عنایتالله کشاورزی – ونکوور
سلاحهای ساخت آلمان در کردستان عراق چنان به وفور یافت میشوند که گویی شعبهای از کارخانجات اسلحهسازی این کشور در آنجا آغاز بهکار کرده است. [منبع] هرچند این کشور پذیرای پناهندگان بسیاری بوده است، این حقیقت که سلاحهای آلمانی در فجایع خاورمیانه نقش مهمی ایفا میکنند، قابل کتمان نیست. نقش ترکیه، آمریکا، روسیه، ایران و عربستان که مستقیماً در جنگ شرکت دارند، از این هم پررنگتر است. سؤال اساسی که ذهن بسیاری از ناظران را به خود مشغول داشته، این است که: از زاویهٔ اخلاقی و قوانین بینالمللی، چگونه کشورهای یادشده که سوریه را به ورطهٔ جنگی خانمانسوز کشاندهاند، نوبت به پناهندگان که میرسد مرزهایشان را سفت میبندند، گویا آنها نیستند که سوریه را جولانگاه قدرتطلبی منطقهای خود کردهاند.
اگر کشوری در اثر بلایای طبیعی مانند زلزله یا سیل دچار فاجعهٔ انسانی گردد، کشورهای دیگر به فراخور توانشان به مصیبتزدگان کمک میکنند. گاه خود کشورها چنان در بحراناند که توان کمککردن هم ندارند. این کاملاً قابل فهم است. اما وضعیتی که در سوریه در آن قرار دارد، هیچ نسبتی با فاجعهای طبیعی ندارد. کشورهای مشخصی در سوریه بازی قدرتطلبی و مرگ را پیش میبرند. آناناند که مسئول فلاکت و بدبختی در سوریهاند. حال بسیاری از آنان مانند آمریکا و عربستان سعودی با پررویی تمام میگویند، ما پناهندگان را به خاک خود راه نخواهیم داد. چنان بیپروا از ضدیت با پناهندگان سخن میگویند که گویی هیچ نقشی در ویرانکردن سوریه نداشتهاند. به گزارش بلومبرگ، سعودیها بهطور گسترده نه تنها از شمال آفریقا، که از آمریکای جنوبی نیز مزدوران بسیاری را استخدام میکند و به جنگ در سوریه و یمن میفرستد.[منبع] سهم این کشور اما از درماندگان سوری جز دختران زیبایی که خرج عیاشی آلسعود میشود، نیست. [منبع]
جنگ در سوریه، مدتهاست که دیگر جنگ سوریها علیه دیکتاتوری اسد نیست. در آغاز عصیان مردمانی بود که استبداد اسد را بر نمیتابیدند. اما چیزی نگذشته بود که سوریه صحنهٔ دلخراش جنگی منطقهای گشت. جنگی که تنها بهرهاش برای سوریها مرگ، قطع عضو، تجاوز و شکنجه بود. فعالترین بازیگر میدان سوریه، یعنی ترکیه که کمتر کسی در ارتباط نزدیکش با داعش تردید دارد [منبع]، به بهانهٔ دموکراسیخواهی و دفاع از مردم سوریه در برابر بشار اسد، سعی بسیار نمود تا دولت بشار را سرنگون کند. استدلال دیگر کشورهای غربی در حمایت از دموکراسی در سوریه، درست زمانی که آنها از خونریزترین دیکتاتوریها همچون عربستان سعودی حمایتی تمامقد میکنند، خندهآور و مضحک است. مورد ترکیه، چرخشاش به سوی حفظ بشار اسد و همصداییاش با روسیه، کمدیای است که از پس یک تراژدی سر بر آورده است. کوتاه سخن آنکه دمکراسیخواهی و حمایت از مردم سوریه، چیزی نیست جز اسم رمز قدرتطلبی و منافع سرشار اقتصادی. به نام مردم سوریه، به کام سلاحفروشان.
اما سوداگران مرگ طلبکارانه، ریاکارانه و عوامفریبانه نقاب از چهره برمیکشند تا سیمای متفرعن خویش را در آمریکا، کشوری که میگویند مهد دموکراسی است، به نمایش بگذارند. در سوریه جنگ بهپا میکنند و سپس بیشرمانه درهای ۲۶ ایالت خود را بهروی آنان میبندند.[منبع] گویا هیچ مسئولیتی متوجه آنان نیست. وانمود میکنند که انگار سوریها به میل خویش از وطن مادریشان دل کندهاند. شاید تنها کشوری که با نقشی بسیار اندک در بحران سوریه، بیشترین چتر حمایتی را بر سر سوریهای رنجکشیده گسترانیده است، کانادا باشد و این احساس غرور را میتوان در بسیاری از کاناداییها دید که رنج کودکان سوری را برنتابیدند و هزاران سوری را در همسایگی خود شادمانه پذیرفتند. ازسوی دیگر، ترکیه که فساد، تباهی و دیکتاتوری مدرن در ریزترین ارکانش لانه کرده، بیپناهان سوری را به ابزار فشار بر اتحادیه اروپا تبدیل کرده است، بهشکل بی شرمانهای نمک بر زخم خونین سوریها میپاشد. [منبع]
زین سو است که این سؤال که: آیا باید پناهجویان سوری را کشورهای غربی، ترکیه، ایران، عربستان سعودی و روسیه بپذیرند یا نه؟ از بیخ و بن نادرست است. آنها باید هزینهٔ جنگطلبیشان را بپردازند. آنها باید در مدارس خود بپذیرند، بچههای معصومی را که خود با آخرین ورژن بمبهایشان مدارسشان را به ویرانهای از خون و گوشت و آوار تبدیل کردهاند. آنها باید نان دهند کودک یتیمی را که تنها نانآور خانهاش را در پای شهوت قدرت سر بریدند. آنان باید بگریند بهجای عمران کوچولویی که دیگر توان گریهکردن را هم ندارد.