نماد سایت رسانهٔ همیاری

دویدن دور استنلی پارک برای آگاهی‌رسانی دربارهٔ جنبش زن، زندگی، آزادی

دویدن دور استنلی پارک برای آگاهی‌رسانی دربارهٔ جنبش زن، زندگی، آزادی در زادروز نگار برقعی، مسافر پرواز ابدی پی‌اس۷۵۲

دویدن دور استنلی پارک برای آگاهی‌رسانی دربارهٔ جنبش زن، زندگی، آزادی در زادروز نگار برقعی، مسافر پرواز ابدی پی‌اس۷۵۲

در زادروز نگار برقعی، مسافر پرواز ابدی پی‌اس۷۵۲

پویا علاقه‌بند – ونکوور

عکس‌ها: علی‌رضا کمالی‌نیا

صبح روز یکشنبه، ۲۲ اکتبر ۲۰۲۳، با فراخوان انجمن جانباختگان پرواز پی‌اس۷۵۲ قرار بود برنامهٔ دویدن/پیاده‌روی به‌مسافت ۵ کیلومتر در حمایت از جنبش آزادی‌خواهانهٔ «زن، زندگی، آزادی» در ایران، گسترش آگاهی‌رسانی دربارهٔ آن، و یادبود جانباختگان پرواز پی‌اس۷۵۲ در تورنتو برگزار شود. 

با درخواست و همکاری خانواده‌های جانباختگان پرواز پی‌اس۷۵۲ در شهر ونکوور و تعدادی از فعالان اجتماعی شهر، این برنامه در استنلی پارک هم برگزار شد. شرکت‌کنندگان در یک روز ابری و نیمه‌آفتابی برای یادآوری نام کشته‌شدگان و کمک به آسیب‌دیدگان، فاصلهٔ ۵ کیلومتری کرانهٔ اقیانوس را با حمل پرچم زن، زندگی، آزادی پیمودند. 

کمک‌های مالی جمع‌آوری‌شده در این رویداد به‌منظور کمک به پناه‌جویان ایرانی جنبش «زن، زندگی، آزادی» که برای حفظ جان خود، مجبور به ترک وطن شده‌اند، به خیریهٔ پند اهدا شد. 

این برنامه در سالروز تولد یکی از جانباختگان پرواز پی‌اس۷۵۲، نگار برقعی، برگزار می‌شد و به‌همین دلیل قسمتی از این مراسم به یادبود نگار اختصاص داده شد.

نگار، ۲۸ مهر ۱۳۶۸ در ایران به دنیا آمد؛ دخترکی پرشور و پرنشاط و پر از ایده و مهربانی. نگار پس از دورهٔ کارشناسیِ علوم تغذیه و کارشناسی ارشدِ فیزیولوژی و چندین سال کارکردن در این زمینه در مجموعهٔ «حس خوب زندگی»، به‌تنهایی و با تلاشی ستودنی اقدام به مهاجرت کرد. سرانجام در سال ۱۳۹۶ به کانادا رفت و وارد دانشگاه «مک‌گیل» شد. بامداد چهارشنبه ۱۸ دی، آخرین حرف نگار به مادرش پیش از پایان عمر سی‌ساله‌اش به‌دست جنایت‌کاران این بود: «مادر، بذار من عاشق‌ترینت باشم.»

هوریران سهراب، مادر نگار، در برنامهٔ روز یکشنبه در سخنان کوتاهی یاد دخترش را گرامی داشت و سخنانش را با شعری که برایش نوشته بود، این‌گونه به پایان برد:

به دنبال تو گشتم؛ 

‏در میلیون‌میلیون جایی که نبودی 

در میان لباس‌هایت که آویزان است 

‏در میان عطر بوته‌های توت‌فرنگی،

در بهار ‏در میان عطر بوته‌های تمشک،

در تابستان ‏در میان عطر گل‌های نرگس، در پاییز.

تو را در زمستان سرد از ما گرفتند، ‏

زمانی که گل‌یخ از شکفتن سرباز زد 

و ‏زمستان بر زندگی ما

 جاویدان شد. 

‏و حالا؛ 

‏این شمع روشن

‏این آغوش بازماندهٔ من

‏همهٔ‌همهٔ آنچه از من به‌ جا مانده، 

‏امروز که تولد توست ‏به‌ دنبال تو می‌گردد.

‏من، تو را، خودم را ‏

جایی در سی‌سالگی‌ات جا گذاشته‌ام. 

‏اما؛ ‏

تا ابد، امروز برایم مبارک‌ترین روزِ

 ‏این احوال نامبارک است.

 ‏تولدت مبارک، نگار نازنینم

خروج از نسخه موبایل