دنیای من و آدم کوچولوها – غیرقابل‌باورترین سناریو

رژیا پرهام – ادمونتون

اگر دیدید پسربچه‌ای دارد کیک خامه‌ای روی میز را تکه‌تکه می‌کند و کف سالن می‌ریزد… اگر متوجه شدید دختر کوچولویی دارد ماه قشنگِ کلاه آبی تیرهٔ دوستش را پاره می‌کند… چنانچه شاهد بودید که پسربچه‌ای دستش را به سُس خوشرنگ گوشهٔ بشقابش آغشته کرده و به در و دیوار می‌مالد… تعجب نکرده، خودتان را کنترل کنید، با لبخند دلیل رفتارش را بپرسید و شک نکنید که اولی دارد در تخیلاتش کیک را برای پرنده‌های گرسنه و زیبا می‌ریزد! دومی از شب خوشش نمی‌آید و می‌خواهد امتحان کند و ببیند چنانچه ماه نباشد، کلاه دوستش روز می‌شود یا نه! و سومی که از یکنواختی رنگ دیوارها خسته شده، سعی دارد رنگش را تغییر بدهد!

و از آنجایی که شما فردی عاقل، بالغ، مطلع و مسلط به خود و… هستید، بهترست تا حد امکان جایگزین مناسبی در اختیار کودک قرار بدهید و در صورتی‌که چنین امکانی وجود ندارد، نه تنها جلوی رشد تفکر و تخیل کودک را نگیرید، که با او در ادامهٔ رفتارش همکاری فرمایید!

و من نمی‌دانم این روانشناسان محترم کودک، دوران خردسالی ما دقیقاً کجا تشریف داشتند!

هرچند بهترست نسل امروز را با خودمان مقایسه نکنیم، غیرقابل‌باورترین سناریو را برای رفتارشان حدس بزنیم و فقط به رشد بهتر شخصیت آن‌ها کمک کنیم تا خدایی نخواسته از این بابت خدشه‌دار نشوند…

به‌نوبهٔ خودم از همکاری‌تان برای پرورش نسلی با توان شخصیتی و تخیلی قوی برای آینده، سپاسگزارم!

ارسال دیدگاه