در گفتوگویی با حامد احمدپور، مربی پیشین تیم ملی دو و میدانی ایران
علیرضا فدایی – ونکوور
این مسیری است که نه فقط مهاجران از ایران، بلکه مهاجران متخصص از همهٔ دنیا در ابتدای مهاجرت به کانادا طی میکنند: بهروزرسانی تحصیلات و تخصص با استانداردهای کانادایی و دریافت مدارک مربوطهٔ مورد قبول در اینجا. مربیان ورزشی هم از این امر مستثنی نیستند و البته در نظر داشته باشیم که ورزش عبارتی بسیار کلی است که رشتهها و شاخههای فراوانی در آن وجود دارند و بسته به نحوهٔ کار و رشته، مراحل متفاوتی باید طی شوند. بهعنوان مثال، سالها پیش که از ایران مهاجرت کردم، ترجمهٔ مدارک مربیگری شنا و غریق نجات خود را ازایران همراه آوردم؛ مدارکی که در آن زمان چند قدمی مرا جلو انداخت. در این مقاله، در مورد مربی ورزش خصوصی بحث میکنیم که یکی از متداولترین و پرطرفدارترین مشاغل ورزشی است. در این حرفه، هم میتوانید بهعنوان کارمند باشگاههای بزرگ مشغول شوید و هم بهعنوان کارآفرین و مربی مستقل کار کنید. در طول سالیان فعالیت ورزشی در کانادا، مربیان زیادی را شناختهام که دارای کسب و کار و درآمد خوبی هستند و دسترسی به اینترنت هم درهای جدیدی را برای دسترسی به مشتریان جدید برایشان باز کرده است.
شایان ذکر است که برای اشتغال در حرفهٔ مربیگریِ خصوصی، داشتن مدرک مورد تأیید در کانادا الزامی است و یکی از دلایل اصلی آن، شرط دریافت بیمهٔ مسئولیت و حوادث لازم کاری است.
فکر کردم جا دارد از یکی از مربیان خوب که سابقهٔ کار در سطح پیشرفته را هم در ایران و هم کانادا دارند، در مورد بخشی از تفاوتهای سیستم ورزشی ایران و کانادا جویا شویم. برای همین با آقای حامد احمدپور گفتوگوی دیگری انجام دادهایم.
بهنظرتان تفاوت سیستم آموزشیِ ورزش در کانادا و ایران و همچنین مراحل بهروز کردن مدارک مربیگری برای کسانی که از ایران به کانادا میآیند، چیست؟
این سؤال از بدو ورودم به کانادا در ذهن من بود. من که سابقهٔ مربیگری سطوح بالا را در ایران داشتم و همچنین در دانشکدههای علوم ورزشی تدریس میکردم، شاید بهخوبی بتوانم برخی نقاط ضعف سیستم آموزشی مربیگری ایران را نقد کنم:
١- در ایران مربیگری حرفه محسوب نمیشود و مربی صرفاً شخصی است که برای تفریح و سرگرمی مربیگری میکند. همین نگاه سیستم باعث شده است که حتی بسیاری مربیان مستعد که تعداد آنها زیاد است، دلسرد شوند و کار دیگری را پیشهٔ خود کنند.
٢- دورههای مربیگری بسیار کوتاهمدت و ناکارآمدند، مثل دورههای چندروزه که بیشتر شبیه کارگاهاند، و صرفاً بیشتر با هدف جذب منابع مالی انجام میشوند تا پرورش مربیان، ولی در کانادا هدف اولیه پرورش مربی حرفهای است و در کنار آن منابع مالی بسیار فراوانتری جذب خواهد شد، چون این مربیان حرفهای باید برای حفظ شغل و جایگاه خود و بهتر شدن، همیشه مطالعه کنند و دورههای تخصصیتری را بگذرانند .
۳- در کنار نقاط ضعف، نقطهٔ قوت این است که کتب و منابع روز دنیا در ایران بهسرعت ترجمه میشوند و با قیمت ارزان همهجا بهراحتی در دسترس است. آنچه که تفاوتها را ایجاد میکند، محتوای علمی نیست، بلکه بیشتر شرایط انگیزاننده برای مربیها است که در کانادا وجود دارد ولی در ایران وجود ندارد. در مورد گرفتن مدارک و بهروز کردنِ آنها، باید بگویم که اکثریت قریب به اتفاق مدارک مربیگری نه تنها در ایران، بلکه سایر نقاط دنیا در کانادا و آمریکا نیز اعتبار ندارند، چرا که شرکتهای بیمه آن مدارک را تحت پوشش ندارند و برای گرفتن اجازهٔ کار و بیمهنامه، عزیزان باید مجدد خود را برای امتحانات آماده کنند که البته برای کسانی که تحصیلات آکادمیک در ورزش دارند، این امتحانات عموماً ساده است ولی برای مربیان تجربیتر، ممکن است نیاز به گذراندن دورههایی در کالج باشد. البته این روند در رشتههای مختلف تا حدودی متفاوت است، ولی روند کلی فرق چندانی ندارد.