نماد سایت رسانهٔ همیاری

ایرانیان به داشتن صدایی در شورای شهر نورث ونکوور نیاز دارند

گفت‌وگو با فردین مکس زاهدی، نامزد انتخابات شورای شهر نورث ونکوور

مریم عابدی – ونکوور

انتخابات شهری امسال در نورث ونکوور برای جامعهٔ ایرانی-کانادایی ساکن این شهر حال و هوای دیگری دارد. حضور پرتعداد نامزدهای ایرانی در این انتخابات، نویدبخش حضوری فعال از سوی این جامعه در عرصهٔ انتخابات شهری است. فردین مکس زاهدی، یکی از این شرکت‌کنندگان است. برای آشنایی خوانندگان با سوابق و برنامه‌هایشان، گفت‌وگویی با ایشان انجام دادیم که نظر شما را به آن جلب می‌کنیم.

با سپاس از وقتی که در اختیار ما گذاشتید، لطفاً کمی دربارهٔ خودتان، تحصیلات و سوابق کاری‌ و فعالیت‌های داوطلبانه‌تان برای خوانندگان ما بگویید. چند سال است که به کانادا آمده‌اید و چه شد که مهاجرت کردید؟

فردین مکس زاهدی هستم. بیش از ۳۰ سال است که در نورث ونکوور زندگی می‌کنم. ما پیش از انقلاب زندگی راحت، خوب و مناسبی برای خودمان داشتیم. پدر من ساختمان‌ساز و معمار ساختمان بود، و حتی بخشی از ذوب آهن اصفهان را ایشان ساخت. یادم می‌آید که روی زمین‌های بکر نمایشگاه بین‌المللی تهران که در زمان شاه طرح آن ریخته شده بود، با پدرم راه می‌رفتیم و او با دوستانش طرح ساختمان‌ها را بررسی می کرد. در کل، زندگی خوبی بود. شاید بگویید زمان شاه زندگی چه کسی بد بود؟

بعد از انقلاب، اوضاع عوض شد. در آن زمان دولت وقت ایران خیلی‌ها را بدون هیچ دلیلی دستگیر و محکوم می‌کرد. پدر من هم در آن آتش سوخت. او ناراحتی قلبی داشت و در سال ۱۳۵۲ در بوستون آمریکا عمل جراحی قلب باز انجام داده بود و احتیاج داشت که عمل دومی را هم چند سال بعد انجام بدهد. در اوایل انقلاب درست سال ۱۳۶۰ بعد از شروع جنگ با عراق، پدرم بار دیگر نارحتی قلبی پیدا کرده بود، ولی دولت وقت او را ممنوع‌الخروج کرده بود و اجازه نمی‌داد از کشور خارج شود. به او گفته بودند که خون شما رنگین‌تر از شهدا نیست. به‌‌هر حال، سه سال طول کشید تا پدر من بتواند اجازه خروج بگیرد و برای جراحی قلب به انگلستان برود، آن هم با گرو گذاشتن سند خانه و غیره و غیره. متأسفانه در طی این سه سال قلب ایشان صدمه‌های زیادی خورده بود و نهایتاً سال ۱۹۸۵ در بیمارستانی در انگلستان از دنیا رفت. ما چند ماه بعد از فوت پدر همراه با دو برادرم از طریق پاکستان به کراچی رفتیم و دو سه ماه بعد، مادرمان هم به ما پیوست. ما پیش از آنکه بتوانیم خودمان را به ونکوور برسانیم، حدود یک سال و نیم در کراچی بودیم. وقتی به کانادا رسیدیم، ما چهار نفر جمعاً ۲۰ دلار آمریکا پول داشتیم. من و خانواده‌ام برای دو هفته به welcome house رفتیم. فقط دو هفته وقت داشتیم که کار و خانه پیدا کنیم و از آنجا خارج شویم. چون مهاجران بعدی در نوبت بودند. در طی این دو هفته من و برادرانم با پول بسیار کم و زبان انگلیسی بسیار ضعیف بایستی به دنبال کار و خانه می‌گشتیم. welcome house در دان‌تاون ونکوور بود، در تقاطع خیابان‌های دیوی و سیمور و آن زمان جای بسیار نامناسبی بود برای خانواده. اگر بخواهم مقایسه کنم مثل تقاطع خیابان‌های مِین و هیستینگز کنونی بود، شاید کمی بهتر.

