نماد سایت رسانهٔ همیاری

مادر زنده‌یادان معصومه و مهدیه قوی: چگونه می‌شود از قاتل به قاتل شکایت برد؟

مادر زنده‌یادان معصومه و مهدیه قوی: چگونه می‌شود از قاتل به قاتل شکایت برد؟

گفت‌وگو با مریم زارعی، مادر زنده‌یادان معصومه و مهدیه قوی، از جانباختگان پرواز ۷۵۲

مسعود سخایی‌پور، LJI Reporter – ونکوور

این گفت‌وگو از سلسله گفت‌وگوهای اختصاصی رسانهٔ همیاری «با بازماندگان مسافران پرواز ابدی ۷۵۲» است. گفت‌وگو با خانواده‌های دیگر از طریق این لینک در دسترس است:

https://bit.ly/Hamyaari-PS752Families

شایان ذکر است که گفت‌وگو با خانم زارعی در تاریخ ۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱ برای درج در نسخهٔ چاپی شمارهٔ ۱۵۱ رسانهٔ همیاری، تنظیم شده است و تحولات پس از این تاریخ در آن انعکاس نیافته است.

با سلام خدمت شما خانم زارعی عزیز، از وقتی که به ما دادید و دعوتمان را برای این گفت‌وگو پذیرفتید، بسیار سپاسگزاریم. ضمن عرض تسلیت دوباره برای ازدست‌دادن دختران عزیزتان، لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید و سپس دربارهٔ فرزندانتان، زنده‌یاد معصومه قوی و زنده‌یاد مهدیه قوی، که در فاجعهٔ سرنگونی هواپیمایی اوکراین از دست داده‌اید، برایمان بگویید. علائق ایشان چه بود، کِی به کانادا مهاجرت کردند و در چه زمینه‌هایی فعالیت داشتند؟

ضمن تشکر از فرصتی که به من دادید، من مریم زارعی، مادر معصومه و مهدیه قوی، مسافران بی‌گناه پرواز ساقط‌شدهٔ هواپیمای اوکراینی PS752 هستم. معصومه، دختر بزرگم و فرزند ارشد خانواده بود، او متخصص شبکه‌های کامپیوتری و مخابرات بود و پس از سال‌ها کار تخصصی و فنی و تلاش علمی به کانادا مهاجرت کرده بود، او دانش‌آموختهٔ ارشد مهندسی کامپیوتر دانشگاه پلی‌تکنیک (امیرکبیر) بود و سابقهٔ کار در سمت‌های مهم فنی و تخصصی در شرکت‌های مخابراتی مطرح ایرانسل و مبین نت در ایران را داشت، او در کانادا دانشجوی دانشگاه دالهاوزی (Dalhousie University) بود و هم‌زمان به‌عنوان متخصص فناوری اطلاعات (IT) در شرکت هاناتک تکنولوژی در هالیفاکس مشغول به‌کار بود. معصومه از همان کودکی، درخشان و ممتاز بود، دختری پرتلاش و خستگی‌ناپذیر که کاملاً راه و رسم زندگی را می‌دانست و هر آنچه را که اراده می‌کرد، به‌انجام می‌رساند. او به‌معنای واقعی عاشق زندگی بود، انسانی مستقل، فوق‌العاده اجتماعی و البته یاری‌رسان. او مدیر خانوادهٔ ما بود و علاوه بر انجام امور و مشغله‌های شخصی‌اش، به من و پدر و خواهر و برادرش در زندگی یاری می‌رساند و ما برای انجام اغلب امور از او مشورت می‌گرفتیم. 

مهدیه دختر کوچک و فرزند آخر خانوادهٔ ما بود، دختری زیبا و شاد و دانش‌آموزی نخبه بود. او به‌تازگی پذیرش دانشگاه سنت ماری (Saint Mary’s University) هالیفاکس را گرفته بود، آیندهٔ روشنی داشت و خود را برای هدفش که پزشک‌شدن در کانادا بود، آماده می‌کرد. همهٔ خانواده عاشق او بودیم و از موفقیت‌هایش خوشحال بودیم. معصومه دلبستگی عجیبی به خواهرش مهدیه داشت، دائماً با هم بودند و دوستان مشترک زیادی نیز داشتند. مهدیه علی‌رغم قبولی در کنکور با مشورت و راهنمایی معصومه، به مهاجرت برای ادامه تحصیل در کانادا علاقه‌مند شد. مهدیه خرگوشی کوچک و کاملاً تربیت‌شده به‌نام راشل داشت، و شرط او برای مهاجرت و سفر به کانادا امکان همراهی راشل با او تا مقصد کانادا بود، و معصومه به‌همین دلیل پرواز PS752 را انتخاب کرده بود. پروازی که قرار بود پس از ماه‌ها دوری، آرزوهای خواهران قوی را برای زندگی با هم در کانادا محقق کند.

زنده‌یاد معصومه قوی در دانشگاه دالهاوزی در هالیفاکس
زنده‌یاد مهدیه قوی و خرگوشش راشل که از پرواز با او جا ماند

فقدان فرزندانتان چگونه به‌لحاظ روحی و روند زندگی روزمره، شما و دیگر اعضای خانواده‌ و نزدیکانتان را تحت تأثیر قرار داده است؟

فقدان دختران زیبایم، دو دختر از خانوادهٔ پنج‌نفرهٔ ما که بعد از ساقط‌شدن هواپیمای اوکراینی PS752 تنها چند دقیقه پس از آخرین مکالمهٔ من با آن‌ها در فرودگاه کشورم به‌وقوع پیوست، تأثیرعمیقی بر من گذاشته است و فلسفهٔ زندگی را برایم تغییر داده است، دیگر از شور و شوق و امیدی که موجب ارتقای هرروزهٔ زندگی‌ام بود، اثری نیست. از انسان‌ها فاصله گرفته‌ام و رابطه‌ام با دوستان، آشنایان و بستگانم تغییر کرده است. هنوز در بهت و شوک به‌سر می‌برم، تصور می‌کنم که عزیزانم در کانادا هستند و تاکنون فرصت تماس با من را پیدا نکرده‌اند… 

در طول مدت بیش از دو سال اشک و فغان، بخشی از بینایی چشم‌هایم را از دست داده‌ام، هر دو چشمم را عمل جراحی کرده‌ام و برای امور روانم به پزشکان و مشاوران متعددی مراجعه کرده‌ام و از متخصصان اعصاب و روان، مغز و قلب کمک گرفته‌ام. دائماً وقتم را در درمان دردی بی‌درمان می‌گذرانم، زندگی ما کاملاً درگیر ظلمی آشکار و جنایتی مسلم است.

