مژده مواجی – آلمان وارد اتاق کارم شد و چترش را که قطرههای باران از آن میچکید، گوشهای گذاشت. احوالپرسی کردیم. پالتوش را که آویزان میکرد، گفت: – چه هوای سرد و بارانیای. از پنجره نگاهی به آسمان یکدست خاکستری و تیره انداختم. – دلم نور خورشید میخواهد و گرما. خندید و با روحیهای خوب کیف دستیاش را باز کرد. دفتر یادداشت و تعداد زیادی کاغذ از کیفش بیرون آورد. با ذوق گفت: – ببینید چقدر…
بیشتر بخوانیدمهاجرت
آشنایی با هیئت مهاجرت و پناهندگی کانادا
دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور هیئت مهاجرت و پناهندگی کانادا Immigration and Refugee Board (IRB) بزرگترین دادگاه اداری مستقل کانادا و شاخهای از سازمانهای مرتبط با مهاجرت دولت کاناداست. این سازمان مسئول اتخاذ تصمیمات مستدل، کارآمد، عادلانه و مطابق با قانون در مورد مسائل مهاجرت و پناهندگی است. هیئت مهاجرت و پناهندگی کانادا، در میان سایر مسئولیتهایی که دارد، تصمیم میگیرد که چه کسی در میان هزاران مدعی پناهندگیای که سالانه به کانادا میآیند، به حمایت…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – تاوانِ نه گفتن
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران ماهرخ دخترخالهٔ مادرم است. بعد از چهل و دو سال آمده است ایران. سال پنجاه و هشت، همان زمانی که حجاب را اجباری کردند، از ایران رفت آمریکا. بهسختی رفت. با مادرم خیلی صمیمی بودند و مدام در تماس. مادرم که مُرد، نتوانست بیاید. اما مدام با من و پدر در تماس بود. به من گفت دلم میخواهد بیایم، اما…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۶۱) – واژهٔ سوزندهٔ اسید
مژده مواجی – آلمان همکارم میگوید: – چه مُراجع کوشایی داری. فعالبودنش انگیزهٔ کاری ما را بالا میبرد. مراجعم صبح زود ساعت هشت، مثل همیشه سرِ وقت به جلسهٔ کوچینگ شغلی آمد. کمتر مراجعی تمایل به حضور در چنین ساعتی دارد. اکثراً ساعت نُه بهبعد را ترجیح میدهند. وارد اتاق که شد، ماسکش را برداشت، کاپشنش را آویزان کرد، دامن پشمیاش را مرتب کرد و روی صندلی روبرویم نشست. از آشپزخانه برای هر دومان قهوه آوردم…
بیشتر بخوانیدمروری بر فرایند خروج متقاضیان مردودشدهٔ پناهندگی در کانادا
دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور متقاضیان پناهندگی در جلسهای که با افسر وزارت مهاجرت، پناهندگان و شهروندی کانادا در ابتدای فرایند پناهندگی حضور مییابند، برگهٔ صادرشدهٔ خروج از کانادا را امضا میکنند. در جلسهای که در ابتدای کار تشکیل میشود، به متقاضی پناهندگی یادآوری میشود که دستور خروج صادرشده اگرچه فعال نیست، تحت چهار شرط فعال خواهد شد: ۱- درخواست پناهندگی متقاضی مردود شود ۲- متقاضی درخواست فرجامخواهی کند و دوباره مردود شود ۳- متقاضی داوطلبانه…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – خودت را بردار و برو
داستانهایی بر مبنای واقعیت از انسانهایی که تنها به رفتن فکر میکنند آرام روانشاد – ایران سرم را رو به آسمان میکنم تا قطرههای باران صورتم را تَر کنند. باران خوبی میبارد. با خودم فکر میکنم کاش این باران آلودگی و سیاهی این چند روز را بشوید و ببرد. این چند روز هوای تهران نفسکشیدن را سخت کرده بود. گلویم میسوخت. سرویس بعدی نوبت من است. زنی جوان که از دفتر مهاجرتی میآید. پالتو و چکمههای…
بیشتر بخوانیدسلسله داستانهای مهاجرت به کانادا – تناقض در ارائهٔ مدارک و اطلاعات و حواشی آن – قسمت آخر
قسمت قبلی این مطلب را در اینجا بخوانید دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور در شمارهٔ پیش خواندید که دختر محمود برای پدرش که شغل دولتی حساسی در ایران داشت، دعوتنامهای بهمنظور گرفتن ویزای توریستی فرستاد و محمود با ترفندی توانست از محل کارش مرخصی بگیرد و برای دیدار از مادر و دخترش که سالها پیش به کانادا مهاجرت کرده بودند، وارد تورنتو شد. محمود که بهدلیل تفاوت دیدگاههایش با مدیران محل کارش به مشکلات زیادی برخورده…
بیشتر بخوانیدپروژهٔ اجتماعی (۶۰) – باورنکردنیها
مژده مواجی – آلمان صبح با شروع کار مثل همیشه وقتی که کامپیوتر را روشن کردم، اول به سراغ خواندن ایمیلهایم رفتم. اولین ایمیل را که خواندم، باورم نشد. چشمهایم را بازتر کردم و دوباره آن را خواندم. جواب ایمیلی بود که روز قبل به ادارۀ کار نوشته بودم. در ایمیل نوشته بودم، مراجعِ افغان، زنی است تشنهٔ یادگیری و نیاز به حمایت دارد تا در جامعۀ جدید، در آلمان، خودش را پیدا کند. یعنی به…
بیشتر بخوانیدسلسله داستانهای مهاجرت به کانادا – تناقض در ارائهٔ مدارک و اطلاعات و حواشی آن – قسمت اول
دکتر امیرحسین توفیق – ونکوور محمود سال ۲۰۱۶ با ویزای توریستیای که با دعوتنامهٔ دخترش دریافت کرده بود، وارد کانادا شد. سالها پیش، دختر محمود بههمراه مادربزرگش که مادر محمود میشد، به کانادا مهاجرت و در شهر تورنتو اقامت کرده بودند. محمود در ایران در یک پست حساس دولتی شاغل بود و در طول تمام دوران خدمتش، بهدلیل تفاوت دیدگاه مشکلات زیادی با مدیران و مسئولان داشت و حتی زمانی که قصد گرفتن مرخصی برای ملاقات…
بیشتر بخوانیددر جستوجوی بهشت – نمیدانم آنهایی که میمیرند کجا میروند، اما میدانم که کجا میمانند
بهیاد جانباختگان پرواز ابدی ۷۵۲ آرام روانشاد – ایران بامداد ۱۸ دی ماه ۹۸ بود، شهر هنوز بیدار نشده و بسیاری از ما در خواب ناز بودیم. نمیدانستیم که بهزودی قرار است یکی از هولناکترین خبرهای زندگیمان را بشنویم. هنوز بعد از دو سال از یادآوری آن روز صبح چنان بر خودم میلرزم که هیچچیز نمیتواند مرا گرم کند. خبری جانکاه که پس از آن قرار نبود دیگر هیچچیز شبیه قبل از آن باشد. ما خواب…
بیشتر بخوانید