اولین شغل من در کانادا ظرف‌شویی در پیتزا هات بود، که روزی ۵ کلیومتر پیاده راه می‌رفتم تا به محل کار برسم. در ماه‌های اول ما حتی پول اتوبوس را هم نداشتیم که بخواهیم از دان‌تاون خارج بشویم. همه‌جا پیاده می‌رفتیم و تنها عامل موفقیت ما نیروی جوانی ما بود و البته اینکه کراچی را دیده بودیم که چه جای وحشتناکی بود نسبت به خانهٔ قدیمی خودمان در ایران، و البته کانادایی که حال در آنجا بودیم. دو سال در دان‌تاون بودیم و بعد به نورث ونکوور آمدیم. من تحصیلاتم را ابتدا در Capilano College شروع کردم؛ دو سال آنجا بودم و سپس به دانشگاه سایمون فریزر رفتم.

البته تمام خاطرات آن دوران را نوشته‌ام و امیدوارم که بتوانم به‌زودی به‌صورت کتاب منتشر کنم.

در نهایت، مدرک مهندسی کامپیوتر را از دانشگاه SFU گرفتم و مدرک MBA را از دانشگاه فینیکس در رشتهٔ مدیریت و تجارت جهانی.

۷ سال مدیر پروژه‌های کامپیوتری و ۸ سال مدیر ارشد BCLC بودم. در سال ۱۹۹۹ دستورالعمل‌های کازینوهای بی‌سی را با کمک دو نفر دیگر برای شرکت BCLC نوشتم. عنوان این دستورالعمل‌ها Policy and Procedures for BC Casinos for British Columbia Lottery Corporation است.

از سال ۲۰۰۵ به‌مدت ۴ سال مشاور کسب‌وکار بودم و از سال ۲۰۰۹ شرکت و کسب‌وکار خودم را شروع کردم.

تا به امروز، در مدیریت چندین سازمان خیریه فعالیت کرده‌ام و عضو هیئت مدیرهٔ این سازمان‌ها بوده‌ام، مانند بنیاد کانادا و ایران، سازماندهی جشن چهارشنبه سوری در وست ونکوور و غیره.

طی سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ مشاور رسمی نمایندهٔ مجلس فدرال از حوزهٔ وست ونکوور در مورد مسائل کشوری، استانی و شهری ایرانیان بودم و موفق شدم در رفع مشکلات تعداد بسیاری از ایرانیان کمک کنم.

بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱، عضو هیئت مدیرهٔ یکی از آپارتمان‌های مسکونی بزرگ در دان‌تاون ونکوور بودم و تمام مقررات bylaw آن ساختمان را از به‌طور کامل نوشتم. در سال ۲۰۱۲ عضو هیئت مدیرهٔ قسمت تجاری یکی دیگر از ساختمان‌های دان‌تاون بودم و سعی کردم که مقررات آن ساختمان را هم سامان بدهم. همین تجربه به من کمک کرد که بتوانم تعادل بسیاری خوبی را بین بخش‌های مسکونی و تجاری به‌وجود بیاورم.

در سال‌های اخیر سعی کرده‌ام از هنرمندان و برنامه‌های هنری ایرانی که به زنده نگه‌داشتن فرهنگ و آداب و رسوم جامعهٔ ایرانی در غربت کمک می‌کنند، حمایت کنم. چه از طریق مشارکت مستقیم و چه حمایت مالی.

لطفاً دربارهٔ سابقه‌تان در شرکت BCLC بگویید. چه شد که وارد این شرکت شدید و مسئولیتتان در این شرکت چه بود؟ فکر می‌کنید سابقه‌تان در این شرکت چه کمکی می‌تواند در شورای شهر نورث ونکوور به شما بکند؟

قبل از ۱۹۹۷،‌ تعداد بسیار زیادی کازینوهای زیرزمینی در شهر ونکوور وجود داشت که منبع پول‌شویی و اقدامات تبهکارانه بود. در سال ۱۹۹۷ دولت بی‌سی تصمیم گرفت با گروه‌های تبهکار و کازینوهای کوچک و محلی بی‌سی مبارزه و آن‌ها را جمع کند و به‌جای آن‌ها کازینوهای بزرگی را برای تفریح مردم تأسیس کند که زیر نظر دولت مشغول به کار شوند. 