متأسفانه هیچ روزنه‌ای از امید و بهبود روحی نمی‌بینم و هر روز دلتنگی و بی‌قراری من بیش از پیش افزایش می‌یابد و زمان هیچ تأثیری در کاهش آن ندارد. هر روز در حسرت آن زندگی و بهشت ازدست‌رفته‌ام و روزهای پیش از هشتم ژانویهٔ ۲۰۲۰ می‌گریم و همچنان منتظر فرشته‌های زیبارویم هستم. دائماً با خبری جدید در خصوص کتمان و کم‌کاری در پیگرد این جنایت مواجه می‌شوم و درد، داغ و خشمم تازه می‌شود، و روابط خانوادگی‌ام به‌شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. احساس می‌کنم اگر زودتر پیش دخترانم بروم، برایم خیلی آرام‌بخش‌تر خواهد بود. زندگی معنی خود را برایم از دست داده و تبدیل شده است به دادخواهی و خون‌خواهیِ دختران بی‌گناهم.

دختران نخبه و پرتلاشی که عشق مادرشان بودند، برای رشد و پیشرفتشان رنج فراوانی کشیدم و با دیدن موفقیت‌هایشان سربلند می‌شدم. آرزو می‌کنم روزی بیاید که من با همین چشمان بهت‌زده، گریان و کم‌سوی خود شاهد باشم که قاتلان دختران بی‌گناه من در یک دادگاه مستقل و صالح در برابر چشمان کم‌سوشده‌ام محاکمه و مجازات شوند.

اگر اقداماتی اعم از تأسیس انجمن خیریه یا اهدای بورس تحصیلی یا مواردی از این دست برای گرامیداشت یاد و خاطرهٔ فرزندانتان انجام داده‌اید یا در فکر انجام آن هستید، لطفاً بفرمایید.

خواهران قوی در زمان حیات خودشان کمک‌های زیادی به نیازمندان می‌کردند؛ معصومهٔ عزیزم از درآمدی که با کار فراوان در شرکت‌های مختلف کسب می‌کرد، از یک مرکز توان‌بخشی در منطقهٔ محروم جنوب خراسان پشتیبانی مالی می‌کرد. در این مرکز بیش از ده معلول دارای ضایعهٔ نخاعی با سختی فراوان و با کمترین امکانات بهداشتی زندگی می‌کردند. معصومهٔ عزیزم به‌همراه مهدیه سه کودک بی‌سرپرست را نیز تحت پوشش قرار داده بودند. 

معصومه علاقهٔ بسیار زیادی به کمک‌رسانی به انسان‌های نیازمند جامعه داشت، یادم است یک‌بار که در ایران بودیم و پشت چراغ قرمز، رو به من کرد گفت، مامان یکی از دلایلی که می‌خواهم از ایران بروم همین بچه‌های کار چهارراه‌هاست، چون نمی‌توانم برایشان کاری کنم و وقتی می‌بینمشان، قلبم می‌شکند. یادم است همیشه در ماشینش پول نقد و خوراکی می‌گذاشت برای هدیه به این بچه‌های بی‌پناه و معصوم. 

معصومه‌ام در اکانت اینستاگرامش پستی دارد که خیلی عجیب و شبیه به وصیت‌نامه است. در حالی که تصویری از کارت اهدای عضو خودش را گذاشته و در کپشن نوشته‌ای دارد به‌نقل از یک نویسندهٔ فرانسوی، که اشاره به آن در اینجا خالی از لطف نیست: 

«روزی فرا خواهد رسید که جسم من در زیر ملافهٔ سفیدی است که چهار طرف آن در زیر تشک تخت بیمارستان قرار گرفته است و آدم‌هایی که سخت مشغول زنده‌ها و مرده‌ها هستند، از کنارم می‌گذرند. لحظه‌ای فرا خواهد رسید که دکتر به شما بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت داشته و نداشتهٔ زندگی‌ام به‌پایان رسیده است، در چنین روزی تلاش نکنید به‌صورت مصنوعی و با استفاده از دستگاه زندگی‌ام را به من بازگردانید. 

این حادثهٔ ناگوار را بستر مرگ من ندانید. بگذارید آن را بستر زندگی بنامم، بگذارید که جسم من به دیگران کمک کند که به حیات خودشان ادامه دهند، چشم‌هایم را به انسانی هدیه کنید که هرگز طلوع آفتاب را ندیده است، به کسی هدیه کنید که چهرهٔ یک نوزاد و شکوه عشق را در چشمان یک زن ندیده است. قلبم را به کسی هدیه کنید که از قلب جز خاطرهٔ دردهایی پیاپی و آزاردهنده چیزی ندارد. خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده‌اند و کمکش کنید تا زنده بماند و نوه‌هایش را ببیند. کلیه‌هایم را به کسی هدیه کنید که زندگی‌اش به ماشینی بستگی دارد که در هفته خون او را تصفیه می‌کند. استخوان‌ها و عضلات و تک‌تک سلول‌هایم را بردارید و راهی پیدا کنید که آن‌ها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید. هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول‌هایم را اگر لازم باشد بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آن‌ها پسرک لالی بتواند با صدای دورگه فریاد بزند دختر ناشنوایی زمزمهٔ باران را روی شیشهٔ اتاقش بشنود.

آنچه را که از من باقی می‌ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید تا گل‌ها بشکفند،‌ اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم ضعف‌هایم و تعصبات نسبت به همنوعانم دفن شوند، گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر دوست داشتید یادم کنید عمل خیر و کار نیکو انجام دهید و به نیازمندان کمک کنید و به کسی که به شما احتیاج دارد کلام محبت‌آمیز بگویید.

اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند.»

من هم برای ادای دین و برای ادامه‌دادنِ راه دختر‌های زیباروی پرپرشده‌ام، تصمیم گرفتم که سنگ بنای خیریه‌ای به‌نام این دو خواهر را بگذارم که شاید بتوانم به مسئولیت گرانم در قبال آن‌ها عمل کنم و نیازمندانی را که بعد از این غم بزرگ، درد و رنج خود را فراموش کرده‌اند و داغدار دختران یاری‌رسانم بوده‌اند، یاری دهم.

