نه شب و نه خواب… – شعری از پابلو نرودا

برگردان: غزال صحرائی – فرانسه

 

با تو خوابیدم

تمام شب

حال آنکه زمین

به گِرد شبش می‌چرخید

با زندگانش و مردگانش

و هنگامی که برخاستم ازخواب

به ناگاه،

ازسیاهیِ حاکم بر اطراف

بازویم را به دورِ کمرت حلقه کردم

نه شب و نه خواب

نتوانستند ما را از هم جدا سازند

ارسال دیدگاه