ای نوبهار خندان، از لامکان رسیدی
چیزی بیار مانی از یار ما چه دیدی
خنـدان و تازهرویی سرسبز و مشک بویی
همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریدی
ای فضل خوش چو جانی وز دیدهها نهانی
اندر اثر پدیدی، در ذات ناپدیدی
ای گل، چرا نخندی کز هجر باز رستی
ای ابر چون نگریی کز یار خود بریدی
ای گـل، چمن بیارا، میخند آشکارا
زیرا سه ماه پنهان در خار میدویدی
ای باغ خوش، بپرور این نورسیدگان را
کاحوال آمدنْشان از رعد میشنیدی
ای بـاد، شاخهها را در رقص اندرآور
بر یاد آن که روزی بر وصل میوزیدی
بنگر بدین درختان چون جمعِ نیکبختان
شادند، ای بنفشه، از غم چرا خمیدی
سوسن به غنچه گوید هر چند بستهچشمی
چشمت گشاده گردد کز بخت در مزیدی
حضرت مولانا
این بهار، تیم رسانهٔ همیاری همزمان با نوروز و بیدارشدنِ طبیعت از خواب، قدمگذاشتنِ نشریه به سال دوم زندگیاش را جشن میگیرد و کارنامهٔ یکسال کار و تلاش را که حاصل آن ۲۵ شماره و یک ویژهنامه است، با همهٔ کمی و کاستیهایش، پشتِ سر میگذارد. باورش دشوارست، باورِ ایستادن در جایی که الان ایستادهایم چرا که مسیر یک سال گذشته پرپیچوخم بود و گاه صعبالعبور. از جاهایی بیحفاظ عبور کردیم و اما به پایین پرت نشدیم، جان بهدر بردیم و جانسختتر شدیم. سپاس فراوان از شما خوانندهٔ عزیز که همراهیمان کردید و دلگرمی دادید، شمایی که باورمان کردید و امیدوار به ادامهٔ راه.
نوروزتان مبارک! دلهایتان بهاری، و آرامش قرین لحظات زندگیتان