 اهداف خیریهٔ خواهران قوی این‌هاست:

۱- کمک به افزایش توان دختران نیازمند محروم و بااستعداد

۲- کمک به زنان بی‌سرپرست و زنان سرپرست خانوار

۳- کمک به کودکان یتیم و بی‌سرپرست و بدسرپرست که از نعمت پدر و مادر محروم‌اند

۴- کمک به ایجاد مراکز آموزشی، درمانی و پژوهشی 

۵- کمک به دانش‌آموزان و دانشجویان بااستعداد و نیازمند 

۶- کمک به معلولان و بیماران صعب‌العلاج 

۷- کمک به آزادی زندانیان مالی

مؤسسهٔ خیریهٔ خواهران قوی در حال حاضر گام‌های مختلفی برداشته و کمک‌های قابل‌توجهی به نیازمندان نموده است.

آدرس خیریه خواهران قوی در تلگرام این است:

https://t.me/ghavisisters

و درگاه پرداخت آن در وبسایت آن در آدرس ghavisisters.com است.

ما در مؤسسهٔ خیریهٔ «خواهران قوی» کمک‌های هر چند کوچک نیکوکاران عزیز را به نیازمندان واقعی و افراد تحت‌پوشش خیریه می‌رسانیم. نیکوکاران می‌توانند کمک‌هایشان را از طریق درگاه فوق از داخل و خارج از کشور به حساب‌های خیریهٔ خواهران قوی واریز کنند و محل هزینهٔ آن را نیز مشخص فرمایند. به‌قول معصومهٔ عزیزم که همیشه برای یاری‌رساندن به نیازمندان پیش‌قدم بود، بخشیدن جیب بزرگ نمی‌خواهد، بلکه دل بزرگ می‌خواهد.

آیا با سایر بازماندگان قربانیان سرنگونی هواپیمای اوکراینی ارتباط دارید؟ اگر پاسخ مثبت است، این ارتباط چطور به شما کمک کرده است؟

من با اکثر مادران پرواز ارتباط دارم. بودن‌ام کنار آن‌ها برایم روحیه‌بخش است، با آن‌ها احساس آرامش می‌کنم و از طریق جلسات مجازی و حضوری سعی می‌کنم در کنار مادران و خانواده‌های پرواز باشم. این موضوع بی‌قراری‌ام را کاهش داده و به من آرامش می‌دهد، چرا که احساس می‌کنم هیچ‌کسی در جهان وجود ندارد که بتواند غم و اندوه مرا درک کند به‌جز خانواده‌های پرواز که با من درد مشترک دارند و عزیزانشان را در پرواز از دست داده‌اند. به‌همین دلیل سعی می‌کنم با خانواده‌ها ارتباط داشته باشم و با آن‌ها وقت بگذرانم. در کلاس‌های مختلف حضوری و غیرحضوری با آن‌ها شرکت کنم تا بلکه حالم بهتر شود. من همچنان در بهت و شوک سحرگاه ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۰ مانده‌ام.

بیش از دو سال از این فاجعهٔ بسیار تلخ گذشته است. در طول این مدت، آیا هیچ تماسی از سوی مسئولان بررسی‌کننده در ایران، کانادا یا اوکراین با شما گرفته شده است؟ آیا هیچ گزارشی از روند دادرسیِ این پرونده در اختیار شما قرار داده شده است؟

راجع به ایران، بله بسیار. آن‌ها به‌جای معرفی عاملان و آمران اصلی این جنایت بشری و بازگوکردن حقیقت به جهانیان، دائماً تماس می‌گیرند برای دادنِ غرامت. تماس‌های آن‌ها برای نجات خودشان است.

از سوی دولت‌های کانادا و اوکراین تماس مستقیمی تاکنون نداشته‌ام. همیشه از خودم می‌پرسم آیا وجدان آگاهی در جهان برای شنیدن صحبت‌های یک مادر داغدار که به بدترین وجه ممکن فرزندان ارزشمند خودش را در یک جنایت واضح از دست داده است، وجود دارد؟ آیا در دنیا کسی هست که داد این مادر را بشنود؟ جنایتی که من و زندگی‌ام را سوزانده، من قربانی آن‌ام، تا ابد شکنجه می‌شوم و دنیا برایم سلول انفرادی است… 

جنایتی که در جهان کنونی بی‌سابقه است، هر روز ممکن است برای افراد دیگری نیز اتفاق بیفتد. آیا می‌شود جهان امن‌تری برای مسافران بی‌گناه پروازهای مسافربری ساخت؟ یا اینکه دنیا باید چشم ببندد تا بی‌گناهان بیشتری قربانی امیال و مطامع حکمرانان و سیاست‌مداران حقیر تاریخ شوند. مطمئن‌ام اگر دنیا در مقابل این جنایت سکوت کند، فاجعه‌هایی بسا بزرگ‌تر از این اتفاق خواهد افتاد و جهانیان آسیب بسیار بزرگ‌تری خواهند دید. ما نباید در مقابل چنین جنایتی سکوت کنیم. همه باید فریاد بزنیم و به هر روشی که ممکن است جلوی تکرار چنین جنایتی را بگیریم. امیدوارم جهان صدای این مادران صلح‌دوست، ناامید و تا ابد داغدار را بشنود.

اواخر فوریهٔ سال گذشته گزارش خانم اگنس کالامار، گزارشگر ویژهٔ سازمان ملل متحد در امور اعدام‌های فراقضایی و خودسرانه، دربارهٔ روند رسیدگی مراجع قضایی ایران به پروندهٔ سرنگونیِ پرواز ۷۵۲ منتشر شد که در آن به موارد مهمی اشاره شده بود. از جمله اینکه «به‌نظر می‌رسد برخی مدارک از بین رفته باشد» یا «مقام‌های ایرانی هنوز «فراتر از هرگونه تردید منطقی» ثابت نکرده‌اند که هواپیما را به‌طور عمدی هدف قرار نداده‌اند.» آیا شما این گزارش را دیده‌اید؟ نظرتان دربارهٔ آن چیست؟

گزارش‌های مختلف در خصوص پرواز ۷۵۲ را مطالعه کرده و می‌کنم، گزارش خانم کالامار به‌نظرم گزارش خوبی بود با طرح سؤالات دقیق که پاسخ آن می‌تواند به روشن‌شدن واقعیت و دلیل این جنایت کمک کند.

علاوه بر آن، طرح مسائلی بعد از شکل‌گیری جنایت که خود جنایت دیگری است، از جمله رفتارهای غیرانسانی مسببان جنایت بعد از ساقط‌کردن هواپیمای مسافربری بر فراز فرودگاه، دروغ و کتمان سه‌روزه، نحوهٔ برخورد با خانواده‌ها و افکار عمومی پس از حادثه، نحوهٔ جمع‌آوری محل سقوط و غیره. به‌نظر من هرگز حکومت ایران به سؤالات خانم کالامار جوابی نخواهد داد، چرا که آن‌ها نشان داده‌اند با تمام توان برای جلوگیری از روشن‌شدن حقیقت و اجرای عدالت در تلاش‌اند.

