس هیئت استان هم به‌اندازهٔ کافی مشرف به کار آن‌ها بود و تعداد زیادی از آن‌ها دیگر بخشی از بدنهٔ اجرایی تشکیلات شده بودند. 

نهال کوچک دیگر درختی بود پرثمر و تنومند و برای منِ مسافرِ آن شهر وقت رفتن بود. بار سفر را بستم و با خیال راحت بدون تردید به تهران رفتم و به علاقهٔ اولم که هنر بازیگری و نویسندگی بود پرداختم. اما دوری از تکواندو برایم غیرممکن بود. به هیئت تکواندو استان تهران پیوستم و برای آنکه از هنر دور نشوم، در قالب یک مربی و ممتحن باقی ماندم و در تهران ترجیح دادم بیشتر از این جلو نروم.

سمت‌هایی که داشته‌ام به این شرح است:

– دبیر هیئت استان چهارمحال و بختیاری از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۷۶

– داور تکواندو از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۹۱

– مسئول هیئت استان مرکزی از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۶

– مربی و داور استان تهران ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۱

– داور و ممتحن فدراسیون ایران از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۹۱ 

– مربی و داور در استان بریتیش کلمبیای کانادا از ۱۳۹۱ تا امروز که در خدمت شما هستم.

در سال‌هایی که در بخش مبارزه تکواندو اصطلاحاً پا می‌زدم، عنوان اول، دومی و سومی را در بخش‌های استانی و کشوری بارها کسب کردم و روزی که دیدم شاگردانم در وزن ۳ جوانان از من بهتر پا می‌زنند، مبارزه را به آن‌ها سپردم و به مربیگری و داوری پرداختم.

لطفاً در مورد تدریس تکواندو به کودکان و تفاوت شیوهٔ تدریس با بزرگسالان بگویید.

در ابتدا بگویم من کارشناس تربیت کودک نیستم و فقط از تجربیاتم می‌گویم. ابتدا از سنین ۴ تا ۶ ساله می‌گویم. همیشه سعی می‌کنم در خصوص نوع صحیح برخورد با کودکان مطالعه کنم چرا که امروز دیگر روش‌های تربیتی مادران ما آن‌قدر به کار نمی‌آید. اما چند پارامتر همیشه برای من اهمیت دارد. 

– با بچه‌ها، بچه‌گانه رفتار نمی‌کنم. بیان مطالب فقط باید ساده شود، نه بچه‌گانه. 

– با بازی‌های کودکانه موضوع را از پیچیدگی خارج می‌کنم و خیلی زود بازی‌ها تبدیل به تکنیک‌های تکواندو می‌شود.

– بچه‌ها پر از هیجان و انرژی‌اند. گاهی آن‌قدر زیاد که حتی نمی‌توانند سر جای خود بایستند. با بالابردن اعتماد‌به‌نفس و تمرکزشان، هیجاناتشان کنترل و تبدیل به انرژی می‌شود تا در کلاس تکواندو از آن استفاده کنند. 

– آن‌ها گاهی پر از ترس و احساس‌اند. گریه، خجالت، گوشه‌گیری، ماندن کنار والدین، عدم حضور در جمع… در این شرایط هیچ اجباری نیست. زمان تنها کلید است. آن‌ها زمان نیاز دارند تا نگاه کنند و هروقت دوست داشتند در کلاس فعال شوند. تنفس عمیق، درک متقابل آن‌ها، اهمیت به حس آن‌ها، زمان‌های ۱۰ ثانیه با عنوان «هاگ تایم» که والدین را در آغوش می‌گیرند، همهٔ این‌ها به بچه‌ها کمک می‌کند احساس کنند در کلاس امنی‌اند و ترس‌های درونی خود را فراموش کنند.

– بچه‌ها گاهی پر از خواستن‌های شخصی‌اند. اصطلاحاً به حرف توجه نمی‌کنند. با تکرار قانون کلاس و خسته‌نشدن از تکرار و تکرار و تکرارِ آن قوانین، قدرت تمرکزشان بالا می‌رود و این بار شما را می‌شنوند.

