نماد سایت رسانهٔ همیاری

رزیتا معینی شیرازی: نقاشی‌کشیدن نوعی مراقبه است

گفت‌وگو با رزیتا معینی شیرازی، هنرمند نقاش و استاد دانشگاه امیلی کار، ساکن ونکوور

گفت‌وگو با رزیتا معینی شیرازی، هنرمند نقاش و استاد دانشگاه امیلی کار، ساکن ونکوور

سیما غفارزاده – ونکوور

هفتهٔ گذشته باخبر شدیم که رزیتا معینی شیرازی، هنرمند نقاش و استاد دانشگاه امیلی کار، به‌مناسبت یک‌سالگی کارگاه‌های نقاشی آنلاین که ایده‌اش سال گذشته در اوج همه‌گیری کووید شکل گرفت و خیلی زود به‌ مرحلهٔ اجرا درآمد، نمایشگاه آنلاینی از آثار هنرجویانش با عنوان «رنگ در آینه» ترتیب داده است. بازدید از این نمایشگاه که از ۱۲ نوامبر آغاز شده و تا ۳۱ دسامبر امسال ادامه خواهد داشت، با یک کلیک۱ برای عموم آزاد و رایگان است. به‌همین مناسبت گفت‌وگویی با این هنرمند شهرمان انجام داده‌ایم که توجه شما را به آن جلب می‌کنیم. 

رزیتای عزیز، از وقتی که به ما دادید، بسیار ممنون‌ایم. لطفاً برای شروع کمی از خودتان پیشنیهٔ هنری‌تان برایمان بگویید. چطور شد به نقاشی علاقه‌مند شدید و از چه سنی آن را شروع کردید؟ چه زمانی از ایران خارج شدید و چند سال است که به کانادا آمده‌اید؟ 

از دعوت شما سپاسگزارم. من از کودکی عاشق رنگ بودم. یادم است کلاس اول دبستان مشق‌های شبم را هر روز با یک رنگ از مدادرنگی‌هایم می‌نوشتم. بزرگ‌تر که شدم در دبیرستان رشتهٔ گرافیک خواندم، اما متأسفانه سالی که دیپلم گرفتم به‌دلیل انقلاب فرهنگی دانشگاه‌ها بسته شد. البته بسته‌شدن دانشگاه‌ها مانعی برای یادگیری من نشد. من این شانس را پیدا کردم که با استادان خوبی چون رویین پاک‌باز، عربعلی شروه، بهروز مسلمیان، قباد شیوا، فرشید مثقالی و استاد عزیزم، نصرت‌الله کسراییان، در هنرکده‌های خصوصی کار کنم و پایه‌های تاریخ هنر، نقاشی، آناتومی، عکاسی و کار با موضوعات حماسی را یاد بگیرم.

در سال ۱۹۸۴، بعد از اینکه دانش‌سَراها باز شد و گزینش و تحقیقات محلی شروط اصلی راه‌یافتن به دانشگاه‌ها شد، من بار سفر بستم و به آلمان رفتم. در حین یادگیری زبان آلمانی در کلنِ آلمان، با استادان شهاب موسوی‌زاده و احمد امین‌نظر آشنا شدم و با آن‌ها شروع به کار طراحی و نقاشی کردم و بعد هم به‌طور آکادمیک آموزش دیدم. 

در سال ۱۹۹۰، به کانادا مهاجرت کردم. اول به کالج و بعد هم به دانشگاه امیلی کار رفتم و بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ به ایران برگشتم. در طی سال‌هایی که در ایران نبودم، همیشه به کنکوری که نتوانسته بودم بدهم، فکر می‌کردم. بالاخره موقعیتی پیش آمد که من کنکور دادم و در رشتهٔ تصویرسازی که از حوزه‌های موردعلاقهٔ من بوده و است، با رتبهٔ دهم قبول شدم و مدرک فوق‌لیسانس گرفتم. من تجربهٔ تحصیل و تدریس در ایران را از بهترین تجربیات و اتفاقات زندگی‌ام می‌دانم.

ایران یکی از بهترین کشورها در زمینهٔ تصویرسازی است و همین امروز بهترین جوایز تصویرگری را، که حکم اسکارِ این رشته را دارند، تصویرگران ایران از آنِ خود می‌کنند. من بسیار خوش‌شانس بودم که چنین اتفاقی در زندگی‌ام افتاد که در مهد تصویرگری این دوره را بگذرانم. 

