فرهنگ عامه (عمومی‌ ـ همگانی)

گردآوری و ترجمه: فرشید خیرآبادی

 

«فولکلور به مجموعه‌ای از دانستنی‌ها، باورها و رفتارهای مراسمی اطلاق می‌شود که در بین تودهٔ مردم، بدون در نظر گرفتن فایده‌های علمی و منطقی آن، سینه به سینه و نسل به نسل به‌صورت تجربه‌های زندگی به ارث رسیده باشد یا به علمی گفته می‌شود که در آداب و رسوم، سنت‌ها، ادب و فرهنگ عامه بحث می‌کند.»

واژۀ فولکلور نخستین بار در ۱۸۴۶ میلادی، توسط «دابلیو. جی. تامز W.J.Thoms» در نوشته‌ای که با نام مستعار «امبروز مرتن Ambrose Merton» امضاء شده بود، به‌کار رفت و چندی بعد مقبولیت عام یافت. در ایران اول‌بار رشید یاسمی در سخنرانی‌ای در اسفند ۱۳۱۴، اصطلاح «فرهنگ عامه» را به‌جای فولکلور به‌کار برد.

فولکلور (folklore) مرکب از دو کلمه است. folk، به‌معنی مردم، گروه، قوم و خویش، ‌ملت، عوام و تودهٔ مردم و lore، به معنی دانش، ‌معرفت و دانستن است. بنابراین واژهٔ فولکلور را می‌توان به «فرهنگ و دانش عامه» یا «اشعار و افسانه‌ها و آداب و رسوم و باورهای مردم» ترجمه کرد.

فرهنگ عامه (عمومی‌ ـ همگانی)

فرهنگ عمومی ‌یا «فولکلور» یکی از اجزای سازندهٔ فرهنگ است. همهٔ فرهنگ‌های شناخته‌شده در جهان، چه در جامعه‌های ابتدایی و روستایی که تکنولوژی و ابزار کار ساده و ضعیف دارند و چه در جامعه‌های پیشرفته و صنعتی که از تکنولوژی پیچیده و ابزار نیرومند برخوردارند، واجد فرهنگ عامه‌اند و صورت‌هایی از آن را به‌کار می‌برند.

فرهنگ عمومی‌، جزئی از سنت‌های آموختهٔ انسان و از میراث اجتماعی جامعهٔ اوست. بعضی، ادبیات شفاهی را فرهنگ عامه و خود فرهنگ عامه را مقولهٔ ادبی یا هنری فرهنگ پنداشته‌اند. برخی دیگر، همهٔ آداب و رسوم، سنت‌ها، آیین‌ها و جشن‌ها، ادب و هنر را در جامعهٔ ابتدایی و روستایی و بازماندهٔ آن‌ها را در جامعه‌های پیشرفته صنعتی که به‌صورت شفاهی منتقل می‌شود، فرهنگ عامه دانسته‌اند .

خوشامد گفتن به کسی که عطسه می‌کند، در همهٔ سرزمین‌ها و بین همهٔ قبایل مرسوم است. آتش کردن به‌وسیلهٔ سایش چوب در سرتاسر زمین معمول بوده است. ادبیات عامه چه از حیث موضوع قصه‌ها و ترانه‌ها و چه از جنبه‌های دیگر، عمومیت محصول زندگی توده را می‌رساند. اغلب در کشورهای دور از هم که به‌هیچ‌وجه وسیلهٔ ارتباط بین افراد آن وجود نداشته است، اشعار عامیانه‌ای هست که از حیث مضمون و آهنگ، همانندند.

فرهنگ عامه (عمومی‌ ـ همگانی)

تعریف و قلمرو فولکلور

با این که حدود ۱۵۰ سال از گزینش اصلاح «فولکلور» و معرفی آن به جهان علم و ادب می‌گذرد، هنوز در طول این مدت، تعریف «فولکلور» روشن نشده و میان دانشمندان اجتماعی و «فولکلوریست‌ها» دربارهٔ آن بحث و گفت‌وگو و اختلاف سلیقه وجود دارد. «فولکلور» هم به بخشی از عناصر و مواد فرهنگ و هم به دانشی که این مواد فرهنگی را بررسی و تحلیل می‌کند، اطلاق می‌شود. در اینکه «فولکلور» جزئی از فرهنگ و پارهٔ تکمیلی آن است، میان صاحب‌نظران اختلاف‌نظری وجود ندارد، ولی در اینکه فولکلور، کدام‌یک از جنبه‌ها و مواد فرهنگی را در بر می‌گیرد، میان آن‌ها اختلاف رأی و عقیده وجود دارد.

«ویلیام باسکام» یکی از مردم‌شناسان آمریکایی، قلمرو فولکلور را به «هنر شفاهی» محدود می‌کند.
از فرهنگ، تنها اسطوره‌ها، افسانه‌ها و قصه‌ها، ضرب‌المثل‌ها، چیستان‌ها، ترانه‌ها و تصنیف‌ها را در همهٔ جوامع، چه ابتدایی و چه پیشرفته و صنعتی، فولکلور می‌خواند. «باسکام» هنرهای تجسمی ‌و نمایشی، موسیقی، پوشاک، پزشکی، رسوم و معتقدات اقوام را جزء «هنرهای شفاهی» یا فولکلور به‌شمار نمی‌آورد و آن‌ها را اجزایی از فرهنگ اقوام می‌داند که وظیفهٔ مردم‌شناس یا مردم‌نگار است که آن‌ها را مطالعه و بررسی کند. تعبیر «باسکام» از فولکلور به «هنرهای شفاهی» کاملاً با تلقی دیگران از آن به «ادبیات عامه» تطبیق می‌کند. بعضی دیگر، دامنهٔ فولکلور و قلمرو و تحقیق آن را وسیع‌تر دانسته، به آن «فرهنگ قومی» یا «فرهنگ عامه» که همهٔ عناصر و پدیده‌های فرهنگ ابتدایی یا روستایی را شامل می‌شود، اطلاق کرده‌اند. در این گروه از دانشمندان و صاحب‌نظران، همهٔ سنت‌ها و آداب و رسوم اقوام ابتدایی و روستایی یا بازماندهٔ آن‌ها را که در جامعه‌های پیشرفته صنعتی شفاهاً منتقل می‌شود، فولکلور دانسته‌اند.