نظر شما راجع به گزارش نهایی ایران دربارهٔ فاجعهٔ سرنگونی هواپیمای اوکراینی که در ماه مارس سال گذشته منتشر شد، چیست؟

گزارش نهایی ایران کاملاً شبیه سناریویی ساختگی، مضحک و از پیش طراحی‌شده است. وضعیتی که در این گزارش روشن شده است، هیچ اشاره‌ای به موارد و مسائلی که رخ داده نمی‌کند با توضیح اینکه بعضی از مسائل را با ادعای نظامی‌بودن ارائه نکرده‌اند. این گزارش بر اساس نتیجهٔ خطای انسانی نگاشته شده است. خیلی جالب است که بعد از سه روز کتمان و دروغ‌گویی بلافاصله در اطلاعیهٔ ستاد کل نیروهای مسلح بدون هیچ‌گونه بررسی و تحقیقات، موضوع از نقص فنی هواپیما به یک‌باره به شلیک موشک و خطای انسانی تبدیل شد. آشکار است که برای سناریوی ساختگی خودشان گزارش تهیه کرده‌اند و با دروغ ساختگی دیگری موضوع را به خطای انسانی کاهش داده‌اند تا با کمترین هزینه به پرونده خاتمه بدهند. در گزارششان تأکید بر خطای انسانی دارند و بی‌احتیاطی اپراتور و افراد رده‌های پایین را مسئول می‌دانند. روشن است که اگر جامعهٔ جهانی و کشورهای درگیر در ماجرا فشار مضاعف وارد نکنند، هرگز حقیقت این جنایت مشخص نخواهد شد. آن‌ها هرگونه سؤال و اعتراض را برچسب سیاسی و نظامی می‌زنند تا بتواند چند صباحی وقت بخرند و خود را از پاسخ‌دادن به آن مبرا کنند.

سال گذشته محسن بهاروند، معاون امور حقوقی و بین‌المللی وزارت امور خارجهٔ ایران، اعلام کرد که تعدادی از خانواده‌های جانباختگان غرامت دریافت کرده‌اند، آیا با شما یا خانواده‌هایی که می‌شناسید، چنین صحبتی شده است و اگر شده، پاسخ شما چه بوده است؟

اعلام پیش‌دستانه از سوی معاون وقت امور حقوقی و بین‌الملل وزارت خارجهٔ ایران برای این است که کشورهای درگیر را در مقابل عمل انجام‌شده قرار دهند. به‌دلیل آنکه خانواده‌ها با همدیگر ارتباط دارند، چنین چیزی به‌نظرم وجود ندارد که کسی غرامتی دریافت کرده باشد. چون اگر غرامت می‌گرفتند، قطعاً نامشان را هم برای تصدیق سند اعلام می‌کردند. به‌دنبال آن‌اند که جو حاکم بر ملت ایران را نسبت به این جنایت تغییر دهند و خانواده‌ها نیز تحت تأثیر قرار بگیرند و راضی به اخذ غرامت شوند. برای افکار بین‌المللی نیز به‌دنبال آن‌اند که مرتب خبرهای نادرست منتشر کنند تا کشور‌های دیگر را وادار به پذیرش و تسلیم نظر خود نمایند. من تقریباً با اکثر مادران و خانواده‌های پرواز در ارتباطم و خانواده‌ای را که غرامت گرفته باشد، نمی‌شناسم و تاکنون به چنین موردی برخورد نکرده‌ام.

سؤال اصلی این است که ایران چگونه و با چه استدلالی به آن مبلغ به‌عنوان غرامت برای هر نفر جانباخته رسیده است؟ از چه قانونی استفاده کرده است و از کدام پرونده و کدام قاضی این حکم را گرفته است؟! مسلم است که مبتنی بر هیچ مبنایی نیست و هدف فقط نجات قاتلان است. هیچ‌کس در ایران به‌دنبال تشکیل یک دادگاه مستقل و صالح برای رسیدگی به این پرونده نیست. ضمن اینکه به‌نظرم اصولاً کشوری که خودش فاجعهٔ بین‌المللی آفریده، نمی‌تواند رسیدگی‌کننده به همان فاجعه باشد. جامعهٔ جهانی باید در مقابل این موضوع راهکار منطقی ارائه نماید و پرونده را هر چه سریع‌تر به دادگاهی مستقل با صلاحیت بین‌المللی و بی‌طرف ارجاع دهند.

در ۲۰ ماه مهٔ سال گذشته، دادگاه عالی انتاریو پس از رسیدگی به شکایت چهار خانواده از خانواده‌های جانباختگان، در حکمی حمله به پرواز ۷۵۲ را عامدانه و اقدامی تروریستی دانست و امسال هم میزان غرامت را برای خانواده‌های شاکی پرونده مشخص کرد. نظر شما دربارهٔ این حکم چیست و فکر می‌کنید چنین حکمی چه کمکی به دادخواهی خانواده‌های بازماندگان خواهد کرد؟

من از اینکه در آن پرونده چه مسائلی مطرح شده است، اطلاع کامل ندارم، ولی اینکه گروهی از خانواده‌های داغدار توانسته‌اند در دادگاهی مستقل در کانادا چنین حکمی بگیرند، خود گویای این مطلب است که ایران در گزارشاتی که داده و این فاجعه را خطای انسانی اعلام کرده، به‌وضوح صادق نیست و شواهد و استدلال قوی وجود دارد که قاضی پرونده توانسته به این نتیجه برسد. 

این حکم از دادگاه عالی انتاریو برگ برنده‌ای است که به‌نظرم در ادامهٔ این راهِ پرپیچ‌و‌خم و طاقت‌فرسا می‌تواند به روشن‌شدن حقیقت پرونده کمک کند، آنچه که ما به‌دنبال آن‌ایم ساده است؛ حقیقت. هیچ غرامتی نمی‌تواند جای عزیزانم را برایم پر کند. من امیدوارم از این اقدامات در همه‌جا صورت بگیرد تا جنایت‌کاران مجبور شوند به جرمی که انجام داده‌اند، اعتراف کنند.

سال گذشته، سازمان دیدبان حقوق بشر در گزارشی از آزار و شکنجهٔ تعدادی از اعضای خانواده‌های جانباختگان پرواز ۷۵۲ خبر داد. نظرتان دربارهٔ این گزارش چیست؟ آیا احیاناً از اعضای خانوادهٔ شما در ایران هم تحت فشار بوده‌اند؟ یا همین‌طور اگر از آزار و اذیت دیگر خانواده‌های جانباختگان هم خبری دارید، لطفاً بفرمایید.