سابقهٔ تصویرگری بر روی ابزار و ادوات در ایران، به هزاران سال پیش برمی‌گردد و از دوران خلافت عباسیان از حدود سال‌های ۷۵۰ میلادی، کتاب‌ها و جراید هم با تصاویر مزین شده‌اند. فرهنگ غنی تصویر در کنار شعر و ادبیات فارسی، بعضاً به‌علت سانسور و خفقان سیاسی، لایه‌ها و کنایه‌های بسیار پیچیده‌ای پیدا کرده که زبان خاص هنر تصویر در ایران را شکل داده است. 

پنحره اثر رزیتا معینی شیرازی

در عین حال، مدیریت هنری تعداد زیادی کتاب در زمینهٔ اسطوره و حقوق شهروندی برای رده‌های سنی کودک و نوجوان را بر عهده داشتم و ادیتوری بخش تصویرگری کتاب ماهِ کودک و نوجوان نیز از جمله فعالیت‌های من در ایران بود. 

در تمام مدتی که مشغول یادگیری هنر بودم، همچنان تدریس هم می‌کردم. زمانی رسید که خواستم مدرس بهتری باشم و به‌طور علمی آموزش هنر را یاد بگیرم. به‌همین دلیل در دانشگاه ویکتوریای کانادا، رشتهٔ آموزش هنر را با تأکید بر آموزش دانشگاهی برای بزرگسالان، انتخاب کردم و دومین فوق‌لیسانس خودم را از آنجا گرفتم. دانش در این رشته قفل‌های بسیاری را در زمینهٔ آموزش هنر برایم باز کرد و به من کمک کرد تا سبک و شیوه‌ام را برای آموزش پیدا کنم.

لطفاً کمی هم از سبک کارتان برایمان بگویید. تصور می‌کنم طی سالیان گذشته سبک‌های گوناگونی را تجربه کرده‌اید و گاه شاید بشود گفت اجراهای متفاوت و جالب کارهایتان، خود داستانی‌ است. 

من کارم را زمانی که هنوز دبیرستان می‌رفتم با هایپر رئالیسم شروع کردم. اشیا را با ذره‌بین می‌دیدم و می‌کشیدم و با خودم مسابقه می‌گذاشتم که وقتی مخاطب شیء و نقاشی را کنار هم ببیند، قادر نباشد نقاشی را از شیء اصلی تشخیص دهد، و خیلی سخت کار می‌کردم. بعد به نقاشی‌های روسی و نقاشی‌های دیواری مکزیکی در سایزهای بزرگ علاقه‌مند شدم و نقاشی‌هایم موضوع‌های حماسی پیدا کردند. در کنار نقاشی، عکاسی هم می‌کردم و عکاسی‌هایم تبدیل به چیدمان‌های بزرگ شدند. با عکاسی تصویرسازی را شروع کردم و دوباره نقاشی به کارهای من برگشت. در کل، من خودم را هنرمند بینارشته‌ای می‌دانم و در کارهای هنری‌ام برای بیان و پیامی که دارم، هم‌زمان از چند رشتهٔ هنری استفاده می‌کنم. 

در اندرون من خسته دل ندانم کیست که من خموشم و او در فغان و در غوغاست – اثر رزیتا معینی شیرازی

چند سال است که در دانشگاه امیلی کار مشغول به کارید و چه درس‌هایی تدریس می‌کنید؟ 

از سال ۲۰۰۹ دعوت به کار شدم و ۱۴ سال است که مشغول به تدریس در این دانشگاه‌ام.

من در دو دپارتمان هنرهای پایه و هنرهای تصویری کار می‌کنم و کلاس‌هایی که تدریس می‌کنم، به‌ این شرح‌اند: پروسهٔ خلاقیت، پایه‌های هنر بینارشته‌ای، ایده‌پردازی، اصول و قواعد تصویرسازی، طراحی و تکنیک‌های مختلف نقاشی و تصویرگری. 

اخیراً دوره‌ای با عنوان نقاشی مینیاتور و هنرهای محلی ایران و هند طراحی کرده‌ام که مشغول تدریسش هستم.

طی دو سال گذشته، همه‌گیری کووید چه تأثیری بر کار شما گذاشته است؟ به‌لحاظ تدریس در دانشگاه و نیز دیگر فعالیت‌های هنری مانند برگزاری کارگاه‌های نقاشی.

