ترجمه و تلخیص: زهرا آهنبر – ایران
فرانسیس پگاماگابو، پرافتخارترین عضو ارتش کانادا از اقوام اولیه، کارآمدترین تکتیرانداز در جنگ جهانی اول، سیاستمدار و فعال سیاسی از اقوام اولیهٔ کانادا و دارندهٔ نشان افتخار نظامی در ۹ مارس ۱۸۹۱ متولد شد. او متعلق به قبیلهٔ آنیشینابه واقع در قرارگاه اقوام اولیهٔ شاوانگا در دهکدهٔ نوبل انتاریو بود. نام بومی وی به زبان اوجیبوی «بیناسوی» بود، بهمعنی بادی که میوزد. زمانیکه فرانسیس تنها سه سال داشت، پدرش درگذشت، مادرش او را ترک کرد، او هم به زادگاهش نزد قبیلهٔ هنوی اینلت بازگردانده شد. فرانسیس نزد ریشسفید قبیله بهنام نوآ نبیمنیکواد در شاوانگا پرورش یافت و در آنجا مهارتهای سنتی مانند شکار، ماهیگیری و طب سنتی را فراگرفت. دین فرانسیس ترکیبی از اصول مذهبی کاتولیکی و آنیشینابه بود. فرانسیس از معروفترین سربازان بومی در تاریخ نظامی کانادا بهشمار میآید و بهترین تکتیرانداز جنگ جهانی اول بود. سه بار نشان افتخار نظامی دریافت کرد و چندین بار زخمی شد. نشانهگیری او بسیار عالی بود و در عملیات شناسایی تبحر داشت، بهطوری که ۳۷۸ آلمانی را با تکتیراندازی کشت و ۳۰۰ نفر دیگر را اسیر کرد.
فرانسیس در ۱۲ سالگی مدرسه را رها کرد و در کمپهای چوببری و ماهیگیری مشغول بهکار شد. در ژانویهٔ سال ۱۹۱۲، فرانسیس بهکمک وکیل سلطنتی بهنام والتر لاکوود هیت، برای تهیهٔ اتاق و هزینه تحصیل کمک مالی دریافت کرد. در نهایت او آتشنشان نیروی دریایی شد.
پس از وقوع جنگ جهانی اول، فرانسیس در اوت سال ۱۹۱۴ برای خدمت در نیروی اعزامی کانادا به جبهههای جنگ، داوطلب شد. البته در ابتدای جنگ، تبعیضی در دولت کانادا وجود داشت که اقلیتها را از اعزام محروم میکرد. سرانجام فرانسیس در هنگ ۲۳ کانادا (پیشتازان شمالی) مستقر شد. پس از ملحقشدن به نیروهای اعزامی، به فرودگاه نظامی سیافبی والکرتیر در کبک رفت. هنگامی که فرانسیس در این مکان بود، چادر نظامی خود را با سمبلهای سنتی بومیان مانند آهو که نماد قبیلهاش بود، تزیین کرده بود. در اوایل اکتبر ۱۹۱۴، به گردان یکم پیادهنظام کانادا از زیرمجموعههای لشکر یکم ارتش کانادا فرستاده شد که نخستین نیروهای اعزامی کانادا به اروپا بهشمار میآمدند. همقطاران وی در این گردان به او «پگی» میگفتند.
در آوریل ۱۹۱۵، فرانسیس در دومین نبرد ایپر در غرب بلژیک شرکت کرد. در این نبرد، آلمانها برای اولین بار در جبههٔ غربی از گاز کلر استفاده کردند. طی همین نبرد بود که مهارت فرانسیس در تکتیراندازی و عملیات شناسایی او زبانزد همگان شد. پس از پایان نبرد، او به درجهٔ سرجوخهٔ موقت ترفیع پیدا کرد. سال بعد، گردان وی در نبرد سُم در فرانسه شرکت کرد و فرانسیس در این نبرد از ناحیهٔ پای چپ زخمی شد. او بهموقع بهبود پیدا کرد و توانست به گردان خود بازگردد و آنها را در سفر به بلژیک همراهی کند. طی این دو نبرد، فرانسیس برای پیامرسانی در جبهه یک نشان افتخار نظامی دریافت کرد. ابتدا فرماندهٔ او بهنام سرهنگ دوم فرانک آلبرت کریتون تصمیم داشت به او نشان افتخار «کردار متمایز» بدهد، زیرا او خطر را نادیده گرفته و به وظیفهاش متعهد بود. اما این نشان به نشان پایینتری تقلیل یافت. جوزف بایدن، نویسندهٔ رمان «جادهٔ سهروزه» که از زندگی فرانسیس الهام گرفته، در اینباره میگوید علت عدم دریافت نشان کردار متمایز یا صلیب ویکتوریا احتمالاً گرایشات نژادپرستانه نسبت به سربازان بومی بوده است و احتمال دیگر این است که برخی از سربازان به او حسادت میکردند و دربارهٔ تعداد آلمانیهایی که مهار کرده بود، مشکوک بودند، زیرا فرانسیس هنگام تیراندازی ناظری بههمراه خود نداشت.