تا آنجایی که من می‌دانم بعضی از افراد و خانواده‌ها به‌صورت فیزیکی مورد آزار قرار گرفته‌اند و بعضی دیگر که قریب به اکثریت خانواده‌ها را تشکیل می‌دهند، به‌صورت روحی و روانی تحت آزار بوده‌اند. از شواهد آشکار و موارد مختلف آزار روحی خانواده‌ها پس از سرنگونی پرواز ۷۵۲ گرفته تا محدودیت در مراسم و اقدامات جمعی و فردی خانواده‌ها. اما شخصاً معتقدم گرفتن حق حیات از فرشته‌هایم و دوری و فراق از آنان و کتمان حقیقت و آزادی مجرمان اصلی جنایت، بزرگ‌ترین شکنجه و آزار ممکن برای من است که در مقابل آن هر آزار و شکنجه‌ای قابل‌قیاس نیست.

سال گذشته، چهار کشور کانادا، سوئد، اوکراین و بریتانیا در ارتباط با پروندهٔ پرواز ۷۵۲ علیه ایران ادعای خسارت کردند. آیا شما این بیانیه را دیده‌اید؟ آیا درخواست‌های مطرح‌شده در این بیانیه با خواسته‌های شما به‌عنوان عضو خانوادهٔ دو تن از جانباختگان همراستاست؟

به‌نظرم وقتی خیلی از موارد پرونده روشن است، می‌بایست طرف‌های درگیر در پرونده با شدت بیشتر این موضوع را پیگیری نمایند. غرامت بدون کشف حقیقت و عدالت نمی‌تواند برای خانواده‌ها آرامش ایجاد کند و جهان امن‌تری را برای پیشگیری از این‌گونه فجایع به‌وجود آورد. جهانیان باید بدانند که اگر جلوی این‌گونه اقدامات گرفته نشود، جان همهٔ انسان‌ها در هر جای دنیا در خطر خواهد بود و هیچ‌کسی از این گونه اقدامات مصون نخواهد ماند. امیدوارم دنیا به این موضوع توجه خاص کند تا شهروندان آن‌ها اعتماد و اطمینان پیدا کنند که کشورشان حافظ جان شهروندانشان است. آن‌ها باید بدانند که پیگیری این پرونده موجب افزایش امنیت پروازهای بین‌المللی می‌شود و دنیای بهتری را برای آیندگان رقم خواهد زد.

به‌دنبال انتخابات سال گذشته در ایران، ابراهیم رئیسی به‌عنوان رئیس‌جمهور جدید ایران معرفی شد و آغاز به کار کرد. به‌نظر شما این امر تا اینجا چه تأثیری بر روند رسیدگی به پروندهٔ شلیک به پرواز ۷۵۲ داشته و پس از این خواهد داشت؟

هیچ تأثیری بر روند رسیدگی به پرونده نداشته است. زیرا این فرد در آن زمان رئیس قوهٔ قضاییه بود و اگر می‌خواست کاری انجام دهد، آن زمان دستش بازتر بود. 

در حال حاضر، همهٔ ارکان حکومت با هم به هماهنگی کامل رسیده‌اند و برای کتمان حقیقت و جلوگیری از عدالت همگی یکپارچه‌اند و تصمیم جدی دارند تا از تبعات جهانی این پرونده جلوگیری کنند. همگی به‌دنبال جلوگیری از کشف حقیقت‌اند و تلاش می‌کنند عدالت اجرا نشود تا جهانیان مطلع نشوند چه فاجعه‌ای در ۸ ژانویه ۲۰۲۰ رخ داده است.

سال گذشته دولت کانادا گزارش تحلیلی خود را دربارهٔ پروندهٔ سرنگون‌کردن پرواز ۷۵۲ در اواخر ماه ژوئن منتشر کرد. موارد زیادی در این گزارش ۹۸ صفحه‌ای مورد توجه قرار گرفته است. از جمله در این گزارش آمده است که «تیم تحقیقات جنایی کانادا مشخص کرده است که ایران در ارائهٔ توضیح موثق دربارهٔ چگونگی و دلیل سقوط پرواز PS752 توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کاملاً کوتاهی کرده است. در حالی که تیم تحقیقات جنایی هیچ مدرکی مبنی بر سرنگونی پرواز PS752 با نقشهٔ قبلی پیدا نکرده است، این موضوع به‌هیچ‌وجه رافع مسئولیت ایران در قبال مرگ ۱۷۶ انسان بی‌گناه نیست.» در بخش دیگری آمده است: «مقامات غیرنظامی و نظامی ایرانی با تصمیمات، اقدامات و قصور خود مسئولیت تمام و کمال را بر عهده دارند. پرواز PS752 به‌دلیل بی‌مسئولیتی، بی‌لیاقتی و بی‌توجهی به زندگی انسان‌‌ها، سرنگون شد.»، علاوه بر این جاستین ترودو، نخست‌وزیر کانادا، در مقدمهٔ این گزارش نوشته است: «اگر مذاکرات با ایران نتیجهٔ قابل‌قبولی برای کانادا به‌نمایندگی از خانواده‌ها نداشته باشد، همهٔ گزینه‌های موجود از جمله مراجعه به دیوان بین‌المللی دادگستری را دنبال خواهیم کرد.»، آیا شما این گزارش را خوانده‌اید. نظر شما دربارهٔ مواردی که اشاره کردیم و همچنین بقیهٔ بخش‌های این گزارش چیست؟ نظرتان دربارهٔ واکنش محسن بهاروند، سخنگوی وقت وزارت خارجهٔ ایران، به این گزارش که گفت از ارجاع احتمالی این پرونده به دادگاه لاهه بیمی ندارد، چیست؟

گزارش کانادا جدای از مباحث فنی و تخصصی نشان‌دهندهٔ پیگیری این کشور در خصوص این پرونده است. طبق آن گزارش، کانادا تاکنون به شواهدی دست نیافته که نشان دهد این اقدام به‌صورت برنامه‌ریزی‌شده صورت گرفته باشد. این کشور بارها از عزم خود بر تحقق عدالت و حقیقت در خصوص این پرونده سخن گفته است. قطعاً روشن‌شدن حقیقت هرگز محقق نخواهد شد مگر اینکه یک تیم تحقیقات بی‌طرف و بین‌المللی با حضور نمایندهٔ خانواده‌های داغدار این کار را انجام دهد. من امیدوارم دولت کانادا با توجه به اقدامات اخیر کشورهای درگیر تا رسیدن به حقیقت و عدالت دست از این تلاش بر ندارد. 