در سال ۱۹۹۷، شرکت Lottery Corporation تصمیم گرفت که گروهی را به استخدام دولت درآورد تا قوانین لازم برای کنترل کازینوها را بنویسند و از این طریق محیط مناسب و سالمی برای شهروندان درست کند و در عین حال دولت هم از عواید آن برای خود مردم استفاده کند. بنده هم عضوی از این گروه بودم و موقعی که این مسئولیت را به عهده گرفتم، سعی‌ام بر آن بود که تا جای امکان قوانین را طوری تنظیم کنم که به نفع مردم باشد. 

بر این باورم که در تدوین قوانین باید نیاز و درد جامعه را درک کرد و بر آن اساس بهترین راه حل ممکن را ارائه داد. با همین شیوه و با قوانینی که نوشتیم، توانستیم تا حد زیادی با کمک پلیس جلوی پول‌شویی و گروه‌های تبهکار زیرزمینی را بگیریم. سعی کردیم که تا جای ممکن افراد معتاد به قمار را مداوا کنیم. بخش بسیار بزرگی از این قوانین مربوط بود به برخورد با مردمی که نمی‌توانستند قمار را ترک کنند و به آن اعتیاد داشتند. 

چند وقت پیش مطلبی دربارهٔ مشارکت شرکت Lottery Corporation در طرح‌‌های اجتماعی و عام‌‌المنفعه می‌خواندم که ذکر فرازهایی از آن خالی از لطف نیست. این شرکت در سال‌ مالی ۲۰۱۴-۲۰۱۵، مبلغی بالغ بر ۱ میلیارد و ۲۵۴ میلیون دلار صرف پروژه‌های عام‌المنفعه کرده است، مانند کمک به سازمان‌های غیرانتفاعی، پرداخت به دولت‌های شهرهایی که در آن‌ها کازینو وجود دارد که این بودجه زیر نظر شهرداری و شورای شهرها صرف مدیریت و آبادانی آن‌ها شده است، پروژه‌های توسعهٔ اقتصادی محلی، حمایت از پروژه‌ها و تحقیقات مرتبط با بهداشت و درمان، حمایت از پروژه‌های آموزشی و مواردی از این دست. به این موضوع از این جهت اشاره کردم که همه‌چیز را یک‌بعدی نبینیم. من خودم اهل قمار نیستم و به‌دلیل مسئولیت‌هایی که داشته‌ام، با افراد آسیب‌دیده از پدیدهٔ اعتیاد به قمار بیش از هر کس دیگری برخورد داشته‌ام و پیامدهای ناگوار آن را می‌دانم ولی در عین حال بعد تفریحی و از همه‌مهم‌تر حمایت‌هایی را هم که این نهاد از پروژه‌های عام‌المنفعه کرده است، در نظر می‌گیرم.

اصولاً سیاست و مدیریت بر همین مبنا است. باید با مطالعهٔ دقیقِ نقاط مثبت و منفی هر تصمیمی، با مقررات درست، بالانسی بهینه بین آن‌ها برقرار کرد. مثال بارز آن، قانونی‌شدن استفادهٔ تفریحی از ماری‌جوآناست که کمتر از یک ماه دیگر در سرتاسر کانادا قانونی می‌شود. دلیل تصمیم دولت فدرال جلوگیری از باندهای تبهکار مواد مخدر و تأمین کنترل‌شدهٔ نیاز مردم بوده است، ولی این تصمیم تبعات بسیاری برای ما دارد. یک سیاستمدار واقع‌گرا باید به‌جای منفعلانه کنار کشیدن، وارد عمل شود و بکوشد با ایجاد قوانین و نظارت‌های درست، عوارض منفی چنین تصمیماتی را به حداقل ممکن برساند. هر چند میان قمار و اعتیاد به مواد مخدر فاصلهٔ زیادی است، ولی با توجه به مشترک بودن ويژگی اعتیاد در هر دو، شباهت‌های انکارناپذیری هم دارد. بر این باورم که تجربیات ارزشمند من در کنترل تبعات منفی قمار و مبارزه با باندهای تبهکار، می‌تواند در اینجا بسیار کارساز شود.