– بچه‌ها گاهی ترس از روبروشدن با جمع را دارند. در کلاس‌های تکواندو با صدای بلند اسم خود را می‌گویند تا در آینده بتوانند در جمعی سخنرانی کنند. این یکی از سخت‌ترین مراحل برای آن‌هاست. 

– آن‌ها حق دارند همیشه در کلاس اشتباه کنند. اشتباه در کلاس ما آزاد است تا با اشتباه‌کردن بیشتر بیاموزند.

– برای تبادل وسایل تکواندو در کلاس به هم احترام می‌گذارند. در پایان کلاس از مربی و پدر و مادر و… هر کسی برای آمدن آن‌ها به کلاس تکواندو زحمتی کشیده‌اند، تشکر می‌کنند.

– در خصوص کلاس تکواندو بالای ۷ سال چیزی شبیه به آنچه گفتم، ولی کمی جدی‌تر با حذف سنت‌های خشک کلاس‌های سنتی تکواندو که من خود با آن‌ها رشد کردم. به‌طور مثال دخترها می‌توانند با موی باز تمرین کنند، در زمان من بستن مو اجبار بود. من این آزادی را به دختران کلاسم می‌دهم که برای موی خود تصمیم بگیرند یا اینکه به‌هیچ‌وجه نیازی نیست در پاسخ معلم برای احترام بلند پاسخ دهند بله خانم، خیر خانم. هرگز نیاز نیست آن‌ها مثل سرباز پاسخ بگویند. برای من، اطاعت‌کردن از من مهم نیست، مهم این است که احترام بگذارند و با صدایی دوستانه با معلم، هم‌کلاسی‌ها و بزرگ‌ترشان صحبت کنند. همواره قاطعیت در کلاس وجود دارد و دانش‌آموزان می‌دانند که مربی آن‌ها را دوست دارد و اگر سخت می‌گیرد، تنها برای کمک به آن‌هاست تا بیشتر بیاموزند و از تمرین لذت ببرند.

آیا تدریس تکواندو به بانوان و آقایان متفاوت است؟

تکواندو یکی از سیستماتیک‌ترین و علمی‌ترین رشته‌های رزمی با سابقهٔ ۵۰۰۰‌ ساله است. این رشتهٔ رزمی به‌صورت هم‌زمان علاوه بر تقویت جسم و قوای بدنی، روحیه و استقامت و تمرکز را در بدن و ذهن تقویت می‌کند. تکواندو جایگاهی جهانی دارد و جزو ورزش‌های رسمی المپیک است. در تکواندو غالباً از مهارت‌های فیزیکی و تکنیک‌های بدنی چه زن یا مرد یا حتی با داشتن محدودیت‌های خاص بدنی استفادهٔ بسیار می‌شود. برای همین می‌توانم به استناد همهٔ این‌ها بگویم برای من تدریس تکواندو به بانوان، آقایان و حتی افرادی با داشتن محدودیت حرکتی هیچ تفاوتی ندارد.

تفاوت تدریس و باشگاه‌داری بین ایران و کانادا چیست؟

در ابتدا در پاسخ به سؤال شما باید دربارهٔ روش تدریس یا همان معلمی در کانادا و ایران بگویم. روش برخورد با معلمی چون من در ایران و در کانادا متفاوت است. 

در ایران معروف بودم به «ممتحن مهربانه» که کسی را مردود نمی‌کند و اصولاً در آزمون‌های کشوری همهٔ دانش‌‌آموزان سفارش‌شده را پیش من می‌فرستاند که می‌دانستند نیازی به روزدن و سفارش‌کردن نیست چون بیشتر شرکت‌کنندگان برای بستن کمربند بالاتر قبول می‌شدند. گاه با طعنهٔ همکاران روبرو می‌شدم که مرا «خودشیرین» می‌خواندند. 