واقعیت این است که من همیشه در تنهایی کار کرده‌ام و این مدت شاید برای من آرامشی اجباری هم به‌ارمغان آورد و مجبور نبودم از محیط کارگاهم بیرون بروم و بیشتر روی کارم تمرکز پیدا کردم. تدریس در دانشگاه و تمام جلسات دو سالی است که آنلاین شده و من مشکلی در شکل‌گیری ارتباطات و آموزش نمی‌بینم. اتفاقاً این مسئله باعث شده درهای جدیدی به‌روی همه باز شده تا راحت‌تر و در هر مکان جغرافیایی‌ای که باشیم، بتوانیم با هم ارتباط برقرار کنیم. در این مدت، دو نمایشگاه در مرکز میراث فرهنگی کوکئیتلام در مکین هاوس۲ و گالری هرمیتج کلگری۳ داشته‌ام که اتفاقاً بازخورد خوبی هم داشته است. 

با توجه به اینکه اخیراً کارگاه‌های نقاشی شما به‌صورت آنلاین برگزار می‌شود، طبیعتاً هنرجویان از هر گوشهٔ دنیا می‌توانند در آن شرکت کنند، هرچند اختلاف زمانی می‌تواند عاملی محدودکننده باشد. چند درصد از هنرجویان شما از ونکوور یا در مقیاس وسیع‌تر از کانادا هستند و چند درصد از خارج از کانادا؟

تا قبل از همه‌گیری کرونا، این تصور که بشود نقاشی را به‌صورت آنلاین هم تدریس کرد، برایم ساده نبود. اما بعد از تمام‌شدن ترم بهار دانشگاه در آوریل ۲۰۲۰ به‌صورت آنلاین، متوجه شدم که ما چه ابزار ارزشمندی در دست داریم. به درخواست چند دوست بسیار عزیز برای اولین بار به‌زبان فارسی شروع به تدریس نقاشی آنلاین کردم. این تجربه آن‌قدر شیرین بود که تصمیم گرفتم به‌طور جدی‌تر به آموزش آنلاین هنر به فارسی‌زبانان بپردازم. از سپتامبر ۲۰۲۰ برنامه‌ای دقیق و مرتب نوشتم و کلاس‌های آموزش قصه‌گویی و روایت‌گری با تصویر را شروع کردم. اختلاف ساعت را با برگزاری کلاس‌ها در ساعات مختلف حل کرده‌ام. در واقع کلاس‌هایی که برگزار می‌کنم، در روزها و ساعات متفاوت هفته هستند؛ مثلاً من شاگردانی دارم از ونکوور که کار تمام‌وقت دارند و برای آن‌ها کلاس‌های غروب برگزار می‌کنم؛ شاگردانی دارم که بچه‌مدرسه‌ای دارند و کلاس عصر به برنامه‌هایشان نمی‌خورد، بنابراین برای آن‌ها کلاس را صبح یکی از روزهای هفته برگزار می‌کنم. شاگردانی دارم که فقط مایل‌اند آخر هفته کار هنری انجام بدهند و برنامه‌های زندگی‌شان اجازهٔ شرکت در کلاس‌ها در طول هفته را نمی‌دهد. بنابراین آخر هفته هم برای این گروه کلاس برگزار می‌کنم. 

جالب اینکه حدود ۳۰ درصد شرکت‌کنندگان از ونکوور، ۲۰ درصد از شهرهای دیگر کانادا و حدود ۵۰ درصد از کشورهای مختلف‌اند.

درخت انار – اثر رزیتا معینی شیرازی

آیا افراد علاقه‌مند به شرکت در کارگاه‌های نقاشی شما باید مشخصات و شرایط خاصی داشته باشند؟ آیا این افراد حتماً باید سابقهٔ فعالیت هنری‌ای داشته باشند؟ 

نقاشی و طراحی مثل رقص است. همهٔ انسان‌های روی کرهٔ زمین قادر به انجامش‌اند و از ابتدای بشریت، حتی قبل از به‌وجودآمدن زبان، انسان با کشیدن طرح بر روی سطوح مختلف توانسته است خاطرات، ترس‌ها و آرزوهاش را بیان کند. به‌همین دلیل است که نقاشی‌کشیدن برای همه نه تنها ممکن است، بلکه به‌نظر من نوعی از مراقبه است. در کلاس‌های من ابتدا هنرجویان ترکیب‌کردن رنگ سفید و سیاه با اکریلیک را یاد می‌گیرند و به‌مرور در حین بیان احساساتشان با رنگ‌ها، سبک‌ها، انواع قلم‌زنی، ترکیب‌بندی و زیبایی‌شناسی تصویر آشنا می‌شوند.