اشاره کردید که مشاور نمایندهٔ پارلمان وست ونکوور دربارهٔ امور ایرانیان ونکوور بوده‌اید، نام ایشان چه بود و در چه مقطعی به ایشان مشاوره می‌دادید؟ همچنین لطفاً بفرمایید در این سمت چه مشکلاتی از جامعهٔ ایرانی را به گوش مسئولین رسانده‌اید و به چه نتایجی رسیده‌اید؟

من از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ مشاور بلر ویلسون، نمایندهٔ لیبرال منطقهٔ وست ونکوور در پارلمان بودم. وظیفهٔ من این بود که پلی باشم بین ایرانیان و پارلمان کانادا. در طی این سال‌ها بیشترین مشکل ایرانیان، مشکل مهاجرت به کانادا بود و من توانستم از این طریق به دانشجویان زیادی برای دریافت ویزای تحصیلی کمک کنم. علاوه بر این مسئول جمع‌آوری کمک‌هایی برای زلزلهٔ سال ۱۳۸۵ در بروجرد بودم که حدود ۷۰ کشته بر جای گذاشت.

انگیزهٔ شما برای شرکت در انتخابات شورای شهر نورث ونکوور چیست؟

من بیش از سی سال است که در نورث ونکوور زندگی می‌کنم. می‌توانم بگویم که در طی این سی سال، دیده‌ام که شهر ما از شهری کوچک به چه شهر زیبایی تبدیل شده است. دیده‌ام که از موقعی که ایرانیان به این شهر مهاجرت کرده‌اند، چطور باعث تغییر و تحول این شهر شده‌اند و چطور در آبادانی این شهر کوشیده‌اند. جمعیت ایرانیان نورث ونکوور حدود یک سوم جمعیت این شهراست، ولی تا به امروز ما نتوانسته‌ایم حتی یک نفر هم داشته باشیم که بتواند صدای ما شهروندان را به گوش دولتمردان برساند.

ایرانی-کانادایی‌ها نسبت به اقلیت‌های دیگر بیشترین هدیه‌ها را به شهر نورث ونکوور داده‌اند. آن‌ها بهترین مهندسان، دکترها، دندانپزشکان، وکلا، معمارها و تجاررا به این شهر هدیه داده‌اند و شاید صاحب بیشترین ملک و املاک و تجارت‌های خصوصی این شهر باشند و به احتمال زیاد بیشترین سهم مالیاتی این شهر را هم پرداخت می‌کنند. ولی هیچ‌گونه نفوذی در تصمیم‌گیری‌های شهری، اقتصادی، اجتماعی و هنری و فرهنگی این شهر ندارند.

من از دوران جوانی تا به امروز تقریباً تمام خیابان‌های نورث ونکوور را قدم زده‌ام، در تمام پارک‌های نورث ونکوور وقت گذرانده‌ام، و کسب‌وکارهای بسیاری را دیده‌ام که آمده‌اند و رفته‌اند و پای صحبت‌های خیلی از صاحبان کسب‌وکارها نشسته‌ام. من می‌دانم که در شهر ما چه می‌گذرد و مشکلات جامعهٔ ما در نورث ونکوور چیست.

چند ماه قبل از انتخابات چند نفر از دوستان ایرانی پیش من آمدند. از من درخواست کردند که در انتخابات شهری شرکت کنم. آن‌ها اطلاع داشتند که شهردار دیگر در انتخابات جدید شرکت نخواهد کرد و چند نفری که انتظار می‌رفت در انتخابات شرکت کنند، نمی‌توانند و شاید نمی‌خواهند انتظارت ایرانی‌-کانادایی‌ها را برآورده کنند. البته در آن زمان من نمی‌دانستم که ایرانی‌های دیگری هم هستند که مایل‌اند در این انتخابات شرکت کنند.

بعد از جلب حمایت همسرم، تصمیم گرفتم که در انتخابات شورای شهر شرکت کنم، چون ایرانیان به داشتن صدایی در شورای شهر نورث ونکوور نیاز دارند. ضمن آنکه من با دانش، تحصیلات و سوابقی که در طی این سی سال به‌دست آورده‌ام، می‌توانم کمک بسیار زیادی به شهر نورث ونکوور و مخصوصاً به جامعهٔ ایرانی بکنم.

من درد این جامعه را می‌دانم. من و بقیهٔ همشهریانم از سیاستمداران نورث ونکوور که با ندانم‌کاری‌هایشان باعث مشکلات زیادی برای شهر ما شده‌اند، از جمله جلوگیری از رشد کسب‌وکارهای شهر، خسته شده‌ایم.