فرهنگ عامه (عمومی‌ ـ همگانی)

«گریستن سن» ایران‌شناس دانمارکی، اصطلاح فارسی «علم انتقال عوام» را در برابر کلمه «فولکلور» انتخاب و در مقاله‌ای زیر همین عنوان، آن را چنین تعریف کرده است:

«از علومی‌ که در این قرن اخیر در فرنگستان نشو و نما یافته، یکی هم علم اساطیر و به عبارت دیگر، علم انتقال افسانه‌ها در میان عوام است. این علم عبارت است از تبع عادات آیین‌های قدیم، عقاید باطل، خرافات، وسواس و رسوم روزهای عید و همچنین تحقیق کردن حکایات، افسانه‌ها ‌و روایت‌های افسانه‌گونهٔ قدیم ملت‌های دنیا.»

بُعد زمانی فولکلور

فولکلور در زمینهٔ بعد زمانی باید در زیر سنگ آسیای زمان، خرد و نرم شود. و با گذشت زمان، از طریق واسطه‌های انتقال شفاهی، یعنی فرد و جمع، نسل به نسل بگذرد و ادامه یابد .

قدمت و کهنگی عناصر آن تنها عامل برای تشخیص ماهیت آن نیست؛ هستی کنونی فولکلور نیز ماهیت و چگونگی آن را نشان می‌دهد. مثلاً شعری مردم‌پسند یا شوخی، طنز و لطیفه‌ای سیاسی و اجتماعی که در زمانی مناسب با وضع و موقعیت خاص آن زمان و جامعه در میان گروهی اجتماعی به طرزی هنرمندانه ساخته و به‌کار برده می‌شود، فولکلور است. مهم نیست که از چه تاریخ، این شعر یا شوخی بدین گونه به‌کار رفته یا سابقهٔ تاریخی و خصوصیت سنتی آن به چه زمانی می‌رسیده است.

فرهنگ عامه (عمومی‌ ـ همگانی)

فولکلور و مردم‌شناسی

مرزبندی بین فولکلور و مردم‌شناسی نه مقدور است و نه لازم؛ اما بین این دو پیوند تنگاتنگی وجود دارد. قبل از جنگ جهانی اول به‌دلیل تفکیک خاصی که بین سنن اقوام و گروه‌های ساده و ابتدایی و رسوم عامیانه شهرها و جوامع متمدن خصوصاً در جوامع اروپایی صورت می‌گرفت؛ مردم‌شناسی را علمی می‌دانستند که گروه‌های ساده و ابتدایی و فاقد خط را مورد مطالعه قرار دهد و فولکلوریست را کسی می‌دانستند که مراسم و سنن و هنر عامیانهٔ جوامع متمدن و صاحب خط را مطالعه کند؛ اما بعد از جنگ جهانی دوم مردم‌شناسان، دامنهٔ تحقیقات خود را به شهرها و جوامع متمدن هم کشاندند.

فرهنگ عامه (عمومی‌ ـ همگانی)

مثال از فولکلور ایرانی

ترانه‌ها، مثل‌ها، چیستان‌ها، لالایی‌ها، دوبیتی‌ها، افسانه‌ها و… بخش مهمی از فرهنگ عامه یا فولکلور ایرانیان بوده است. ترانه در ایران کهن جای ویژه‌ای داشته و هر زمان که رویدادهای مهم تاریخی روی داده است، مردم به‌وسیلهٔ همین ترانه‌ها، احساسات درونی خود را بازگو کرده‌اند و عشق و نفرت خود را نشان داده‌اند. ترانه‌ها، همچون دیگر مقوله‌های ذهنی جامعه، نه تنها نمونه‌ای هستند از زبان، طرز بیان مردم و ذوق و اندیشهٔ آنان که وابسته به معیشت و شیوهٔ تولید است؛ بلکه نشانگر واقعیت‌های زندگی و نیازها و آرزوهای مردمانی است که در ایران پهناور با زبان‌ها و گویش‌های گوناگون رواج دارد.

لالایی که آواز مادران و دایه‌ها برای خواباندن کودک شیرخواره است، به‌نوعی فولکلور قلمداد می‌شود؛ کلمات ساده و بی‌پیرایه‌ای که بیان‌کنندهٔ عادی‌ترین موضوع‌های خودمانی و ذوقی‌زندگی است و وقتی بر زبان مادری جاری می‌شود با جوهری از عشق و احساس همراه می‌شود و نخستین ارتباط کلامی را با کودک ایجاد می‌کند. این لالایی‌ها نسل به نسل بین افراد، سینه ‌به ‌سینه منتقل شده‌اند.

ارسال دیدگاه