لوازمی که برای شروع کلاس‌ها لازم است: عشق، صمیمیت، وسایل نقاشی، موسیقی خوب و نوشیدنی دلخواه.

در حال حاضر، نمایشگاهی مجازی با عنوان «رنگ در آینه» از آثار هنری هنرجویان شما برپاست که تصور می‌کنم حاصل کار آن‌ها طی یک‌سال یادگیری و تمرین نقاشی تحت آموزش شما بوده است. لطفاً دربارهٔ این نمایشگاه و آثار ارائه‌شده در آن برایمان بگویید. 

بله برگزاری این نمایشگاه به‌مناسبت یک‌ساله‌شدن کارگاه‌های نقاشی است. در این کلاس‌ها حلقه‌های دوستی زیبایی شکل گرفته و تعداد بسیار زیادی کار هنری تولید شده که متأسفانه پلتفرم نمایشگاه آنلاین به من اجازهٔ شرکت‌دادن بیش از ۵۳ کار را نمی‌داد.

تمام آثار ارائه‌شده قصه‌ای یا خاطره‌ای از زندگی هنرجویان را در خود دارد. لازم است بدانید که فقط سه یا چهار نفر از هنرجویان تا حدودی با نقاشی آشنا بوده‌اند و بقیهٔ دوستان فقط در ساعات کلاس و برای اولین بار بوده که نقاشی‌کردن را تجربه می‌کردند. بعضی از یاران خیلی کمتر از یک‌سال با ما بوده‌اند.

اگر نمایشگاه را ببنید، متوجه می‌شوید چقدر سبک کارها متفاوت است و تا چه حد هر کسی در این کلاس‌ها این آزادی را دارد که به‌سبک دلخواه خود نقاشی کند. من اینجا تنها در نقش تسهیل‌گر سعی دارم کمک کنم شرکت‌کننده‌های در کلاس‌هایم، صدای درونشان را بشنوند و با رنگ و قلم‌مو قصه‌های بسیار شخصی زندگی خودشان را که از پس سال‌ها بالاوپایین‌شدن‌های زندگی در جاهای دور از خودآگاه پنهان شده‌اند، روی کاغذ بازآفرینی کنند. معمولاً بعد از چند جلسهٔ اول، که یادگرفتن اصول بسیار اولیهٔ نقاشی است، هر جلسه با یک سؤال یا یک بیت شعر یا با دیدن یک اثر هنری یا نماد شروع می‌شود و ما کمی دربارهٔ این موضوعات با همدیگر صحبت می‌کنیم و از پس گفت‌وگوهای گروهی کم‌کم ایدهٔ کارهای بسیار شخصی افراد شکل می‌گیرد و در جریان شکل‌گیری کار، هنرجویان روی کارهای همدیگر نظر می‌دهند و انگار که جریان خلق اثر هنری برای هر کسی به‌نوعی یک حرکت جمعی است، ولی در خانهٔ خودشان و به‌شکل فردی روی کاغذ نقش می‌بندد.

از ژانویهٔ ۲۰۲۲، کلاس‌های جدید در ساعات مختلف شروع خواهد شد. ما با اپلیکیشن زوم کلاسمان را برقرار می‌کنیم. در واتس‌اپ هم برای هر کلاس یک گروه داریم که دوستان موضوعات مربوط به نقاشی‌ را با هم‌گروهی‌هایشان در میان می‌گذارند و در مورد نقاشی‌ها گفت‌وگو می‌کنند. من هم بسته به موضوع و درس هفته، نقاشی‌های معروف و مرتبط با درس و موضوع کلاس را با دوستان به‌اشتراک می‌گذارم.

این نمایشگاه تا چه زمانی برقرار است و علاقه‌مندانی که مایل به خرید این آثار باشند، چطور باید اقدام کنند؟ 

این نمایشگاه تا ۳۱ دسامبر برپاست. اگر کسی مایل به خرید نقاشی‌ها باشد، به‌راحتی گزینهٔ ایمیل را انتخاب می‌کند و تقاضای خود را می‌نویسد. آدرس ایمیل نمایشگاه مستقیماً به ایمیل من وصل است و من می‌توانم اطلاعات بیشتر را در اختیار علاقه‌مندان قرار بدهم. در این مدت، سه اثر فروش رفته که خبری بسیار نیکوست.