و مهم‌تر اینکه می‌بینیم اغلب نامزدهای غیرایرانی این دوره، با سیاست‌های بسیار یک‌طرفه و واپس‌گرایانه وارد کارزار انتخابات شده‌اند؛ من از این بابت نگرانم و برای همین تصمیم گرفتم که وارد عمل شوم و در انتخابات شرکت کنم.

اگر در انتخابات برنده شوید، قصد دارید چه کارهایی انجام دهید؟ فکر می‌کنید فعالیت حرفه‌ای و فعالیت‌های داوطلبانه‌ای که داشته‌اید، چه کمکی در انجامِ هر چه بهترِ وظایف نمایندگی در شورای شهر خواهد کرد؟

اگر در انتخابات شهری انتخاب شوم، با تحصیلات و تجربه‌ای که دارم این توانایی را در خودم می‌بینم که بتوانم در سخت‌ترین شرایط بهترین تصمیمات را بگیرم تا همه از آن‌بهره‌مند شوند.

من اگر در انتخابات شهری پیروز شوم، تلاش خواهم کرد شرایط تجاری را در شهر نورث ونکوور رونق بدم و کمک کنم که کسب‌وکارها در بهترین شرایط مشغول به کار باشند.

محور اصلی برنامهٔ انتخاباتی من تمرکز بر رشد و توسعهٔ پایدار است. بر خلاف بسیاری از نامزدهای انتخابات فعلی، من بر این باورم که رشد اجتناب‌ناپذیر است و نباید صرفاً آن را تهدید به حساب آورد بلکه باید آن را به‌درستی مدیریت کرد و از فرصت‌های پدیدآمده از قِبَل آن برای مقابله با تهدیدهای آن استفاده کرد. ما بایستی بتوانیم از سازندگان، دولت فدرال و دولت استانی کمک بگیریم و خانه‌هایی درست کنیم که مردم بتوانند از عهدهٔ اجاره و خریدشان برآیند. من از افزایش تدریجی تراکم واحدهای دوبلکس و کم‌ارتفاع مثل آپارتمان‌های ۴ طبقه و همچنین تعامل مؤثر با دولت‌های فدرال و استانی برای تأمین مسکن مقرون‌به‌صرفه برای همشهریانم حمایت می‌کنم.

در خصوص معضل ترافیک لجام‌گسیخته، من فکر می‌کنم تنها راه کاهش ترافیک، آوردن اسکای‌ترین است. به‌همین دلیل اگر انتخاب شوم، با همکاری دیگر نمایندگان در شورا تلاش خواهم کرد دولت‌های فدرال و استانی را به‌ آوردن اسکای‌ترین از طریق تونل یا پل به این شهر، مجاب کنم. آیا دولت استانی و فدرال حاضرند که به ما کمک کنند؟ در جواب باید بگویم نه به این راحتی‌ها. این کار برایشان هزینه دارد. اما نزدیک انتخابات که می‌شود می‌توان از آن‌ها امتیاز گرفت.

به‌دنبال امکان‌سنجی طرح دوچرخه‌های برقی اشتراکی در ترمینال سی‌باس، مرکز و شمال لانزدیل خواهم رفت.

در حوزهٔ محیط زیست تلاش خواهم کرد استفاده از استایروفوم و ظروف یک‌بار مصرف پلاستیکی از جمله نی را ممنوع کنم. و از همه مهم‌تر تلاش کنم برنامه‌ای بلندمدت برای کاهش زباله‌های شهری تدوین شود.

تلاش خواهم کرد محیطی پویا برای رونق کسب‌وکارها فراهم کنم. برای این کار به فکرِ راه‌اندازی مراکز خرید، مراکز عرضهٔ مستقیم محصولات تولیدکنندگان (outlet mall)، پارک‌های تفریحی، مرکز همایش و هتل در پایین خیابان لانزدیل (Lower Lonsdale) هستم تا از این طریق به‌جای افزایش مالیات، بتوانیم هزینه‌های توسعهٔ پایدار شهر را با مالیات‌های فعلی تأمین کنیم.

می‌خواهم با فراهم آوردن امکاناتی برای عرضهٔ مستقیم کالاها و خدمات، مانند شنبه/یکشنبه بازار، از کسب‌وکارهای خانگی حمایت کنم تا با این کار علاوه بر کمک به رشد درآمد ساکنان شهر و تأمین شغل برایشان، بتوانیم ترافیک را کاهش دهیم.

