نماد سایت رسانهٔ همیاری

به‌یاد مانای کامبیز درم‌بخش، استادِ «بدون شرح» به‌تصویرکشیدن

به‌یاد مانای کامبیز درم‌بخش، استادِ «بدون شرح» به‌تصویرکشیدن - نوشته و طرحی از افشین سبوکی، انیماتور و کارتونیست ساکن ونکوور

افشین سبوکی – ونکوور

اولین تجربهٔ من از دیدن کارهای او طی تماشای برنامه‌ای تلویزیونی بود که در آن جوانی با خطوط بسیار ساده ولی مستحکم طراحی کارتونی را به‌زبان ساده آموزش می‌داد. یادم است با شگفتی شاهد بودم که چگونه دایره‌ای ساده تبدیل به صورت، و سپس با اضافه‌شدن اشکال سادهٔ دیگر چهره و بدن دختربچه‌ای بامزه با دندان‌های خرگوشی و گیس‌های دوطرف‌بافته شکل گرفت و من که کودکی بودم با اولین تجربه‌های طراحی، الگویی فوق‌العاده پیدا کرده بودم.

بار دوم آشنایی از طریق مجلهٔ «زن روز» بود که مادرم می‌خرید. مجله، دو صفحهٔ طنز داشت شامل یک ستون کارتون که به نقد مسائل اجتماعی می‌پرداخت. با اولین نگاه، نوع خطوط به‌نظرم آشنا آمد. همان مرد جوان برنامهٔ تلویزیون؛ نامش بود: کامبیز درم‌بخش.

مدتی بعد منابع طراحی من مجلات کاریکاتور (در آن زمان دیگر مجلهٔ توفیق منتشر نمی‌شد) و ستون طنز مجلهٔ زن روز بود. هر هفته بی‌صبرانه منتظر شمارهٔ جدید این مجلات بودم تا وارد دنیای تخیلی و سرشار از خلاقیت آن‌ها شوم. و گهگاه طرحی از آن میان انتخاب کنم برای کپی‌کردن و یادگرفتن. کپی از خطوط سادهٔ درم‌بخش به‌ظاهر ساده بود، اما تکرار آن بدون دیدن مدل اصلی، بسیار دشوار.

بعد، انقلاب شد و همه‌چیز دگرگون. مجله‌های قدیمی بسته شدند و مجله‌های طنز جدیدی شروع به‌کار کردند؛ در میان آن‌ها توانستم بعضی اساتید قدیمی را پیدا و دنبال کنم. ولی دیگر اثری از طرح‌های کامبیز درم‌بخش نیافتم. او رفته بود.

سال‌ها گذشت و من اینک دانشجوی هنر بودم. رشته‌ام نقاشی بود، ولی علاقه‌ام بیشتر به اغراق‌های کارتونی بود تا واقع‌گرایی. همیشه در کتابفروشی‌های روبه‌روی دانشگاه به‌دنبال کتاب‌ها و مجموعه‌های کاریکاتور بودم. تا اینکه یک روز کتابی دیدم با جلد مشکی‌رنگ. «بدون شرح» اسم کتاب بود؛ مجموعه‌ای از کارتون‌های کامبیز درم‌بخش. چاپ اول کتاب مربوط به ۱۳۵۲ بود، اما من تازه آن را می‌دیدم از انتشارات کتاب‌های جیبی با این مقدمه: «تعدادی از این کاریکاتور‌ها قبلاً در مجلات کاریکاتور، زن روز و تلاش چاپ شده است که بدین وسیله تشکر و یادآوری می‌شود.» 

به‌جز این متن در سراسر کتاب اثری از کلمات نبود. تنها خطوط و نقاط مشکی بر صفحات سفیدرنگ و در معدود مواردی همراه با رنگ‌های محدود، حاکم بودند. فقط و فقط جادوی تصاویر ناب بود. کارتون‌هایی با ایده‌های فوق‌العاده پر از معانی عمیق انسانیِ گاه چندپهلو. در آخرین صفحه عکسی بود از چهرهٔ هنرمند. پسری جوان، با نگاهی هوشمندانه که چانه بر دست گذاشته بود؛ کامبیز درم‌بخش.

بعد‌ها فهمیدم که وی ساکن اروپاست و بسیار موفق در کارش. برندهٔ جایزه از بزرگ‌ترین و معتبرترین مسابقات بین‌المللی کاریکاتور ژاپن، آلمان، ایتالیا، سوئیس، بلژیک، ترکیه، برزیل، یوگسلاوی و چندین جایزهٔ بین‌المللی دیگر.

