علیرضا فدایی – ونکوور
فوتبال انگلستان یکی از درخشانترین دوران خود را سپری میکند. در سطح باشگاهی برای اولین بار هر چهار تیم حاضر در دو جام مطرح اروپا از کشور انگلستان بودند، و در این میان، تیم چلسی توانست با شکست دیگر تیم لندنی ارسنال به مقام قهرمانی Europa Cup برسد.
متأسفانه هر موقع به انگلستان سفر میکنم، فصل تابستان است و زمان تعطیلی رقابتهای فوتبال، و فرصتی برای تماشای بازیها نیست. اما تیمهای انگلیسی چنان شهرتی بههم زدهاند که حتی تور استادیومهای آنها هم طرفدار دارد. اگر چه دوست داشتم به استادیوم تیم تاتنهام بروم که زمانی بازیکن محبوب من، گری لینهکر، در آن بازی میکرد، ولی متأسفانه زمان آغاز تورها به زمان اقامت من در لندن نمیخورد. برای همین به دیدن استادیوم چلسی رفتم. در وصف طرفداری این تیمها و تورها، فقط بگویم که ظرفیت محدودی برای هر تور که هر یک ساعت انجام میشود وجود دارد و بهای ارزانترین تور ۲۴ پوند است.
بهمحض ورود به ورزشگاه، جام جدید اروپا که توسط تیم چلسی بهدست آمده است، بر روی پایهای قرار داده شده که برای عکس گرفتن با آن باید ۱۰ پوند پرداخت کنید. پس از خوشامدگویی راهنمای تور، ابتدا به اتاق مطبوعات رفتیم که پس از هر بازی مدیر، مربی و بازیکنان به سؤالات خبرنگاران پاسخ میدهند و همانجا پذیرایی میشوند. طبق معمول پردهای پشت مصاحبهشونده قرار دارد که نمایشگر نشانهای حامیان مالی تیم است. حامیان مالی اصلی باشگاه که شرکت عظیم تولید لباسهای ورزشی Nike و شرکت بزرگ لاستیکسازی ژاپنی Yokohama باشند، جمعاً سالیانه ۱۰۰ میلیون پوند برای تبلیغ خود بر روی لباسهای این تیم هزینه میکنند. جالب است بدانید بازار تبلیغاتی تیمهای مطرح آنقدر داغ است که شرکت عظیم کرهای Hyundai حامی مالی درجه دوم این تیم است که نشان خود را برروی آستین لباسها حک میکند.
بعد از آن، نوبت به دیدن زمین بازی رسید. چمن ورزشگاه در حال آبیاری بود و پوشش بزرگ سفیدرنگی روی آن را پوشانده بود؛ شاید برای جلوگیری از تبخیر سریع آب. از آنجا که بارندگی در انگلستان کم نیست، کانالهای تخلیهٔ آب بهطرز بسیار کارآمد آب را به زیر زمین هدایت میکردند. استادیوم چلسی با گنجایش حدود ۴۰ هزار نفر، استادیوم بزرگی نیست و برنامههایی برای گسترش آن در دست است. در ردیفهای جلوی ورزشگاه تعداد زیادی جایگاه مجهز به تلویزیون برای خبرنگاران وجود داشت که امکان دیدار بازی از زوایای مختلف و همچنین دیدن صحنهٔ آهسته را به آنها میدهد.
بهگفتهٔ راهنمای تور، تعداد ۱۹۷ دوربین در سرتاسر ورزشگاه وجود دارد که همهٔ حرکات تماشاچیان را زیر نظر دارد. متأسفانه تماشاچیان انگلیسی شهرت خوبی از نظر اخلاق و برخورد، خصوصاً با طرفداران رقیب، ندارند. مشکل دیگر امکان خرابکاری و عملیات تروریستی است که از دیرباز در شهر بزرگ لندن وجود داشته که اهمیت مسائل امنیتی را دو چندان میکند.
