نماد سایت رسانهٔ همیاری

داستان‌خوانی، بحث انتقال تجربیات و رونمایی کتاب جدید استاد محمد محمدعلی

گزارشی از اولین کارگاه داستان‌نویسی ونکوور به‌صورت حضوری و آنلاین پس از شروع همه‌گیری

گزارشی از اولین کارگاه داستان‌نویسی ونکوور به‌صورت حضوری و آنلاین پس از شروع همه‌گیری

سیما غفارزاده – ونکوور

تازه‌ترین نشست ویژهٔ کارگاه داستان‌نویسی در تاریخ ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱، و برای اولین بار پس از شروع همه‌گیری کووید به‌صورت حضوری و آنلاین برگزار شد. این نشست در کارگاه هنرِ جمال کردستانی، از اعضای کارگاه داستان‌نویسی، برگزار شد و قرار بر این است که اگر محدودیت‌های کووید اجازه دهد، سه‌شنبه‌های آخر هر ماه جلسات کارگاه به‌صورت حضوری و آنلاین در این مکان برگزار شود.

در این نشست، استاد محمد محمدعلی داستان «کابوس مأنوس یا منحوس» را که پیش از این با نام «بین خواب و بیداری» در مجموعهٔ «بازنشستگی و داستان‌های دیگر» بارها به‌چاپ رسیده است، خواند. وی گفت که این داستان یادگاری است از نیمهٔ دههٔ ۶۰ که این بار اندکی ویرایش زبانی و نه ساختاری داشته و عنوان آن نیز تغییر کرده است. 

پیش از خواندن داستان، استاد محمدعلی گفت که در این جلسه به پیشنهاد کامران قوامی، از اعضای کارگاه داستان‌نویسی و از هماهنگ‌کننده‌های تشکیل این جلسات، قرار بر آن است که دربارهٔ انتقال تجربیات صحبت شود. او اضافه کرد که داستان «کابوس مأنوس یا منحوس» یکی از تجربیات شکار مضمون بر اثر نشستن و سکونت در منطقه‌ای در حاشیهٔ شهر، محسوب می‌شود. این از جمله مباحثی است که تأثیر مکان و زمان را در داستان‌نویسی نشان می‌‌دهد. استاد محمدعلی همچنین در ارتباط با نقد داستانی مانند داستان یادشده که حدود ۳۵ سال قبل نوشته شده، گفت برای نقدی اساسی، باید توجه کرد که داستان در چه شرایطی نوشته و در چه زمانی چاپ شده است.

پس از خواندن این داستان، استاد محمدعلی کمی در باب نوشتن صحبت کرد و توضیح داد که عشق به نوشتن موجب شده است که فراوان بنویسد؛ که همه از خوش‌ترین ایام زندگی اوست، هرچند این نوشته‌ها الزاماً همیشه به چاپ‌شدن منجر نشده است. در ادامه او با اشاره به کتاب «بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران» که در پنج جلد به بررسی تاریخی-تحلیلی کانون نویسندگان ایران می‌پردازد، و مسعود نقره‌کار آن را گردآوری و تألیف کرده است، گفت که با خواندن و دوره‌کردن این کتاب که نام وی، به‌عنوان عضو کانون نویسندگان از سال ۱۳۵۶ تاکنون، در آن بارها و بارها آمده‌ است، خاطراتش را از آن بیرون کشیده و خود را پیدا کرده است. اینکه چه کسی دربارهٔ او چه گفته است، کجاها بوده است. در چه مجالسی نبوده است و کجاها خطر کرده است. با تطبیق این‌ها با آنچه خود داشته، هم‌اکنون مواد و مصالح نوشته‌ای شاید پانصد صفحه‌ای گرد آمده است. وی همچنین روی اهمیت گردآوری اسناد و یادداشت‌ها تأکید کرد؛ اینکه آن‌ها روزی به‌کار خواهند آمد و در نوشتن آنچه در درون ما می‌جوشد، کمک خواهند کرد. او گفت داستان همچون سنگی نتراشیده است که باید بتوان از دل آن مجسمه‌ای زیبا بیرون کشید.

پس از آن، نوبت به طرح نظرات و سؤالات رسید. محمدرضا حجامی از استاد محمدعلی پرسید که اگر پس از ۳۵ سال، اکنون می‌خواست این داستان را بنویسد، آیا جور دیگری می‌نوشت؟ وی با اشاره به برخی جزئیات داستان، توضیح داد که دلیل این پرسش آن است که می‌خواهد بداند اگر شرایط فرق می‌کرد و ایشان مجبور نبود خود را سانسور کند، چه فرقی در نوشتن این داستان ایجاد می‌شد، خصوصاً در پروراندنِ بیشتر شخصیت اصلی داستان، شهبازی، که از نظر ایشان بیشتر تیپ است تا شخصیت. استاد محمدعلی ضمن تأیید نکات مطرح‌‌شده در سؤال حجامی، گفت که او پاسخی به این سؤال ندارد چرا که اصلاً به دوباره‌نوشتنِ این داستان فکر نکرده است. چرا که او متعهد بوده به اینکه داستان بارها چاپ شده است و بنابراین نه می‌خواسته که دوباره بنویسدش و نه آنکه تغییراتی بنیادی و ساختاری در آن ایجاد کند. استاد محمدعلی افزود که نکات حجامی درست است، ولی او قصد نداشته در این داستان سیستم را نقد کند، بلکه تنها ترسیم گوشه‌ای از تاریخ اجتماعی در آن سال است که در حالتی میان خواب و بیداری بیان شده است.