من استرس بیش‌ازحد برای دانش‌آموز را دوست نداشتم، انصاف نمی‌دانستم که کسی با دیگری مقایسه شود و استرس باعث شود امتحان خود را خراب کنند. توان بدنی و انعطاف بدنی آن‌ها نشان می‌داد در میزان خاصی توان دارند، و فاکتور مهم آن روزها نیز برای من هزینه‌ٔ بچه‌های شهرستان بود که به تهران می‌آمدند و برای آزمون‌های کمربند پول بیشتری می‌دادند، ازجمله برای اتوبوس و جای ماندن، هزینهٔ اضافهٔ غذا و مرخصی دو سه روزه از مدرسه یا کار. آن‌قدر رنگ کمربند مهم نبود تا روحیه یک هنرجو را خراب کنم و او را از ادامهٔ تکواندو پشیمان کنم. 

من به‌عنوان ممتحن باید به آن‌ها قوت قلب می‌دادم تا با خیال راحت تست بدهند و این در ایران مفهوم دیگری داشت.

اینجا فهمیدم که معلم زمان من در ایران وظیفه داشت تا مسئلهٔ ساده را به پیچیده‌ترین روش به هنرجو درس بدهد تا هنرجو بفهمد این کار ساده‌ای نیست، بسیار پیچیده و سخت است. 

در کانادا ولی معلم وظیفه دارد مسئلهٔ سخت و پیچیده را ساده کند تا هنرجو بتواند پیچیده‌ترین مسئله را راحت بفهمد.

دومین تفاوت عمده بین تدریس در ایران و کانادا این است که در ایران ۹۰ درصد هنرجویان طالب مبارزه بودند. قابل‌ذکر است که مسابقات در تکواندو دو بخش عمدهٔ فرم و مبارزه دارد و در ایران هنرجویان برای حضور در مسابقات تلاش چشم‌گیری می‌کردند و این رقابتِ بین تکواندوکاران انگیزهٔ خاصی به معلم می‌داد تا برای دیدن نتیجهٔ کارش نهایت تلاش خود را بکند و انگیزهٔ بیشتری برای تدریس داشته باشند. اما در کانادا هنرجوی تکواندو خیلی تمایلی به رقابت ندارد به‌خصوص در بخش مسابقات که مبارزها باید با هم رودررو شوند؛ این، انگیزهٔ مربی را کمی پایین می‌آورد چرا که نتیجهٔ تلاش‌هایش فقط در بخش تعویض کمربندها دیده می‌شود.

آیا فنون مختلف دفاع شخصی را هم تدریس می‌کنید؟ 

تکواندو در معنی کلمه‌ای یعنی روش درست‌استفاده‌کردن از ضربات دست و پا برای حمله و دفاع از خود و دیگران. تکواندو به کنترل خشم و حفظ آرامش با روش صحیحِ استفاده از تمام اعضای بدن و قوا برای پایان‌دادن به درگیری کمک می‌کند، اما در عین حال طی قانون نانوشته‌ای این اعتقاد وجود دارد که باید به دشمنی که قصد آسیب‌زدن دارد، غلبه کرد. 

تکواندو به ورزش سلطان ضربات پا معروف است. ضربات پا در این رشته بسیار سرعتی و تکنیکی و دارای تنوع زیادی نسبت به سایر رشته‌های رزمی بوده و همین باعث برتری رشتهٔ تکواندو نسبت به سایر رشته‌های رزمی شده است. هرآنچه در تکواندو می‌آموزیم، ترکیبی است از فنونی که در دفاع شخصی هم استفاده می‌شود؛ بله، روزهایی را در کلاس داریم که تنها به دفاع شخصی می‌پردازیم.

علاقه‌مندان چطور می‌توانند در کلاس‌های شما شرکت کنند؟

اطلاعات شرکت در کلاس‌ها و شیوه‌های تماس در وب‌سایت sunmither.com در دسترس علاقه‌مندان است.

با سپاس دوباره از وقتی که برای این گفت‌وگو گذاشتید.

خروج از نسخه موبایل