نماد سایت رسانهٔ همیاری

سلسله داستان‌های مهاجرت (۶) – ویزای تحصیلی

سلسله داستان‌های مهاجرت (۴) - ویزای توریستی

قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید

امیرحسین توفیق – ونکوور

«الهام جان سلام، پریسا هستم، شناختی؟»

«سلام پریسا جان، مگه می‌شه نشناسم، خوبی؟ کجایی؟»

«ممنون. خوبم، تورنتو هستم. فهمیدم اینجایی، شماره‌ات رو از مامانت گرفتم.»

پریسا، دوست صمیمی و قدیمی الهام است که روزها و سال‌های زیادی را با او بوده‌ است؛ از دوران مدرسه و دانشگاه تا پس از آن و کار و زندگی و… هر کدام راه خودشان را رفتند، اما باز هم با هم بودند. تا زمانی که الهام عزم سفر کرد و راهی کانادا و شهر تورنتو شد. پریسا ماند و مشغول گذرانِ زندگی و تقریباً بی‌خبر از الهام.

مهاجرت، این خاصیت بد را دارد که به ناگاه و ناخواسته، گذشته زیبایی را که داشتی، فراموش می‌کنی و آن‌قدر درگیر زندگی و دغدغه‌هایت می‌شوی که فرصت نمی‌کنی به خودت سر بزنی، دوست دوران کودکی که جای خود دارد.

پریسا وارد دانشگاه شد و بعد از فارغ‌اتحصیلی در رشتهٔ معماری داخلی در شرکتی خصوصی در تهران مشغول به کار شد. هم‌ّو‌غم‌اش کار و رشته‌ٔ مورد علاقه‌اش بود.

«الهام جان، فردا تعطیله، وقت داری همدیگه رو توی کافی شاپی ببینیم، یه کم گپ بزنیم و یاد قدیما بکنیم؟»

«حتماً، فردا می‌بینمت.»

الهام و پریسا بعد از چند سال همدیگر را دیدند، کلی گفتند و خندیدند و صفا کردند و پریسا کلی اطلاعات گرفت. در آخر از هم قول گرفتند که توی چند روز آینده باز با هم باشند.

«ببین الهام جان، من کمی شاید خوش‌شانس بودم که تونستم ویزا بگیرم، با یه مدرک ثبت‌نام توی یه کنفرانس مرتبط با معماری و طراحی داخلی، ویزای توریستی گرفتم و اومدم کانادا. اما خیلی دوست دارم بتونم بمونم، البته اگه بشه»

«فکر کنم بشه، اما شاید بد نباشه با وکیل خودم صحبتی داشته باشی.»

پریسا آدرس و شماره تلفن به‌دست، راهی دفتر وکیل شد، شرایط خودش را توضیح داد و منتظر نظر مشاور مهاجرت شد.

«شما فارغ‌التحصیلِ رشتهٔ معماری و طراح داخلی هستید و شاغل در همون رشته. الان هم با ویزای توریستی برای شرکت در کنفرانسی در کانادا حضور دارید؟»

«درسته.»

«بسیار خب، تنها راه موندن شما به‌طور قانونی در کانادا، تبدیل ویزای توریستی به ویزای دیگری‌ست و در حال حاضر بهترین راه، اخذ پذیرش تحصیلی در همین رشته‌ست. بعد از پایان تحصیلات، می‌تونید درخواست «ویزای کار پس از تحصیل» بکنید و در صورتی که تو همون رشتهٔ تحصیلی‌تون یه سال سابقهٔ کار داشته باشید، می‌تونید برای اقامت دائم‌تون اقدام کنید.»

«باید از کشور خارج بشم؟»

«نه، نیازی نیست. می‌تونید از یکی از مؤسسه‌های آموزشی پذیرش تحصیلی بگیرید و درخواست ویزای تحصیلی خودتون رو به یکی از سفارت‌خانه‌های کانادا در آمریکا ارسال کنید.»

«انگشت‌نگاری هم نیاز هست؟»

«بله، برای هر بار ویزای موقت کانادا، باید انگشت‌نگاری مجدد انجام بشه و این‌ کار رو باید در آمریکا انجام بدید.»

«در کانادا نمی‌شه؟»

«خیر، حتماً باید خارج از کانادا باشه و می‌تونید با اخذ ویزای آمریکا، برای انگشت‌نگاری به یکی از مراکز مشخص‌شده مراجعه کنید.»

«مدرک زبان هم لازمه؟»

«صددرصد. مدرک زبان آیلتس آکادمیک نیاز دارید با نمرهٔ حداقل ۶٫۵. بدون اون هم می‌شه، یعنی می‌شه پذیرش تحصیلی شما مشروط باشه که به‌شخصه توصیه نمی‌کنم چون شانس گرفتن ویزا رو پایین می‌آره.»

«تمکن مالی چی؟»

«بله، باید نشون بدید که حدود ۴۰ – ۵۰ هزار دلار پول نقد در بانک دارید که می‌تونید هزینهٔ تحصیل و زندگی خودتون رو تأمین کنید.»

«با داشتن پذیرش تحصیلی غیرمشروط و گواهی بانکی، پس ویزا گرفتن من قطعیه؟»

«خیر، مهم‌ترین مسئله، اثبات بازگشت شما پس از اتمام تحصیله که اگر بتونید آفیسر را متقاعد کنید، شانس گرفتن ویزای تحصیلی رو افزایش می‌ده.»

«مگه قانون نیست که پس از تحصیل می‌شه موند؟ پس دیگه اثبات بازگشت چیه؟»

«قانونه، اما آفیسر بررسی‌کنندهٔ پروندهٔ شما با این دید نگاه می‌کنه که قراره شما درس بخونید و برگردید.»

«پس عملیه و می‌شه امتحان کرد؟»

«بله، اگر موافقید، لطفاً کپی پاسپورت، آدرس، شمارهٔ تلفن و مدارک تحصیلی خودتون رو به ما بدید تا ضمن تنظیم قرارداد، نسبت به اخذ پذیرش تحصیلی اقدام بشه.»

«سؤال آخر، من با این ویزا چه مدت می‌تونم بمونم؟»

«شما با این ویزا قانوناً شش‌ماه می‌تونید تو کانادا اقامت داشته باشید، مگر اینکه آفیسر مستقر در فرودگاه مدت زمان دیگه‌ای رو در بدو ورود برای شما مشخص کنه.»

«بسیار خب، حالا اگه این پروسه طولانی‌تر شد، تکلیف اقامت من چی می‌شه؟»

«می‌تونید یا از کشور خارج بشید یا در داخل کانادا، مدت اقامت خودتون رو تمدید کنید.»

«ممنونم. من فردا مدارک رو برای شما میارم.»

———-

«چه کافی‌شاپ شیکیه، اینجا؟»

«آره، منم خیلی دوستش دارم. چی شد، پریسا؟»

«هیچی، رفتم، کلی صحبت کردیم و مدارک رو دادم. منتظر خبر اونا هستم.»

«ایشالله بشه و همین‌جا پیش من بمونی»

«ایشالله!»

قسمت بعدی این مطلب را در اینجا بخوانید

خروج از نسخه موبایل