با توجه به تجربهٔ نمایشگاه مجازی «رنگ در آینه»، اصولاً کار آنلاین و کارگاه‌های مجازی را در مقایسه با کارگاه‌ها و نمایشگاه‌های حضوری چطور ارزیابی می‌کنید؟

هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارند. نمایشگاه‌های حضوری این امکان را به بازدیدکننده می‌دهد که با حواس پنج‌گانه‌اش اثر هنری را ببیند و درک کند، در حالی‌که نمایشگاه مجازی به مخاطب امکان دیدن اثر و زوم‌کردن بر روی نقاشی را می‌دهد. ضمن اینکه نمایشگاه در هر ساعتی و هر جغرافیایی در دسترس است. 

در مورد آموزش هم ما مشکلی از جهت شروع و انتخاب موضوع‌ها، دنبال‌کردن مسیر تکمیلِ نقاشی‌ها و نقد و راهنمایی برای کامل‌کردن نقاشی‌ها نداریم و به‌راحتی همگی با هم سر تمام کارها بحث و تبادل نظر می‌کنیم و به نتایج بسیار خوبی در جهت کامل‌کردن پروسهٔ تکمیلِ نقاشی‌ها می‌رسیم.

زینت – اثر رزیتا معینی شیرازی

 

نکتهٔ قابل ‌توجه در این نمایشگاه این است که تمام هنرمندانی که آثارشان ارائه شده یا به‌عبارتی تمام هنرجویانی که طی یک‌سال گذشته تحت آموزش شما بوده‌اند، زن هستند. آیا این اتفاقی بوده است؟ دلیل این امر را چه می‌دانید؟

به نکته ظریفی اشاره کردید. هیچ گزینشی در انتخاب هنرجوها نبوده، اما تمام متقاضیان را زنان تشکیل داده‌اند. جالب توجه است که تمام زنانی که به کلاس‌های من آمده‌اند، حتی بدون یک مورد استثناء کار حرفه‌ای و تخصصی می‌کنند و وقت زیادی برای سرگرمی ندارند و تخصص‌های حرفه‌ای خودشان را دنبال می‌کنند، اما همچنان در جست‌وجوی دستیابی به رؤیاهای خود هستند. من در کلاس‌های آموزشی مثل شعر و ادبیات و اسطوره‌شناسی و… هم که خودم شرکت می‌کنم، شاهد شرایط مشابهی هستم. فکر می‌کنم بهتر است که یک جامعه‌شناس به این سؤال پاسخ دهد. من فقط از وجود چنین زنانی لذت می‌برم، در کنارشان انرژی می‌گیرم و به وجودشان افتخار می‌کنم. 

قدردانی و استقبال ایرانیان ساکن ونکوور از مقولهٔ هنر و به‌خصوص نقاشی را چطور می‌بینید؟

به‌نظر من تاریخ ما با هنر عجین است و ایرانیان از عاشقان هنر و ادبیات‌اند. متأسفانه از یک‌طرف آموزش هنر و فرهنگ هنری ما دچار اشکالات و آسیب‌های فراوانی شده و از طرف دیگر مهاجرت و جابجایی و مشغله‌های متعاقب آن، فرصتی برای تحسین هنر برای شمار زیادی از مهاجران ایرانی باقی نگذاشته است. اما ما ایرانیان همیشه قدردان هنرمندان و ادیبان خود بوده‌ایم و هستیم. 

اگر روزی تمام محدودیت‌های کووید برداشته شود، آیا باز به برگزاری آنلاین کارگاه‌هایتان ادامه خواهید داد؟ 

حتماً. تجربهٔ زیبای کار مشترک و هم‌زمان را در حالی‌که هر کس در خانه خود در گوشه‌ای از لندن، مکزیکوسیتی، برلین، ونکوور، تگزاس، تورنتو یا تهران نشسته، نمی‌شود طور دیگری به‌دست آورد. ما قصه‌هایمان را با هم شریک می‌شویم و زندگی زیسته‌مان و آرزوهایمان را با رنگ و نور جشن می‌گیریم. 