واکنش سخنگوی وقت وزارت خارجه از روی استیصال است، مشخص است برای اینکه از زیر بار فشار خودشان را نجات دهند، به این‌گونه صحبت‌ها رو می‌آورند. آن‌ها تمام توان خودشان را گذاشته‌اند که از ارجاع این پرونده به دادگاه بین‌المللی جلوگیری شود. نحوهٔ رفتار مشخص می‌کند که از آن هراس دارند، به‌همین دلیل این‌گونه صحبت‌ها را مطرح می‌کنند تا به دیگران القا کنند که هراسی نداریم.

تاکنون دو جلسهٔ رسیدگی به اتهامات ۱۰ متهم به سرنگون‌کردن پرواز ۷۵۲ در تهران برگزار شده است. آیا پیش از برگزاری دادگاه، کیفرخواست و مدارک این پرونده در اختیار شما یا وکلایتان قرار داده شد؟ آیا شما در این جلسات شرکت کردید؟ نظرتان دربارهٔ این دادگاه و متهمان آن چیست؟

طبق قوانین بین‌المللی هوانوردی، کشورِ محل سانحه به‌مدت دو سال ملزم به بررسی پرونده به‌صورت دقیق با رعایت استاندارد‌های بین‌المللی است. دقت کنید برای چنین فاجعه‌ای چگونه می‌شود در کمتر از دو سال دادگاه برگزار کرد در حالی‌که سؤالات ابتدایی بسیاری بی‌جواب مانده‌اند. سؤالاتی که در گزارش نمایندهٔ ویژهٔ سازمان ملل و گزارش انجمن خانواده‌های پرواز PS752 به‌وضوح روشن است.

از طرفی تصور کنید مجرمی که جرم سنگینی در سطح بین‌المللی انجام داده و به‌هیچ‌وجه صادق نبوده، خود در جایگاه قضاوت نشسته و حکم کند، این با کدام منطق سازگار است؟ مشخص است که این دادگاه تنها برای مقبولیت‌بخشیدن به گزارش دروغ و سراسر ابهام از سوی ایران و حداکثر استفاده در مهلت قانونی دوساله و نیز خریدن زمان است. به‌نظرم این دادگاه صلاحیت رسیدگی به این پرونده را نداشته و نخواهد داشت. به بیان ساده‌تر، چگونه می‌شود که از قاتل به قاتل شکایت برد؟ این نقض غرض است نمی‌شود کسانی که خودشان فاجعه را به وجود آورده‌اند دادگاه تشکیل دهند و خودشان را محکوم کنند.

از نحوهٔ پیگیری پرونده مطلع‌ام؛ به‌هیچ‌عنوان چنین دادگاهی به حقیقت و عدالت ختم نمی‌شود. من سعی می‌کنم در همه‌جا کنار خانواده‌ها باشم. در حال حاضر، خانوادهٔ پرواز به خانواده‌ای واحد تبدیل شده‌اند و درد همگی مشترک است. در خصوص پیگیری همان‌طور که در رسانه‌ها منتشر شده، این روشی دروغ برای پوشش دروغی دیگر است. تصور می‌کنم عبور از بحران در این دادگاه در حال بررسی است، حکم دادگاه را قبل از تشکیل دادگاه صادر کرده‌اند. بنر پشت سر قاضی خود گویای حکم پرونده است و آن‌ها دارند مدارک چنین دادگاهی را مبتنی بر موضوع خطای انسانی و یک سانحه تنظیم می‌کنند. این دادگاه، صالح به رسیدگی نیست و این موضوع باید سریع‌تر به دادگاهی بی‌طرف ارجاع شود و یک گروه کارشناسی بین‌المللی تحقیقات کامل انجام دهند و نتیجهٔ آن مشخص شود.

چندی پیش امیرعلی حاجی‌زاده، فرماندهٔ نیروی هوافضای سپاه، در گفت‌وگویی دربارهٔ سرنگون‌کردن پرواز ۷۵۲ اظهارنظرهایی کرده است، از جمله گفته است که «علت اینکه ما تاکنون بعد این قضیه حرف نزدیم این است که [پرونده] متولی پیدا کرد و ما خودمان جزو متهمان هستیم. یعنی سازمان ما به‌هر حال در این قضیه مسئولیت پذیرفته و ما نمی‌توانستیم بگوییم که این گوشه‌اش هم به کسی دیگر مربوط می‌شود. ما همهٔ مسئولیت را پذیرفتیم.» او همچنین اظهارنظرهایی دربارهٔ دلیل تأخیر در اعلام حملهٔ موشکی به پرواز اوکراینی کرده و گفته است که زمان‌بردن تصمیم‌گیری برای «شهید اعلام‌کردن جانباختگان» از دلایل اصلی این تأخیر بوده و همچنین گفته است که ابعاد قضیه برایشان مبهم بوده و فکر نمی‌‌کردند یک موشک با قدرت تخریب موشک تور بتواند خسارتی به هواپیمای مسافری بزند که آن هواپیما نتواند به فرودگاه بازگردد و به زمین بنشیند. نظر شما دربارهٔ این اظهارات چیست؟

تمام صحبت‌هایی که او برای فرار از جرم خود انجام می‌دهد، حرف‌های دروغی است که قرار است دروغ‌های دیگر را بپوشاند. از ابتدای این فاجعه، سناریوی دروغ را کلید زدند و برای کتمان حقیقت لاپوشانی کرده‌اند. الان هم به‌همان منوال و به‌همان روش ادامه می‌دهند تا حقیقت را کتمان کنند. این‌ها سه روز بر طبل نقص فنی هواپیما کوبیدند و هزاران سند و مدرک تقلبی درست کردند و از رسانه‌های مختلف از جمله صدا و سیما، روزنامه‌ها، شبکه‌های اجتماعی، کارشناسان به‌ظاهر خبره، به روش‌های مختلف منتشر کردند تا ثابت کنند که هواپیما نقص فنی داشته است. اگر دولت‌های درگیر پیگیری نمی‌کردند، علی‌رغم اینکه شواهد بسیاری از شلیک موشک در صحنه جرم پیدا شده بود، هرگز نمی‌پذیرفتند که هواپیما توسط موشک ساقط شده. وقتی که آن روش پاسخ نداد، مجبور به اعتراف شدند. به‌ناچار گفتند موضوع خطای انسانی بوده است. این فرد مجرم است، چون این فاجعه توسط نیروهای تحت امر او انجام شده است و به هیچ‌عنوان نمی‌شود نیروهای تحت امر اقدامی انجام داده باشند بدون کسب اجازه از فرماندهٔ خود. این سناریویی مضحک است که گروهی بدون اجازه سامانهٔ موشکی را از پادگان خارج کنند و در کنار فرودگاه مستقر کنند و بدون اجازه از پدافند یکپارچه با خطای ۱۰۷ درجه به هواپیمای مسافربری خودی در کنار فرودگاه شلیک کنند و به‌قول خودشان هواپیمای مسافربری را با موشک کروز اشتباه بگیرند و فرمانده هم در جریان نباشد، دست آخر هم بگوید متعجب است که چرا هواپیما علی‌رغم اصابت دو موشک به فرودگاه بازنگشت. این ملعون به‌دنبال فرار از جرم خودش است، زیرا هیچ‌کسی نمی‌تواند بدون اجازه چنین اقدامات پرهزینه‌ای انجام دهد. چگونه ممکن است فرماندهٔ هوافضا در این سناریو هیچ دخالتی نداشته باشد. مصاحبه‌ٔ او بسیار خنده‌دار است. اساساً انسان‌های جنایت‌کار و دروغ‌گو کم‌حافظه‌اند. همیشه در صحبت‌های خودشان مسائلی را مطرح می‌کنند که با گفته‌های قبلی آن‌ها در تناقض است. از نظر من، حاجی‌زاده مجرم است و باید در دادگاهی صالح محاکمه شود و بابت جنایت ریختن خون پاک فرزندان نخبه و بی‌گناه وطن، سخت مجازات شود.