با در اختیار قرار دادن گالری‌ها و مراکز هنری، از هنرمندان محلی پشتیبانی کنم و محیط خوبی برای رشدشان فراهم آورم.

ساخت زمین‌های ورزشی مثل زمین فوتبال را برای کودکان و جوانان از دیگر اولویت‌های من است.

شما و سه نامزد دیگر انتخابات شهری نورث ونکوور همراه با یکدیگر تبلیغات مشترکی را آغاز کرده‌اید. چه شد که به چنین تصمیمی رسیدید؟ آیا این نشانگر همسویی برنامه‌های شماست یا صرفاً تبار ایرانی‌تان موجب این نزدیکی شده است؟

اغلب دوستان و هم‌وطنان می دانند که در گذشته، بسیار نادر بوده ایرانیانی که یک هدف داشته‌اند، با هم کنار بیایند، چه برسد به چند رقیب که برای تصاحب یک کرسی رقابت می‌کنند. ما می‌خواهیم ثابت کنیم که هدف ما والاتر و بالاتر از این‌هاست. هدف ما چهار نفر این است که مهم نیست که آیا من انتخاب می‌شوم یا رقیب من، هدف این است که یکی از ما ایرانیان بایستی وارد شورای شهر شود. با همکاری این چهار نفر با یکدیگر ثابت می‌کنیم که هدف مهم‌تر از شخص است. البته اگر ما دو صدا داشته باشیم بهتر از یک صدا و سه صدا بهتر از دو صداست. و این را هم باید بگویم که ما در بسیاری از راه‌حل‌ها و برنامه‌هایمان برای شهر تفاهم داریم.

مشارکت جامعهٔ ایرانی نورث ونکوور و کلاً مترو ونکوور را در حوزهٔ سیاست کانادا از سطح شهری گرفته تا پارلمان فدرال چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چه به‌عنوان کاندیدا و چه به‌عنوان رأی‌دهنده.

دو هفته پیش در مجلسی بودم که یکی از دوستان کانادایی‌ام که الان عضو شورای شهر است می‌کوشید جامعهٔ فیلیپینی را به‌خودش نزدیک کند و سعی می‌کرد نظر آن‌ها را به خود جلب کند تا به او رأی بدهند.

من هم به‌نوبهٔ خود این تلاش را کرده‌ام، ولی به تجربه به این رسیده‌ام که به‌عنوان یک ایرانی-کانادایی رأی گرفتن از جامعهٔ غیرایرانی خیلی آسان نیست. چون آن‌ها به خودشان رأی می‌دهند و هوای خودشان را دارند. به‌هر حال فیلیپینی‌ها هم می‌گفتند که در قبال رأی چه انتظاراتی دارند.

من از آن عضو شورای شهر که داشت نظر مساعد فیلیپینی‌ها را به خود جلب می‌کرد، پرسیدم که چرا به جامعهٔ ایرانی نزدیک نمی‌شوی و از آن‌ها کمک نمی‌گیری. پاسخ داد: تو سال‌هاست که در نورث ونکوور زندگی می‌کنی و تا به‌حال شاهد بوده‌ای که چند نامزد ایرانی در انتخابات شرکت کرده‌اند. آیا آن‌ها توانسته‌اند از جامعهٔ خودشان رأی بگیرند، که من هم بتوانم؟ ایرانی‌ها فقط فکر خودشان‌اند و به فکر تجارت و به هیچ‌کس، حتی شما رأی نمی‌دهند. آن‌ها با هم تفاهم ندارد. برخلاف اقلیت‌های دیگر هدف واحدی ندارند. پیش ایرانی‌ها رفتن وقت تلف کردن است، چون آن‌ها رأی نمی‌دهند و برای همین سیاستمدارها دنبال رأیشان نمی‌روند و طبیعتاً به خواسته‌هایشان هم توجهی نمی‌کنند. ایرانی‌ها موقعی دنبال ما می‌آیند که احتیاج به چیزی داشته باشند. یا دچار دردسر شده باشند.

در زمان انتخابات لیست تمام رأی‌دهنده‌ها را در اختیار کاندیداها قرار می‌دهند و با توجه به اسامی آنان می‌شود گفت چه کسی ایرانی است و چه کسی چینی، سفید، هندی و غیره.