پس از آن سودابه رکنی گفت که به‌نظرش داستان با توجه به زمان خود، بسیار شجاعانه نوشته شده است؛ اینکه شخصی از وحشت اینکه دخترش همسر فردی حزب‌الهی شود نوشته شده است، و به‌همین دلیل او فکر می‌کند که داستان اصلاً تک‌بُعدی نیست. 

در ادامه، دکتر سعید ممتازی گفت که معتقد است با درنظرگرفتنِ زمان نگارش داستان و کم‌تجربه‌تربودنِ نویسنده در آن سال‌ها، خواب و بیداری یا واقعیت و رؤیا در این داستان خیلی خوب در هم آمیخته شده است و نشان از آن دارد که نویسنده‌ای حرفه‌ای پشت آن قرار دارد. او همچنین گفت که به‌اعتقاد وی همهٔ شخصیت‌های داستان شخصیت‌هایی واقعی‌اند و از این جهت داستانی پخته و جذاب است. 

استاد محمدعلی در واکنش به صحبت دکتر ممتازی گفت که از قضا مهم‌ترین نکته برای او زمانی که بازنویسی می‌کرده، این بوده است که آیا توانسته‌ درهم‌آمیختگی خواب و بیداری یا عین و ذهن را به‌خوبی دربیاورد یا نه و خوشحال است که چنین اظهارنظری را می‌شنود. 

سپس شامل کناری گفت که با نگاه به این داستان و مقایسهٔ آن با کارهای جدیدتر استاد محمدعلی می‌توان پختگی و پیشرفت را در کارهای جدیدتر ایشان دید. او همچنین گفت که به‌اعتقادش این داستان در ژانر خاطره‌نویسی قرار می‌گیرد.

در ادامه وحید ذاکری گفت که به‌نظر او مهم‌ترین درسی که می‌توان از این جلسه گرفت این است که نویسنده‌ای باتجربه مثل استاد محمدعلی پس از ۵۰ سال نوشتن، داستان قدیمی خود را می‌خواند و آن را در برابر نقد و نظر دیگران قرار می‌دهد. او فضاسازی داستان را از ویژگی‌های خوب آن قلمداد کرد، هرچند گفت معتقد است که بخش‌هایی از داستان که گویی در خواب و رؤیاست، از چفت و بست محکمی برخوردار است، در حالی‌که خواب معمولاً مبهم و تفسیرپذیر است. 

پس از آن شهناز آقاگُلی گفت که به‌نظر او راوی داستان بسیار منصف است و بدون جانب‌داری از شخصیت اصلی یا سرکوب شخصیت مقابل، روایت را پیش می‌برد و چیزی را که می‌خواست اما نمی‌گفت، خواننده می‌گرفت. همچنین او گفت که به‌نظرش رفت‌وبرگشت بین واقعیت و رؤیا خیلی خوب و به‌نرمی انجام شده، به‌طوری‌که گاه نمی‌شد تشخیص داد قهرمان داستان در کدام‌یک از آن دو دنیاست.

جمال کردستانی گفت که فکر می‌کند داستان‌نویس باید فراتر از مسائل روز خود را نگاه کند و بنویسد، به‌طور مثال اگر استاد محمدعلی می‌خواست در این داستان به طرح مسائل سیاسی روز بپردازد، حتی اگر امروز هم هنوز معنا و مفهومی داشت، ۵۰ سال دیگر مطلقاً معنایی برای خوانندهٔ اثر نمی‌داشت. 

در ادامه، علی فدایی گفت که معتقد است یک داستان از منظر خواننده‌های مختلف می‌تواند جنبه‌های مختلفی پیدا کند که ناشی از نگاه متفاوت آن‌هاست. او گفت که آشنایی زیادی با مقولهٔ کارمندی در داستان‌های استاد محمدعلی دارد؛ مقوله‌ای که همیشه تازگی دارد. 