اگر افرادی علاقه‌مند به شرکت در کارگاه‌های آموزشی شما باشند، چگونه باید اقدام کنند؟

بسیار ساده می‌توانند به وبسایت۴ من بروند و از طریق ایمیل۵ یا تلفن تماس بگیرند یا در صفحهٔ فیس‌بوک پیام بدهند. ادمین کلاس‌ها خانم غزل در کمتر از ۲۴ ساعت با ایشان تماس خواهند گرفت و برای کلاس‌ها راهنمایی‌شان خواهند کرد.

قصهٔ یکی‌شدن – اثر رزیتا معینی شیرازی

اگر صحبت دیگری دارید که مایل‌اید با خوانندگانمان داشته باشید، لطفاً بفرمایید.

من فکر می‌کنم ما فارسی‌زبانان بسیار خوشبخت‌ایم که در فرهنگی با چنین پشتوانهٔ عمیق هنری و ادبی زندگی می‌کنیم. من در کلاس‌هایم از این گنجینه وام می‌گیرم و همگی ما نقبی به حافظهٔ جمعی‌مان می‌زنیم و در نهایت پیوندی بین موضوعات فردی و اجتماعی‌مان شکل می‌گیرد که نقششان می‌کنیم. 

برای مثال، من در یک کلاس بیتی از یکی از اشعار مولانا را خواندم.

نه دامی‌ست نه زنجیر 

همه بسته چراییم

هم‌زمان یک‌سری قفل‌های ایرانی دوران کهن را که به‌شکل حیوانات و پرندگان بودند، به هنرجویان نشان دادم. توضیح دادم در زمانی که این قفل‌ها به این زیبایی ساخته شده‌اند، مکان‌ها با در از هم جدا نمی‌شدند و این قفل‌ها بیشتر جهت طلسم و یا برای رسیدن به آرزوها کاربرد داشته‌اند. 

از هنرجویان خواستم هر کس قفلی برای خودش انتخاب کند و با توجه به شعر و تجربه های شخصی به موضوعی برای نقاشی فکر کند. گفت‌وگوها درگرفت و در آخر هر هنرجو با پیوندزدن فرهنگ و ادبیات به زندگی شخصی‌اش، نقاشی کشید. تابلوهای درخشانی به‌وجود آمد که بخشی از آن‌ها را در این نمایشگاه با شما به‌اشتراک گذاشته‌ایم.

من لازم می‌دانم در آخر اضافه کنم که آموزش به زبان فارسی به هم‌وطنانم برای من مثل یک معجزه است؛ اینکه توانستم از پتانسیل‌هایی که در فرهنگ و زبانمان داریم برای آموزش نقاشی استفاده کنم. هنرجویان هم با چشم دل همراهی‌ام می‌کنند و در کنار هم عاشقانه کار می‌کنیم و رفاقت و صداقت و صمیمیت را این‌بار دور از ایران تجربه می‌کنیم.

از زحماتی که شما برای جامعهٔ مهاجر ایرانی می‌کشید و وقتی که به من دادید، بسیار سپاسگزارم.

برخی از آثار به نمایش گذاشت‌شده در نمایشگاه «رنگ در آینه»:

نرگس اسماعیلی – ماندلا
آتوسا معینی – قصهٔ هجرت من
آزیتا معینی شیرازی – فراز و نشیب زندگی
آزیتا نمازی – در شعله نرقصیدی، پروانه چه می‌دانی؟
آنوشا شهسواری – فاز دو
حمیرا احمدیان – سقوط فرشته
زهره آرامیان – رقص ایران زمین
زویا حیدری – حوض خاطره‌ها
زویا سماعی مورفی – هذیان اقیانوس
شادی اشتری – مکاشفه
شری بصیری – زن، قدرت، ایستادگی
فیروزه طالبیان – هلال وار
گلیا میردریکوند – امبل ساید
مریم کیانی – ریشه در آب
مهرخ غفاری مهر – آرزو
میترا صابری – قصهٔ دو ماهی
ندا هاشمی – «چهار و هفت»
نسرین محمودی – اشک و رویش
هاله ف سیسان – ‎“Give me liberty, or give me death.”‎ یا مرگ یا آزادی
هما سوداگر – تپه سیلک
ویدا گلزار – نرم و‌چابک، روح آب

۱از طریق این لینک: https://bit.ly/Colours-In-the-Mirror

۲‏Coquitlam Heritage at Mackin House

۳‏Calgary Hermitage Gallery

۴‏www.rozitamoinishirazi.com

۵‏rmoinishirazi@ecuad.ca

خروج از نسخه موبایل