اواخر سال گذشته انجمن خانواده‌های جانباختگان پرواز PS752، گزارش تحقیقی خود را دربارهٔ سرنگون‌کردن این پرواز منتشر کرد و در انتهای این گزارش نتیجه‌گیری کرد که این حمله نه به‌دلیل خطای انسانی یا چند تصادف جدا و بی‌ارتباط با یکدیگر، بلکه عمداً انجام شده است و حکومت ایران را مسئول ارائهٔ شواهدی برای این اثبات عمدی‌نبودن این حمله دانست. نظر شما دربارهٔ این گزارش چیست؟

اولاً تشکر می‌کنم از همهٔ کسانی که در خصوص دادخواهی تلاش می‌کنند. من دست همهٔ کسانی را که برای رسیدن به دادخواهی و حقیقت و عدالت تلاش می‌کنند در هرجا که باشند، می‌بوسم و تحسینشان می‌کنم. به‌نظر من گزارش انجمن به نکته‌های بسیار خوبی اشاره دارد. نکته‌هایی که انجمن در گزارش خود آورده است، موضوعات دقیقی‌اند که از اقدام برنامه‌ریزی‌شده و عمدی‌بودن شلیک به هواپیما حکایت می‌کند. این می‌تواند به حقیقت بسیار نزدیک باشد. با کنارِهم‌گذاشتن گزارش‌های مختلف از جمله گزارش خانم کالامار، گزارش دولت کانادا، گزارش دولت ایران و گزارش انجمن، می‌شود به نتایج نسبتاً خوبی رسید. موارد مختلفی که گویای کتمان حقیقت‌اند، در گزارش انجمن به آن‌ها پرداخته شده است. از جمله خالی‌نکردن آسمان در آن شب، به‌هم‌زدن صحنهٔ ساقط‌شدن هواپیما، رفتارهای غیرمنطقی، کتمان و دروغ سه‌روزه، اعلام نقص فنی هواپیما بلافاصله بعد از سقوط و غارت اموال جانباختگان به‌ویژه گوشی‌های موبایل، لپ تاپ‌ها و دوربین‌ها و موارد مختلف از این دست که گزارش انجمن توانسته آن‌ها را پوشش دهد و ثبت کند. من به‌عنوان مادر داغدار دو خواهر عزیز و نخبه، معصومه و مهدیه، به‌نوبهٔ خودم از همهٔ کسانی که برای رسیدن به حقیقت تلاش می‌کنند تشکر و قدردانی می‌کنم.

هفتهٔ پیش مراسم دومین سالگرد سرنگونی پرواز ۷۵۲ در کانادا و همچنین ایران برگزار شد. نظرتان دربارهٔ برنامهٔ یادبود در کانادا چیست و همچنین اگر در مراسم ایران شرکت کرده‌اید، لطفاً از آن مراسم بفرمایید.

مراسم سالگرد در کانادا برای دومین بار با توجه به سخت‌گیری‌های کرونا به‌صورت مجازی برگزار شد که به‌نظرم با همهٔ محدودیت‌ها، در سطح بین‌المللی بسیار حرفه‌ای و البته تأثیرگذار برگزار شد و همهٔ خانواده‌ها در حد توان خودشان تلاش کردند، که از نظر من بسیار شایستهٔ تقدیر و تشکر است.

در ایران، مراسم سالگرد با مشکلات و مشقت‌های زیادی برگزار شد. این مراسم به‌دلیل مسائل امنیتی و محدودیت‌های مختلف از حساسیست بیشتری برخوردار بود. من هم از مشکلات و مشقت‌های آن جدا نیستم و روزهای بسیار دردناکی برایم تداعی شد، امسال حتی از سال قبل هم سخت‌تر بود. از همدردی مردم عزیز، چه در ایران و چه در کانادا، تشکر و قدردانی می‌کنم. در ایران مراسم سالگرد با حضور خانواده‌های داغدار صبح روز هشتم ژانویهٔ ۲۰۲۲ در فرودگاه تهران شروع شد، همان فرودگاهی که عزیزان ما تنها چند دقیقه بعد از پرواز بر فراز آن پرپر شدند… ابتدا خانواده‌ها در محوطهٔ فرودگاه گرد هم آمدند و در جو امنیتی بسیار سنگین، یاد عزیزانشان را گرامی داشتند. از فرودگاه همه با هم به‌صورت منظم به‌سمت شاهدشهر، قتلگاه عزیزانمان، حرکت کردیم. به شاهدشهر که رسیدم، بغض گلویم را فشار می‌داد؛ با خودم گفتم شاهدشهر، تو شاهد باش که در این مکان با عزیزترین‌های من چه کردند، تو شهادت بده… تصاویر عزیزان را در کنار شمع و شاخه‌های گل نصب کردیم و همه با اشک و آه در کنار هم بودیم. من دختران زیبایم را صدا می‌زدم. بیانیهٔ خانواده‌ها قرائت شد. تعدادی از خانواده‌ها نیز صحبت‌ کردند و دل‌نوشته‌هایشان را خواندند. نیروهای لباس‌شخصی در اطراف محل نظاره‌گر بودند. ماشین‌های پلیس آتش‌نشانی و مأموران لباس‌شخصی به‌وفور دیده می‌شدند. در اوج مراسم ناگهان هلیکوپتری بر بالای سر حاضران در مراسم ظاهر شد. بعد از دو بار دورزدن به‌طرز بسیار وحشتناکی هلیکوپتر به سطح زمین نزدیک شد، به‌گونه‌ای که بر اثر باد ناشی از بال‌های هلیکوپتر تمامی وسایل مربوط به سالگرد به‌هم ریخت. سیستم صوتی قطع شد. تصاویر جانباختگان و همه‌چیز به‌هم ریخت. خانواده‌ها با شعارِ «برو گم شو، مزدور» خشم و نفرت خود را نشان می‌دادند. متأسفانه در پایان مراسم برای سه نفر از خانواده‌ها مشکل پیش آمد؛ مأموران امنیتی آن‌ها را دستگیر و فیلم‌های ضبط‌شده را از دوربین‌های آن‌ها تخلیه کردند. این سه نفر با تلاش خانواده‌ها آزاد شدند.