سهیل شریفیان از استاد محمدعلی دربارهٔ اسم‌گذاری شخصیت‌ها پرسید و اینکه چه ملاحظاتی در این زمینه در نظر گرفته می‌شود و بر چه اساسی اصولاً بر روی شخصیت‌ها اسم گذاشته می‌شود. استاد در پاسخ گفت که این امر برای ایشان بیشتر حسی است. شریفیان همچنین پرسید که آیا در بازنویسی دانسته‌های دانای کل تغییر کرده است یا همان است که ۳۵ سال قبل بوده، استاد محمدعلی در پاسخ گفت که همان‌طور که در پاسخ حجامی هم اشاره کرد، همان است و تغییری نداده است و تنها تغییر عمده عنوان داستان بوده است.

پس از آن تنفس اعلام شد. در ادامه و در بخش دوم نشست، کتاب تازه‌منتشرشدهٔ استاد محمدعلی با عنوان «واقعیت و رؤیا ۲» که مجموعه گفت‌وگوهای بهاره دهکردی با ایشان است، رونمایی و معرفی شد. 

بهاره دهکردی در توضیح شکل‌گرفتن این کتاب گفت: 

«همه‌چیز از گفت‌وگویی ساده شروع شد. به‌این ترتیب که من از استاد سؤالاتی می‌پرسیدم و ایشان پاسخ می‌دادند و من آن‌ها را ضبط می‌کردم و بعد پیاده‌شان می‌کردم و روی کاغذ تحویل استاد می‌دادم. ایشان نکاتی را به پاسخ‌هایشان اضافه می‌کردند که موجب می‌شد سؤالات دیگری برای من پیش بیاید و به‌همین ترتیب این روند رفت‌وبرگشتی ادامه داشت تا اینکه طی یک‌سال و نیم کل این گفت‌وگوها شکل گرفت. کم‌کم گفت‌وگوها را به بخش‌هایی مجزا – مانند خاطرات ایشان در ایران و خاطراتشان در اینجا و… – تقسیم و روی آن‌ها کار کردیم. در نهایت وقتی رسیدیم به تدوین کتاب، همان‌طور که استاد هم اشاره کردند، آقایان حجامی و نگهبان خیلی زحمت کشیدند. بعد که کار آماده شد و فرستادیم به چاپخانه، با کمی مشکلات فنی کامپیوتری مواجه شدیم که آقای مسّاح زحمتش را کشیدند. افزودن فهرست اسامی هم متأسفانه برای این چاپ دست نداد و ماند برای چاپ‌های بعدی. بعد رسیدیم به طراحی روی جلد که برادرم انجام داده بود، منتها به ما گفتند که توجه کنید شرکت لولو کتاب فارسی چاپ می‌کند، البته به‌عنوان زبان عبری و نه فارسی، و کتاب را با فرمت انگلیسی دریافت می‌کند. مسئله‌ای که وجود دارد این است که پشت کتاب می‌شود معرف کتاب شما، بنابراین ما مجبور شدیم که برای پشت کتاب هم طرحی در نظر بگیریم و از آنچه که معمولاً در پشت جلد می‌آید، مانند دربارهٔ نویسنده یا قطعه‌ای از متن کتاب، صرف‌نظر کنیم. و در نهایت حاصل کتاب این شد که می‌بینید.»

استاد محمدعلی در ادامهٔ صحبت‌های بهاره دهکردی گفت: «اضافه کنم که بخش اول کتاب، سفرهای فرهنگی من است. سفرهایی به شوروی، برلین، سیدنی، ونکوور که برای اولین بار در سال ۲۰۰۵ بود، و نیز مونترآل، تورنتو و… و طی این سفرها، من دوستان فرهنگی را پیدا و با آن‌ها صحبت کردم. به‌هرحال از مجموع این‌ها این کار درآمد و باید از بهاره تشکر کنم برای آنکه ایستاد و آن را به‌انجام رساند.» استاد محمدعلی در ادامه با اشاره به چاپ رمان «جهان زندگان» در ونکوور در سال ۱۳۹۴، گفت که چاپ آن رمان اولین تجربهٔ ایشان به‌عنوان ناشر-مؤلف بوده است. وی افزود که یکی از اهداف انتقال تجربیات که قرار بوده در این نشست دربارهٔ آن صحبت شود، همین تجربهٔ چاپ و انتشار در خارج‌ازکشور برای اعضای کارگاه بوده است. اینکه ببینند چقدر این کار دشواری دارد و ممکن است به موانعی بربخورد، هرچند شیرینی‌های خود را هم توأمان دارد.

پس از آن دوستان حاضر در جلسه تعدادی کتاب موجود در این جلسه را خریداری کرده و استاد محمدعلی آن را برایشان امضا کرد.

در پایان شایان ذکر است که کتاب «واقعیت و رؤیا ۲» توسط نشر آفتاب در نروژ چاپ و منتشر شده است. علاقه‌مندان می‌توانند برای تهیهٔ کتاب از طریق لینک زیر از سایت لولو اقدام کنند:

https://bit.ly/Reality-and-Dream2

خروج از نسخه موبایل