در نوامبر سال ۱۹۱۷، فرانسیس برای جانفشانیهایش در دومین نبرد پاسچندال در بلژیک مدال دریافت کرد. طی این نبرد، گردان فرانسیس وظیفه داشت حملهای را در پاسچندال ترتیب دهد. در این زمان، فرانسیس به مقام سرجوخه ترفیع یافته بود و گزارش شد که طی عملیات، نقش مهمی در ارتباط بین واحدهای جناح گردان یکم ایفا کرد. زمانیکه نیروهای کمکی گردان راه خود را گم کردند، فرانسیس بهخوبی آنها را هدایت کرد و مطمئن شد که به منطقهٔ اختصاصیافته در جبهه میرسند.
طی نبرد اسکارپ در فرانسه در ۳۰ اوت ۱۹۱۸ ، فرانسیس در حملهای ازسوی آلمانها در اوتریکس ترنچ در نزدیکی آپتونوود درگیر شد. مهمات همراه وی روبهاتمام بود و در خطر محاصره قرار داشتند. فرانسیس از بین آتش شدید مسلسل و شلیکهای تفنگ، خود را به منطقهای بیطرف رساند و بهاندازهٔ کافی مهمات فراهم کرد و به پستش بازگشت. در نتیجه آنها توانستند ضدِحملات سنگینی را پیش ببرند و به مبارزه ادامه بدهند. او برای این تلاش بینظیر، دومین مدال خود را دریافت کرد و به یکی از ۳۹ کاناداییای تبدیل شد که به چنین افتخاری دست پیدا کرده بودند.
جنگ جهانی اول در نوامبر ۱۹۱۸ پایان یافت و سال بعد، فرانسیس مجروح به کانادا بازگشت. او تقریباً کل دورهٔ جنگ جهانی اول در جبهه خدمت کرده بود و بهعنوان تکتیرانداز ماهر به شهرت زیادی رسیده بود. سلاح مورد علاقهٔ وی، تفنگ راس بود. در زمان ترخیص از ارتش، درجهٔ وی استوار بود و به او نشان ستارهٔ ۱۹۱۴-۱۹۱۵، مدال جنگ بریتانیا، و مدال پیروزی بریتانیا اهدا شد.
پس از بازگشت به کانادا، فرانسیس با عضویت غیردائم و فعال در پیشتازان شمالی یا هنگ آلگانکوئین به خدمت در نظام ادامه داد. او در فوریهٔ ۱۹۲۱ مانند پدر و پدربزرگش، بهعنوان رئیس قبیلهٔ پری آیلند انتخاب شد. زمانی که رئیس قبیله بود، نامهای مبنی بر اخراج چندین نفر از قبیله، ازجمله افراد دارای نژادهای ترکیبی، نوشت که موجب بروز تفرقه شد. در سال ۱۹۲۴، او مجدداً بهعنوان رئیس قبیله انتخاب شد و تا سال بعد در این مقام مشغول به فعالیت بود تا اینکه در آوریل ۱۹۲۵، بهدلیل کشمکش قدرتهای داخلی از کار برکنار شد. البته پیش از اینکه حکم عزل صادر شود، فرانسیس استعفا داد. یک دهه بعد، بین سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۶ بهعنوان مشاور خدمت کرد. در سال ۱۹۳۳، وزارت امور بومیان (DIA)، سیاستهای خود را تغییر داد و رؤسای قبایل اقوام اولیه را از مکاتبه با این وزارتخانه منع کرد. وزارتخانه دستور داده بود که از بهار ۱۹۳۳، تمام مکاتبات باید از طریق مقام «نمایندهٔ بومیان» ارسال شود. این سیاست، قدرت زیادی را به نمایندهٔ بومیان اعطا میکرد و این موضوع برای فرانسیس بسیار مشکلآفرین بود زیرا با نمایندهٔ خود، جان دالی، میانهٔ خوبی نداشت. اعضای اقوام اولیهٔ کانادا که طی جنگ جهانی اول در ارتش خدمت کرده بودند، از افراد فعال در سیاست بهشمار میآمدند. آنها در دنیا سفرهای بسیار کرده و در میان مردم خود از احترام ویژهای برخوردار بودند. این سربازان در برابر این امر که توسط یک نمایندهٔ بومی تازه بهقدرترسیده کنار زده شوند، مقاومت میکردند. تاریخدان، پل ویلیامز، این بهاصطلاح مدافعان را «سرباز-رئیس بازگشته» نامیده و گزارش کرده است که چندین تن از آنها از جمله فرانسیس بسیار فعال بودهاند. این امر منجر به بروز اختلافات با دالی و در نهایت فرانسیس از مقام ریاست قبیله عزل شد. به گفتهٔ دالی و دیگر نمایندگانی که با فرانسیس ارتباطاتی داشتند، او بهشدت درگیر آزادسازی مردم خود از یوغ اسارت سفیدپوستان بود. نمایندگان بومی وی را تحقیر میکردند و خود و حامیانش را به حاشیه میراندند.