‎⁨زنده‌یاد استاد کامبیز درم‌بخش، طرح از افشین سبوکی⁩

بسیاری از آثار درم‌بخش به موزه‌های معتبر دنیا راه پیدا کرده است از جمله در موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگستان هنر خانهٔ صبا، کتابخانهٔ ملی، مان هنر نو۱، موزهٔ سندیکای گرافیست‌های ایران، موزهٔ آوینیون پاریس، موزهٔ کاریکاتور بازل در سوئیس، موزهٔ کاریکاتور گابروو در بلغارستان، موزهٔ هیروشیما در ژاپن، موزهٔ ضدِجنگ یوگسلاوی، موزهٔ کاریکاتور استانبول در ترکیه، موزهٔ کاریکاتور ورشو در لهستان و مجموعهٔ شهرداری شهر فرانکفورت آلمان۲.

چند سال گذشت، در این زمان با مجلهٔ کیهان کاریکاتور همکاری می‌کردم و در روزنامهٔ همشهری از اعضای ثابت ستون نگاه روزنامه بودم که در آن هر روز یک کاریکاتور انتقادی کار می‌کردیم.

یک روز دوستی با خبری غافلگیرکننده و هیجان‌انگیز آمد: کامبیز درم‌بخش برگشته بود!

دقیق یادم نیست در چه مناسبتی اولین دیدار صورت گرفت، آنچه یادم مانده شادی وصف‌ناپذیری بود وقتی از وی شنیدم که کارهایم را دیده و نظر مثبتی دارد و من در تلاش برای آرام‌ماندن، دست‌هایم را پشتم پنهان کردم تا لرزششان آشکار نباشد.

در این مدت استاد درم‌بخش با حضور در جشنواره‌های مختلف هنری و برگزاری نمایشگاه‌های مختلف از آثار جدیدش به هنر کارتون و کاریکاتور ایران آبرو و اعتلای بیشتری بخشید.

چند سال بعد من دیگر ایران نبودم، ولی اخبار رویدادهای هنری ایران را دنبال می‌کردم. استاد درم‌بخش پرکارتر و موفق‌تر از همیشه در میان آن‌همه هنرمند جوان می‌درخشید. در آستانهٔ ۸۰ سالگی ذهن خلاق او همچنان در حال جوشش و نوآوری بود در خلق شاهکارهای بدون شرح!

و بعد، هفتهٔ گذشته خبری آمد کوتاه و نگران‌کننده: «استاد درم‌بخش در بیمارستان بستری شد. احتمال ابتلای ایشان به کرونا هست، اما شرایط وخیم نیست.»

تنها یکی دو روز بعد بود که فیس‌بوک پر شد از عکس‌های ایشان و خبری ناراحت‌کننده در بین هنرمندان ایرانی، و نه‌تنها ایرانی که از سراسر دنیا هنرمندان کارتونیست به درگذشت استادی بین‌المللی ادای احترام کردند.

نه، او به‌همین سادگی تمام نشد. افکار ناب وی در مجموعه‌کارهای بی‌شمارش همچنان برای علاقه‌مندان انگیزه‌بخش‌اند و من همچنان مثل ایام کودکی از آن‌ها می‌آموزم و در حال تلاش برای آفرینش آثار باکیفیت، همچنان در میانهٔ راه.

نه‌تنها بر من، بلکه بر همه روشن است که جایگزینی در راه نیست. یک فقدان بزرگ هنری برای ایران و جهان؛ و شاید بهترین کسی که می‌توانست این مفهوم تلخ را بدون شرح به تصویر بکشد، دیگر در میان ما نیست.

یادش همیشه مانا


۱مان هنر نو اولین مجموعهٔ هنری خصوصی در ایران است که توسط غلامرضا معتمدی راه‌اندازی شده است. این مجموعه با هدف جمع‌آوری آثار مربوط به زندگی معاصر از زمستان سال ۱۳۸۳ گشایش یافت که شامل دو بخش نگارخانه و موزه می‌شود. منبع ویکی‌پدیای فارسی:
https://w.wiki/4MVM

۲صفحهٔ زنده‌یاد کامبیز درم‌بخش در ویکی‌پدیای فارسی:
https://w.wiki/4MH4

خروج از نسخه موبایل