مالک باشگاه دارای اتاق مخصوصی در ورزشگاه است. تعدادی سوئیت خصوصی با امکان صرف غذا، مشروبات الکلی و پذیرایی در ورزشگاه موجودند که هزینهٔ سالیانهٔ آنها رقم ۲۵۰ هزار پوند است. در ضمن باشگاه علاقهای به اجارهٔ سال به سال آنها ندارد و قراردادهای ۱۰ ساله مد نظر آنها است؛ نشانی دیگر از اینکه در فوتبال حرفهای چه پولهایی دستبهدست میشود.
سپس به رختکن بازیکنان رفتیم. در محل رختکن بازیکنان مهمان، پیراهن بازیکنان نامداری که در مقابل تیم چلسی بازی کرده بودند، برای یادگاری نگه داشته شده بود. از بین بازیکنان نامدار سالهای دور، پیراهن یوهان کرویف، بازیکن و مربی نامدار هلندی، فرانس بکن بائر، بازیکن و مربی نامدار المانی، فرنس پوشکاشِ مجاری، یکی از بهترینهای تاریخ فوتبال و از بازیکنان انگلیسی، پیراهن بابی مور، کاپیتان سابق تیم انگلستان، بابی چارلتون و استنلی متیوز، برندگان سابق عنوان بهترین بازیکن سال اروپا، بهچشم میخورد.
در بین بازیکنان جدیدتر، پیراهن لیونل مسی، رونالدو پرتقالی، رونالدینیو برزیلی و دیوید بکهام انگلیسی جلب توجه میکرد. رختکن بازیکنان مهمان که تازه به دو برابر وسعت یافته بود، در مقابل رختکن تیم چلسی بسیار ساده و محقر بهنظر میرسید.
طبق انتظار، تور به فروشگاه تیم چلسی ختم شد که در آنجا نشان تیم چلسی بر روی انواع اجسام مختلف حک شده بود تا منبع در آمد دیگری از طریق طرفداران هیجانزدهٔ تیم باشد که از نقاط مختلف دنیا از آن دیدار میکردند.
دیدار از موزهٔ تیم هم البته لطف خودش را داشت که در آن از جامهای قدیمی تا بلیت و پوستر و لباسهای خیلی قدیمی نگهداری شده بود. همچنین عکسهای بازیکنان بزرگ سالهای نه چندان دور از جمله ویالی و زولا ایتالیایی و رود خولیت، کاپیتان سابق تیم هلند، که همه در تیم چلسی بازی کرده بودند، بهچشم میخورد.
رقمهای میلیونی که در سطح باشگاهی خرج میشود، واقعاً هر کسی را به فکر فرو میبرد که اگر این فوتبال حرفهای است، چطور عنوان حرفهای برای لیگ فوتبال ایران استفاده میشود. پس از گذشت چندین دهه، تیمهای بزرگ و قدیمی استقلال و پرسپولیس که دارای طرفداران بسیارند، از داشتن ورزشگاه اختصاصی هم عاجزند. این در حالی است که لیگ دسته سوم انگلستان هم دارای پخش تلویزیونی است و تیمهای دسته سوم هم صاحب ورزشگاه اختصاصی و منابع مختلف درآمدند.
در یکی از مصاحبهها با مدیر تیم ساندرلند که از لیگ درجه یک انگلستان به دسته دوم سقوط کرده بود، شنیدم که درآمد حاصل پخش تلویزیونی آنها با این سقوط از ۱۰۰ میلیون پوند به ۴۰ میلیون پوند کاهش یافته است. برای همین حضور در لیگ دسته اول یا لیگ برتر انگلستان آرزوی همهٔ تیمهاست و رقابت سختی برای بقای در آن وجود دارد. چه انگیزهای بالاتر از ثروت بیشتر برای بازیکنان حرفهای وجود دارد؟ بازیکنانی که بهخوبی میدانند عمر بازیگری آنها کوتاه است و هر لحظه میتواند با آسیبدیدگی شدیدی پایان یابد.
متأسفانه، در فوتبال امروز پول و امکانات حرف میزند، نه غیرت و تعصب بازیکنان.