مصطفی کشوری: زنان هنوز مشکلاتی دارند که به آن‌ها توجهی نشده است

گفت‌وگو با مصطفی کشوری کارگردان ساکن ونکوور

سیما غفارزاده – ونکوور

عکس‌ها از: Rob Straight

مصطفی کشوری، فیلمساز ساکن شهرمان ونکوور، هنرمند جوانی است که در اوایل دههٔ سوم زندگی‌اش دو بار حضور در جشنوارهٔ فیلم کن را تجربه کرده است؛ بار دوم آن همین ماه مهٔ گذشته برای نمایش فیلم کوتاه «کودک‌ عروس» (Child Bride). در مطلبی که دربارهٔ این تجربه در وب‌سایت مدرسهٔ فیلم ونکوور (Vancouver Film School) آمده، او نوشته است: «رؤیا واقعیت است! رفتن‌ام به جشنوارهٔ فیلم کن برای اولین بار، بیشتر به رؤیایی سوررئال شباهت داشت. من تازه مدرسهٔ فیلم ونکوور را تمام کرده بودم و گویی هنوز متوجهش نبودم تا اینکه در فرودگاه نشستیم. هر ستارهٔ فیلمی که فکرش را بکنید، آنجا بود و مانند مردمی عادی منتظر دریافت چمدانش. چند روزی فضا برایم غیرعادی بود ولی کم‌کم عادت کردم. به این درک رسیدم که من هم مانند دیگران این حق را یافته‌ام که آنجا باشم. درواقع، همه‌چیز آسان‌تر می‌شود وقتی‌که می‌فهمی این دیگر رؤیا نیست، بلکه بخشی از واقعیتی است که برایش رؤیاپردازی کرده بودی.» 

به بهانهٔ نمایش فیلم کوتاه «کودک‌ عروس» مصطفی کشوری، گفت‌وگویی با اون انجام داده‌ایم که توجه شما را به آن جلب می‌کنم.

گفت‌وگو با مصطفی کشوری کارگردان ساکن ونکوور

با سلام خدمت شما آقای کشوری، و با سپاس از وقتی که برای این گفت‌وگو در اختیار ما قرار دادید، لطفاً برای آن دسته از خوانندگانمان که کمتر شما را می‌شناسند، کمی از خودتان و تاریخچهٔ فعالیت‌های هنری‌تان برایمان بگویید. 

با سلام به شما و خوانندگان عزیز مجله و تشکر از برقراری این پل بین هنرمندان ونکوور و ایرانیان عزیز این شهر، من ۳۳ ساله‌ام و وقتی‌ ۱۹ سال داشتم از ایران به اینجا آمدم. پدرم وکیل است و مادرم مدیر مدرسه‌ای در تهران. خودم هم به‌صورت دانشجویی به اینجا آمدم. بعد از کار در بانک BMO به‌عنوان مدیر مالی، بورسیه‌ای تحصیلی‌ از مدرسهٔ فیلم ونکوور گرفتم و الان ۴ سال است در زمینهٔ کارگردانی، نویسندگی و تهیه‌کنندگی فعال‌ام. در کنار کار فیلم، در ایران کتاب شعر هم چاپ کردم و اینجا در انجمن نقاشان کانادا کار نقاشی رنگ روغن هم انجام می‌دهم. اطلاعات بیشتر دربارهٔ کارهایم، در وب‌سایت من (https://www.mostafakeshvari.com) آمده است.

چه شد که رشتهٔ بانکداری را کنار گذاشتید و به ساخت فیلم رو آوردید؟ تجربه‌تان از تحصیل در «مدرسهٔ فیلم ونکوور» چه بوده است؟ 

من همیشه به فیلم علاقه داشتم، اما منتظر این بودم که مستقل شوم و به قول اینجایی‌ها هنرمندی گرسنه (Starving Artist) نباشم. 

وقتی‌ در بانک کار می‌کردم، اوج تحریم ایران بود و من از اینکه برای هم‌وطنانم کاری از دستم بر برنمی‌آمد، خیلی‌ ناراحت بودم. این شد که فیلم‌نامه‌ای بر اساس تحریم‌ها نوشتم و به مدرسهٔ فیلم ونکوور فرستادم، و بورسیهٔ تحصیلی گرفتم. بعد از آن، از کار دفتری بیرون آمدم و به دریای پرتلاطم فیلم پا گذشتم. این بهترین تصمیم زندگی‌ام بود.

پیش از پرداختن به فیلم کوتاه «کودک‌ عروس»، لطفاً کمی دربارهٔ فیلم کوتاه I Ran و جایزه‌ای که در جشنوارهٔ فیلم کن، سال ۲۰۱۵، از آن خود کرد، برایمان بگویید.

در فیلم‌ «I Ran» با آقای ناظری در آهنگ همکاری کردیم و خواهرم هم که بازیگری می‌خوانَد، نقش اول را بازی‌ کرد. این فیلم سال ۲۰۱۵ به‌عنوان اولین فیلم در بخش Short Corner به جشنوارهٔ کن راه پیدا کرد.