علاوهبر درگیری فرانسیس در جنگ قدرت بین شورای بومیان و وزارت امور بومیان، او آشوبهای زیادی دربارهٔ مسئلهٔ جزایر «جورجین بِی» در هورون بهپا کرد. دولتهای اقوام اولیهٔ منطقهای ادعای مالکیت این جزایر را داشتند، اما فرانسیس و دیگر رؤسای قبايل نیز بیهوده تلاش میکردند تا کنترل این مناطق را بهدست بیاورند. طی جنگ جهانی دوم، فرانسیس بهعنوان نگهبان کارخانهٔ مهماتسازی در نزدیکی نوبل واقع در انتاریو مشغول بهکار بود و در میان نیروهای شبهنظامیان محلی درجهٔ گروهبان یکم داشت. در سال ۱۹۴۳، او رئیس ارشد دولت مستقل بومیان شد که یک سازمان اقوام اولیهٔ کانادا بهشمار میآمد.
فرانسیس ازدواج کرده بود و شش فرزند داشت. او در ۵ اوت ۱۹۵۲، در قرارگاه جزیرهٔ پری در ۶۱ سالگی درگذشت. او یکی از اعضای تالار مشاهیر مرکز وودلند در برنتفورد انتاریو بود و پلاکی برای یادبود وی و هنگ نظامیاش در روتری و آلگانکوئین در پریساوند نصب شده است. نیروهای نظامی کانادا نیز بهاحترام وی گروه گشتزنیای در مقر بوردن را پگاماگابو نامگذاری کردند.
آدرین هیس، خبرنگار کانادایی، دو زندگینامه از فرانسیس پگاماگابو تحت عناوین «پگاماگابو: جنگجوی افسانهای، قهرمان فراموششده» و «پگاماگابو: جنگجوی مادامالعمر» نوشته است که در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۹ منتشر شدند. رماننویس کانادایی، جوزف بایدن، نیز در رمان سال ۲۰۰۵ خود بهنام «جادهٔ سهروزه»، از فرانسیس الهام گرفته است. از مجسمهٔ تمامقد وی نیز در ۲۱ ژوئن ۲۰۱۶ که روز بزرگداشت اقوام اولیه است، در پریساوند رونمایی شد. در این مجسمه، دو عقاب روی یک بازوی فرانسیس و یک تفنگ راس روی بازوی دیگرش قرار داده شده است. زیر پایش یک گوزن شمالی قرار گرفته که نماد قبیلهٔ فرانسیس یعنی کریبو است. همچنین در سال ۲۰۱۹، یک گروه موسیقی متال نیز آهنگی را به افتخار وی اجرا کردند. فرانسیس یکی از هشت فینالیست انتخابی برای چاپ تصویر روی اسکناسهاس ۵ دلاری کاناداست. در سال ۲۰۰۳، خانوادهٔ پگاماگابو مدالهای فرانسیس و لباس مخصوص رئیس قبیلهٔ وی را به موزهٔ جنگ کانادا اهدا کردند که در قسمت مربوط به جنگ جهانی اول بهنمایش گذاشته شده است.
منبع: ویکیپدیا