در انتخابات قبلی ۱۰٬۵۶۷ نفر رأی داده بودند که با توجه به اسامی‌شان فقط حدود ۵۰۰ نفر ایرانی در بین آن‌ها بود. جمعیت شهر نورث ونکوور ۵۲٬۰۰۰ نفر است که حدود یک‌سوم آن‌ها ایرانی‌اند یعنی ۱۷٬۰۰۰ نفر. اگر نیمی از آن‌ها واجد شرایط رأی دادن باشند (حدود ۸۰۰۰ نفر) بایستی حداقل با همان تناسب یک به سه ۳۵۲۰ نفر رأی‌دهنده داشته باشیم. ولی ما فقط ۵۰۰ تا رأی‌دهنده داشتیم.

حالا شما بگویید. آیا سیاستمدارها باید ما را جدی بگیرند؟

این در حالی است که برای تماشای کنسرت خوانندگان محبوبشان در سالن کوئین الیزابت حدود ۳۰۰۰ نفر شرکت می‌کنند و از آن کنسرت لذت می‌برند. من هم می‌فهمم که این حضور با آن حضور فرق دارد ولی می‌خواستم بیان کنم که اگر ایرانی‌ها بخواهند می‌توانند دور هم جمع شوند.

آیا فکر می‌کنید هم‌وطنان ایرانی یا در مقیاس بزرگ‌تر، فارسی‌زبانانِ واجد شرایط رأی دادن، باید به صرفِ ایرانی بودنِ (هم‌زبان بودنِ) یک کاندیدا به ایشان رأی دهند؟

البته که نه، ولی در عین حال فکر می‌کنم هم‌زبان بودن امتیاز خیلی بزرگی است که نباید دست کمش گرفت. تا جایی که من مطلع‌ام، چینی‌-کانادایی‌ها به نامزدهای چینی‌تبار رأی می‌دهند، هندی‌ها هم همین‌طور. چون هم‌زبان، درد هم‌زبان را خیلی بهتر می‌فهمد. من روی ایرانی‌ها خیلی حساب کرده‌ام. و باورم بر این است که کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.

ولی آیا چون ما هم‌زبانیم، باید به هر کسی که شایسته نیست هم رأی بدهیم؟ جواب این سؤال قطعاً منفی است.

فکر می‌کنید انتخاب شما به‌عنوان عضو شورای شهر نورث ونکوور چه تأثیری بر موقعیت جامعهٔ ایرانی در ونکوور خواهد گذاشت؟

من فکر می‌‌کنم که انتخاب من در شورای شهر ثابت خواهد کرد که ایرانیان در سیاست کانادا مشارکت می‌کنند. این نه فقط به دولتمردان شهر نورث ونکوور بلکه به احزاب فعال استانی و فدرال نشان خواهد داد که ایرانیان بی‌تفاوت نیستند و بهتر است برای به دست آوردن رأیشان به خواسته‌‌هایشان توجه کنند.

اگر صحبت دیگری با خوانندگان ما دارید یا چیزی ناگفته مانده است، لطفاً بفرمایید.

من از همهٔ کسانی که این مطلب را خوانده‌اند و با آن ارتباط برقرار کرده‌اند، درخواست می‌کنم برای کمک به کمپین انتخاباتی‌ام با من در تماس باشند. چه، کسانی که می‌خواهند کمک مالی کنند و چه، کسانی که می‌خواهند با انجام دادن کاری در این کمپین مشارکت کنند. ما الان به داوطلبانی برای تماس‌ گرفتن با مردم، تبلیغات میدانی و شبکه‌های اجتماعی، هماهنگی برنامه‌ها و… نیاز داریم. علاقه‌مندان می‌توانند از طریق ارسال ایمیل به maxzahedi4council@gmail.com یا از طریق فیس‌بوک اعلام آمادگی کنند تا هماهنگی‌های لازم در این زمینه انجام شود.

همچنین می‌توانند کمک‌های مالی‌شان را برای انجام تبلیغات برای ما بفرستند. اگر دوستان فقط پول یک قهوه را برای ما بفرستند احتمال برنده شدن ما خیلی بیشتر خواهد شد. علاقه‌مندان می‌توانند از طریق ارسال ای‌ترانسفر به آدرس maxzahedi4council@gmail.com حتی با مبلغ ۵ دلار از من حمایت کنند.

مطمئن باشید که این بهترین پولی است که می‌توانید برای آیندهٔ خودتان خرج کنید.

با سپاس از وقتی که در اختیار من قرار دادید.

خروج از نسخه موبایل