«بی‌نقاب» (Unmasked)

پس از I Ran، اولین فیلم بلند شما، یعنی «بی‌نقاب» (Unmasked) همچنان در سطح جهانی مورد توجه است و جوایزی را نصیب خود می‌کند. لطفاً ضمن توضیحاتی دربارهٔ این فیلم، بفرمایید از نظر خودتان دلیل استقبال از این فیلم چیست؟

فیلم بلند سینمایی Unmasked را هم مثل بقیهٔ فیلم‌هایم، خودم کارگردانی، نویسندگی و تهیه کرده‌ام. این فیلم دربارهٔ حجاب اجباری است و داستان آن مربوط به دورهٔ پس از محدودیت‌های سفر به آمریکا است که دونالد ترامپ ایجاد کرد. فیلم روایتگر زندگی یک خانوادهٔ مسلمان است و مشکلات زن مسلمانی را به تصویر می‌کشد که می‌خواهد بازیگر شود. این فیلم تا به‌حال ۲۶ جایزهٔ معتبر بین‌المللی برده و در ۹ جشنواره نامزد دریافت جایزه شده است.

و پس از «بی‌نقاب»، می‌رسیم به «بخشنده» (The Forgiver)، که گویا درامی نفس‌گیر است در زمینهٔ حقوق زنان. لطفاً دربارهٔ این کارتان نیز کمی برای ما بگویید. چه انگیزه‌ای موجب شد سراغ چنین کاری بروید؟ 

دربارهٔ این فیلم هنوز نمی‌توانم زیاد صحبت کنم، ولی‌ با خانم گلشیفته فراهانی صحبت‌هایی کرده‌ایم تا اگر شرایط مساعد باشد، آن را در ونکوور کار کنیم و اگر نه، با یک بازیگر تراز اول کانادایی کار خواهیم کرد.

«کودک‌ عروس»

خب، می‌رسیم به فیلم کوتاه «کودک‌ عروس» که در جشنوارهٔ کن در ماه مهٔ گذشته، به نمایش درآمد. لطفاً اندکی هم دربارهٔ این فیلم و انگیزه‌تان برای ساخت آن برایمان توضیح دهید. 

این فیلم که در جشنوارهٔ کن به‌عنوان سومین فیلم من در بخش Short Corner به نمایش درآمد، بر اساس داستان واقعی زینب سکان‌وند است که کودک‌ عروسی در ایران بود و اعدام شد. دختری که این نقش را بازی کرد، ۱۵ ساله بود؛ درست در همان سنی‌ که زینب واقعی‌ ازدواج کرده بود. من در زمان نویسندگی فیلم دوست داشتم جلوی اعدام زینب را بگیرم، ولی متأسفانه فیلم ۲-۳ ماه پس از اعدام او شروع شد. این فیلم تا الان در مورد ازدواج بچه‌ها در دنیا خیلی‌ آگاهی ایجاد کرده است. امیدوارم به‌زودی به جشنواره‌های کانادا هم راه بیابد، ولی‌ به‌دلیل موضوع بحث‌برانگیزش ممکن است آن را قبول نکنند

گویا شما تمام فیلم‌هایی را که تاکنون ساخته‌اید، در ونکوور و اطراف آن فیلم‌برداری کرده‌اید. آیا برای پیدا کردن تهیه‌کننده و عوامل تولید و ایجاد فضای مورد نیازِ فیلم، با مشکلی مواجه نبوده‌اید؟

برای هنرمند همیشه مشکل هست و اغلب افراد بعد از اینکه کار بیرون می‌آید، می‌خواهند کمک کنند. از آقای کیارستمی که قدرش را ندانستیم گرفته تا بقیهٔ هنرمندانِ اینجا. البته اگر بتوانید خودتان را نشان بدهید، کانادا در زمینهٔ فیلم خیلی‌ کمک می‌کند، چون در هر حال افتخار فیلم متعلق به کانادا خواهد شد، نه ایران. ونکوور هم شهر خوبی‌ است برای فیلم و آیندهٔ روشنی دارد. به‌نظر من هر کاری طوری که کائنات می‌‌خواهند انجام می‌شود، بدون توجه به تمام سد‌های مقابلش. فکر کار مهم است، بقیه به دنبال آن خواهد آمد. به قول مولانا‌: «ای برادر تو همه اندیشه‌ای.»

آن‌طور که گفتید شما به‌جز فیلمسازی، شعر نیز می‌سرایید و نقاشی هم می‌کنید. تا جایی که اطلاع دارم، شما از اشعار و نقاشی‌های خود در کار ساخت فیلم‌های خود استفاده می‌کنید. لطفاً در این‌باره برایمان بگویید.

من نقاشی‌ و شعر را از فیلم بیشتر دوست دارم چون همهٔ کار دست خود آدم است و مشکلاتی مانند بازیگری، بازار و امکانات کاری ندارد. شعرهایم به‌زبان انگلیسی‌ است و در Chapters یا Amazon آنلاین در دسترس است. نقاشی‌هایم هم سورئال است و قرار است با کتاب بعدی‌ام بیرون بیاید. اینجا طبیعتش برای شعر خوب است و اگر آدم چشم‌هایش را مثل سهراب سپهری بشوید، می‌‌تواند در این طبیعت شعرهای خوبی بگوید.

