نماد سایت رسانهٔ همیاری

یادداشت سردبیر – سهم ما این است

یادداشت سردبیر - سهم ما این است - سیما غفارزاده

سیما غفارزاده – ونکوور

باز زمین چرخی دورِ خورشید زد و ما را رساند به روزی که مانند بسیاری مناسبت‌ها، در تقویم‌ علامت خورده است تا به‌فراموشی سپرده نشود، تا دستِ‌کم سالی یک بار هم که شده، به یاد آوریم که آن مناسبت بی‌دلیل برجسته نشده است. باز رسیدیم به ۲۲ آوریل، روز زمین؛ روزی که تنها ۴۷ سال است به‌رسمیت شناخته شده است. یعنی چیزی حدود نیم قرن است که انسان به‌ خود آمده و فهمیده است که باید هوای «زمین» را بیش از این‌ها داشت. طبیعتاً ۴۷ سال برای سیاره‌ای ۴٫۵ میلیاردساله، حکم یک ثانیه در طول عمر ما انسان‌ها را نیز ندارد، اصلاً هیچ است. ما ساکنان این سیارهٔ صبور اما، در عرضِ ثانیه‌ای، در عرضِ هیچ، دیگر جانی برایش باقی نگذاشته‌ایم.

زمین، صبح را شب می‌کند و شب را صبح، اما گویی امیدی نیست؛ این طرف از گازهای گلخانه‌ای سرفه‌اش می‌گیرد، رویش را که می‌گرداند، دود جنگ خفه‌اش می‌کند… ما که سال‌هاست صدای این سرفه‌ها را می‌شنویم، اغلب شانه‌ای بالا می‌اندازیم و پیش خود فکر می‌کنیم، من چه می‌توانم بکنم وقتی دکمهٔ روشن و خاموش کردنِ این فجایع در دست قدرت‌های جهان است؟ من چه می‌توانم بکنم در میان این ۷ میلیارد نفر؟… اینکه گیاه‌خواری پیشه کنم تا با دامداری صنعتی که دارد زمین را نابود می‌کند مبارزه کرده باشم، چه تأثیری دارد وقتی همچنان هر روز گاوها و خوک‌ها و مرغ‌ها و… کشته و در فروشگاه‌ها عرضه می‌شوند، به‌هرحال مردم می‌خرند و مصرف می‌کنند، من هم نخورم، آن‌ها را می‌کشند! اینکه سبک زندگی‌ام را تغییر دهم، سعی کنم زباله‌سازی از سوی من به حداقل برسد و بیشترین بازیافت و کمپوست از خانه‌ام  بیرون برود، چه فایده دارد، وقتی در محله‌ام همهٔ این پسمانده‌ها بی‌توجه یک جا تلنبار می‌شود، چرا من باید چنین وقتی صرف کنم؟ اینکه مصرف پلاستیک‌ و ظروف یک‌بارمصرف را کنار بگذارم، خب، کارخانه‌ها همچنان به تولید کیسه‌های پلاستیکی و مواد مشابه ادامه می‌دهند، مگر مصرف‌نکردنِ من می‌تواند جلویش را بگیرد؟… اینکه دمای سیستم گرمایشی خانه‌ام را یکی دو درجه بیشتر تنظیم کنم و مجبور نباشم لباس ضخیمی بپوشم، به کجای دنیا برمی‌خورد؟ و و و… پس چه باید کرد؟ آیا این چرخهٔ معیوب نباید جایی متوقف شود و ما آنچه را که درست می‌دانیم انجام دهیم هرچند ناچیز؟ کمترین سودش آسودگی وجدان است، آسودگی از آنکه سهم خود را در تحویلِ زمینی قابل زیست به فرزندانمان انجام داده‌ایم. سهم کوچک خود را ناچیز نشماریم.

در این شماره دو مطلب خواندنی در این زمینه داریم که شما را به خواندنشان دعوت می‌کنم.

*  *  *  *  *

و باز همچنان انتخابات و تنوری که گرم و گرم‌تر می‌شود. در شمارهٔ پیش سه نفر از کاندیداها به پرسش‌های ما پاسخ داده بودند که از نظرتان گذشت و در این شماره نیز پاسخ‌های جدید‌تری دریافت کرده‌ایم که به‌همراه گزارش مبسوطی از جلسهٔ پرسش‌وپاسخ همهٔ کاندیداها در نورث شور، و یکی دو گزارش کوتاه‌تر و مقاله‌ای در همین زمینه، اطلاعات نسبتاً خوبی در ارتباط با کاندیداها و همچنین در دیدی وسیع‌تر، اطلاعاتی دربارهٔ احزاب این استان به شما می‌دهد. خواهشمند است اگر نتوانسته‌اید در آن جلسه شرکت کنید، حتماً در فرصتی مناسب این گزارش و همچنین دیگر مطالب مرتبط با انتخابات استانی را بخوانید، هر چه بیشتر با احزاب استان بی‌سی و کاندیداهای آنان آشنا شوید و با اطمینان از اینکه شناختی کافی از کاندیدای مورد نظر خود دارید، روز ۹ ماه مه شرکت در رأی‌گیری را فراموش نکنید. دولت، فارغ از اینکه ما به چه کسی رأی می‌دهیم – رأی ما مخفی‌ست اصلاً – اما رأی دادن و ندادنِ ما را می‌داند، یعنی اینکه چند درصد جمعیت ایرانی در انتخابات شرکت کرده است. اگر این درصد ناچیز باشد، جدی‌گرفته‌شدن ایرانی از طرف دولت هم به همان میزان کم و ناچیز خواهد بود. خود را جدی بگیریم تا جدی گرفته شویم.

خروج از نسخه موبایل