امسال مشکلات سالگرد از سال قبل به‌مراتب بیشتر و سخت‌گیرانه‌تر بود .

خواستهٔ شما به‌عنوان یکی از بازماندگان قربانیان این فاجعه چیست؟

من هرچه تلاش کنم و هر چه فریاد بزنم و هرچه بی‌تابی و هر چه بی‌قراری کنم، دیگر عزیزانم، دخترانم که یک عمر برای آن‌ها زحمت کشیدم و حاصل سال‌ها خون‌جگرخوردن من بودند، برنمی‌گردند. همهٔ تلاشم این است تا با پیگیری‌های خودم از فاجعه‌های مشابه جلوگیری کنم تا مادران دیگری مثل من نشوند و اتفاقی که برای دو فرزند جگرگوشهٔ من و حاصل زحمات پنجاه‌ساله‌ام افتاد، برای آن‌ها اتفاق نیفتد. هیچ‌چیزی آرامم نمی‌کند، مگر اینکه مطلع شوم قاتلان فرزندانم در دادگاهی صالح محاکمه شده‌اند و حقیقت و عدالت در ارتباط با مجرمان اجرا شده است. این نهایت آرزوی من است؛ به‌امید روزی که دادخواهی خانواده‌های پرواز به حقیقت بپیوندد.

جامعهٔ ایرانی کانادا چه کمکی می‌تواند در دادخواهی یا موارد دیگر به شما بکند؟ چه انتظاری از آن‌ها دارید؟

صحبتم با هم‌وطنان عزیزم چه آن‌هایی که در کانادا هستند و چه آن‌هایی که در کشور‌های مختلف به‌ویژه کشورهای درگیر در این پرونده‌اند از جمله در اوکراین، انگلستان، سوئد و افغانستان و به همهٔ هم‌وطنانم این است که اگر همگی ما یک لحظه چشم‌های خودمان را ببندیم و فکر کنیم، متوجه خواهیم شد که این فاجعه می‌توانست برای هر کدام از ما رخ دهد. چنانچه برخورد مناسبی با مسببان این جنایت نشود، هیچ‌کدام مصون نخواهیم بود. باید دست در دست همدیگر با وحدت تلاش کنیم تا جلوی چنین فاجعه‌هایی گرفته شود و جهانی امن برای خودمان و جهانیان بسازیم. تاکنون در هیچ‌کجای جهان سابقه نداشته کشوری به هواپیمای مسافربری و هم‌وطنان خودش تعرض کند و فرزندان خودش را به قتل برساند. به‌نظر من هم‌وطنان ما در این‌گونه موارد باید در کنار هم باشند و فریاد دادخواهی سر دهند. همه با هم باید در کنار خانواده‌های پرواز ۷۵۲ مطالبه‌گر باشند. نکتهٔ دوم کمک به این خانواده‌هاست که دیگر هیچ امیدی برای زندگی ندارند. من به‌عنوان مادر سه فرزند که دو دختر خودم را در این فاجعهٔ ضدانسانی از دست داده‌ام، تمام امیدم به آینده نابود شده است، زندگی من از هم پاشیده و خودم و بقیهٔ اعضای خانواده‌ام هم مانند مردهٔ متحرک‌ایم، سرد و بی‌روح. همین‌جا اعلام می‌کنم من سیاسی نیستم و فرزندان من هم سیاسی نبودند. مطالبی را که در این مصاحبه ارائه نموده‌ام، شخصاً تهیه کرده‌ام و تمام مسئولیت آن را بر عهده می‌گیرم. من وظیفهٔ مادری خودم را به‌نحو احسن برای فرزندانم انجام داده بودم. آرزوی پیشرفت و ترقی و ساختن جهان بهتری برای خودم، هم‌وطنانم، فرزندانم و جهانیان داشتم. این جنایت نشان داد که انسان‌های بی‌گناه و مظلوم می‌توانند طعمهٔ درندگانی شوند که به‌هر شیوه‌ای به‌دنبال قدرت، ثروت و حکومت‌کردن‌اند. خودشان را برتر از دیگران می‌دانند و برای حفظ خود و جایگاهشان به‌هر جنایتی دست می‌زنند. امیدوارم پرواز ۷۵۲ دلیلی شود تا جهان با چشم دیگری به حوادث نگاه کند. قوانین موجود به‌گونه‌ای تغییر کند که لازم نباشد در چنین شرایطی کشوری که خودش موشک شلیک می‌کند و انسان‌های بی‌گناه را می‌کشد، مسئول رسیدگی باشد و بتواند برای پنهان‌کردن جنایتش وقت بخرد. امیدوارم با پیگیری کشورهای مختلف و همهٔ آن‌هایی که از این ماجرای دردناک آسیب دیده‌اند، بتوانیم جهان امن‌تری داشته باشیم، به‌ویژه برای مسافران پروازها، به‌گونه‌ای که مسافران احساس اطمینان و آرامش برای رسیدن به مقصدشان داشته باشند و هرگز انسان‌نما‌های تبهکار به خودشان اجازه ندهند برای امیال نفسانی‌شان به هواپیماهای مسافربری تعرض کنند و جان مسافران بی‌گناه را به‌خطر بیاندازند. به امید آن روز و امید دادخواهی.

با آرزوی صبر و به‌امید به‌سرانجام‌‌رسیدن دادخواهی شما، بار دیگر از وقتی که برای این گفت‌وگو گذاشتید، بسیار سپاسگزاریم.

 تشکر از شما که زحمت کشیدید و این فرصت را به من دادید تا درد دل‌های خودم را با شما در میان بگذارم.

مادری تا ابد داغدار

خروج از نسخه موبایل