کوچه‌پس‌کوچه‌های ذهن من – وسوسهٔ خرید

مژده مواجی – آلمان

این روزها همه‌جا حال و هوای کریسمس را دارد. پا که از خانه بیرون می‌گذاری، زرق‌وبرق خیره‌کنندهٔ دوروبَر و فروشگاه‌ها نگاه‌ها را به‌طرف خودش می‌کشاند. بسته‌هایی که با کاغذ رنگی و روبان‌هایی خوش‌رنگ و خیره‌کننده کادوپیچی کرده‌اند، وسوسه می‌کنند و چشمک می‌زنند، که بیا بخر!

تبلیغات این روزها غوغا می‌کند و من در این مواقع به یاد گفته‌ای از مارک تواین (١٩١٠ – ١٨٣۵)، نویسندهٔ آمریکایی، می‌افتم: «تبلیغ اسلحه‌ای است که مغز افراد را هدف می‌گیرد تا جیبشان را خالی کند!»

چندی پیش در سوپرمارکت دنبال شکلات مغزداری (پرالین) می‌گشتم که اسمش در آن لحظه از یادم رفته بود و هرچه در قفسهٔ شکلات‌ها دنبالش می‌گشتم، نمی‌دیدم. ولی تبلیغی که در رسانه‌ها از این شکلات می‌کنند، مثل آینه جلو رویم بود. تمام جزئیاتش در ذهنم ثبت شده بود. به دختری که آنجا کار می‌کرد، گفتم: «دنبال درازترین شکلات مغزدار دنیا می‌گردم» (در تبلیغ چنین ادعایی می‌شود). در چشم به‌هم‌زدنی، جای آن را به من نشان داد. بدون نام‌بردن شکلات، منظورم را فهمید. کارخانه شکلات‌سازی خوب به هدف زده بود.

ارسال دیدگاه