گفت‌وگو با مصطفی کشوری کارگردان ساکن ونکوور

شما اساساً به چه نوع سینما یا چه ژانری از سینما علاقه دارید؟ فیلمسازان مورد علاقه‌تان چه کسانی‌اند؟ و کدام فیلم‌ها برایتان جذاب و الهام‌بخش بوده‌اند یا هستند؟ و چرا؟

من در ژانر درام کار می‌کنم و خصوصاً دربارهٔ موضوعات اجتماعی یا فلسفی. همهٔ نقش‌های اول در فیلم‌هایم هم تا الان زنان بوده‌اند، چون احساس می‌کنم می‌توان موضوعاتی بسیار پیچیده در موردشان ساخت و زنان هنوز مشکلاتی دارند که به آن‌ها توجهی نشده است. من از کارهای کیارستمی و آندری تارکوفسکی خیلی‌ لذت می‌برم، ولی‌ سعی‌ می‌کنم سبک خودم را داشته باشم چون هر کس باید راه خودش را پیدا کند. 

آیا حاضرید با نظام تولید و سرمایه کار کنید و در عوض فیلمتان مخاطبان گسترده‌تری داشته باشد یا ترجیح می‌دهید به باورها و دغدغه‌های سینمایی و مورد علاقهٔ خودتان در سینما پایبند بمانید حتی اگر به بهای کمتر دیده‌شدن کارهایتان باشد؟

من اگر پول فیلم برایم مهم بود، فیلم زامبی و ترسناک می‌ساختم و اگر شهرت برایم مهم بود، دنبال بازیگری می‌رفتم، ولی‌ این کار را برای دل خودم می‌کنم و شمایی که می‌توانید افکارم را روی پردهٔ سینما ببینید.

پروژهٔ بعدی‌تان چیست؟ فیلم کوتاه؟ فیلم بلند؟ یا مستند؟ و در چه زمینه‌ای؟

پروژهٔ بعدی‌ام یک فیلم بلند در مورد خیام خواهد بود اگر ایرانیان اینجا همکاری کنند.

چه نوع همکاری‌ای مد نظرتان است؟ اگر این همکاری را نکنند، آیا موضوع فیلم تغییر خواهد کرد یا قالب کار؟

فیلمی دربارهٔ خیام، یعنی فیلمی تاریخی، مانند یک فیلم مدرن نیست و ساخت آن به‌لحاظ فراهم نمودن محیط مورد نیاز و عوامل متعدد آن، به همکاری گسترده ایرانیان نیاز دارد؛ از تهیه‌کنندگی گرفته تا هنرمندان دیگری که با خیام آشنایی دارند و می‌توانند در این زمینه با ما کار کنند. شایان ذکر است که آقای شهرام ناظری هم قرارست در ساخت این فیلم، موسیقی آن را بر عهده داشته باشند. 

واقعیتش، اگر همکاری‌های لازم از طرف جامعهٔ ایرانی نباشد، به‌هر حال این فیلم ساخته خواهد شد، اما احتمالاً با تأخیر و ممکن است چنانکه باید شایستهٔ نام خیام نباشد. بنابراین، همین‌جا از دوستانی که به‌هر شکلی علاقه‌مند به همکاری در این پروژه‌اند، دعوت می‌کنم به ما بپیوندند.

علاوه بر کار فوق، همان‌طور که بالاتر هم اشاره شد، فیلم «بخشنده» (The Forgiver) نیز در دست تهیه است.

گفت‌وگو با مصطفی کشوری کارگردان ساکن ونکوور

افراد علاقه‌مند چگونه می‌توانند فیلم‌های شما را تماشا کنند؟

فیلم‌های کوتاه معمولاً تنها در جشنواره‌ها نمایش داده می‌شود. و در حال حاضر، انیمیشن کوتاه Music Box که در جشنوارهٔ کن ۲۰۱۷ نمایش داده شده بوده و در استان بریتیش کلمبیا هم در Leo Awardکه به اسکار بی‌سی معروف است، نامزد دریافت چهار جایره شده بوده، در National Screen Institute در حال نمایش است.

از فیلم‌های بلندم، «بی‌نقاب» (Unmasked) قرار است تا پایان سال ۲۰۱۹ در سینماهای ونکوور و همچنین به‌صورت streaming format از طریق پخش‌کننده‌های مختلف آمادهٔ نمایش شود.

اگر صحبت دیگری دارید که در پاسخ به پرسش‌های بالا نیامده است، لطفاً بفرمایید. 

امیدوارم بتوانم به‌عنوان یک هنرمند فرهنگ غنی‌مان را در کارهای اینجا نشان بدهم و با ایرانیان بیشتری همکاری کنم تا بتوانیم دست به دست هم مولانا‌ها و کیارستمی‌های نسل جدید را اینجا با آزادی بیشتر پرورش بدهیم.

با سپاس دوباره از وقتی که به ما دادید و آرزوی موفقیت‌های هر چه بیشتر.

ارسال دیدگاه