ترجمه و تلخیص: زهرا آهنبر – ایران
لارا سکرد، بانوی کانادایی قهرمان در جنگ ۱۸۱۲ میان آمریکا و کانادا بود. او ۲۰ مایل (۳۲ کیلومتر) را با پای پیاده در سرزمینهای تسخیرشده توسط آمریکا طی کرد تا به نیروهای بریتانیایی دربارهٔ حملهٔ قریبالوقوع آمریکاییها هشدار دهد و با این کار به شهرت رسید.
توماس اینگرسول (۱۷۴۹-۱۸۱۲) در ۲۸ فوریهٔ ۱۷۷۵ با الیزابت دیوی ۱۷ ساله ازدواج کرد و اولین فرزند آنها، لارا، در ۱۳ سپتامبر ۱۷۷۵ در برینگتون بزرگ واقع در ایالت ماساچوست به دنیا آمد. ۵ نسل خانوادهٔ توماس در ماساچوست زندگی کرده بودند. او در سال ۱۷۷۴ به برینگتون بزرگ نقل مکان کرد و بهعنوان سازنده و طراح کلاه به موفقیت رسید. طی سالهای بعد با بزرگشدن خانوادهاش، او نیز املاک خود را گسترش داد. آنها صاحب سه دختر دیگر به نامهای الیزابت فرانکس، میرا و ابیگیل شدند. مادر لارا در ۲۰ فوریهٔ ۱۷۸۴ درگذشت و پس از آن توماس با مری اسمیت ازدواج کرد. مری فرزندی نداشت و تا قبل از اینکه در سال ۱۷۸۹ در اثر سل بمیرد، به آموزش و مراقبت از دخترخواندههای خود پرداخت. لارا در سنین نوجوانی از خواهرهای خود مراقبت و به کارهای خانه رسیدگی میکرد تا اینکه پدرش با سارا «سالی» باکوس ازدواج کرد و این زوج صاحب ۳ پسر شدند.
توماس، پدر لارا، که به سرکوب شورش شیز کمک کرده بود و به درجهٔ سرگردی رسیده بود، با ادامهٔ آزار وفادارن به تاج و تخت، با مشکلاتی مواجه شد. در سال ۱۷۹۳ با رهبر موهاک، جیمز برنت، ملاقات کرد. برنت به توماس پیشنهاد سکونت در بهترین زمین واقع در کانادای علیا را داد و بدین ترتیب خانوادهٔ لارا در سال ۱۷۹۵ به کانادای علیا نقل مکان کردند.
در آنجا با وجود تمام تلاش پدر برای حمایت از خانواده، بهدلیل اوضاع اقتصادی نابسامان، آنها مجبور شدند محل زندگیشان را ترک کنند و به کردیت ریور در نزدیکی یورک (تورنتوی کنونی) نقل مکان کنند. توماس تا زمانی که در سال ۱۸۱۲ در اثر سکته درگذشت، در آنجا به ادارهٔ مسافرخانهای مشغول شد.
لارا بعد از رفتن خانواده در کوینزتون ماند و در سال ۱۷۹۷ با جیمز سکرد، که مرد ثروتمندی بود، ازدواج کرد. خانوادهٔ سکرد اصالتاً اهل فرانسه بودند و ۵ برادر سکرد اوگنوی پروتستان بودند.
زوج سکرد در خانهای در سینت دیویدز مشغول به زندگی شدند که طبقهٔ اول آن مغازه بود. لارا اولین فرزندش مری را در سال ۱۷۹۹ در همان خانه به دنیا آورد. بعد از مری، شارلوت (۱۸۰۱)، هریت (۱۸۰۳)، چارلز که تنها پسر آنها بود (۱۸۰۹) و آپولونیا (۱۸۱۰) به دنیا آمدند.
زوج سکرد در خانهای در سنت دیویدز، که طبقهٔ اول آن مغازه بود، زندگی مشترکشان را شروع کردند. لارا اولین فرزندش مری را در سال ۱۷۹۹ در همان خانه به دنیا آورد. بعد از مری، شارلوت (۱۸۰۱)، هریت (۱۸۰۳)، چارلز که تنها پسر آنها بود (۱۸۰۹) و آپولونیا (۱۸۱۰) به دنیا آمدند.
وقتی جنگ ۱۸۱۲ شروع شد، جیمز سکرد، همسر لارا، تحت فرماندهی آیزاک بروک خدمت میکرد و او جزو افرادی بود که هنگام کشته شدن بروک در اولین حمله، به جابهجایی جسد او کمک کرد. جیمز خودش بهشدت از ناحیهٔ پا و شانه زخمی شده بود و وقتی خبر به لارا رسید، فوراً خود را به او رساند. منابعی تعریف کردند که وقتی لارا به همسرش رسید، سه مرد آمریکایی آمادهٔ کتک زدن او با قنداقهای اسلحهٔ خود بودند. لارا شروع به التماس کرد که از جان همسر او بگذرند (حتی خودش را به آنها پیشنهاد داد) که کاپیتان آمریکایی جان ای.وول سر رسید و آن سربازها را توبیخ کرد. وقتی زوج سکرد به خانه بازگشتند، خانه در غیاب لارا غارت شده بود. لارا چندین ماه بعد را به مراقبت از زخمهای جیمز پرداخت تا او دوباره سلامتی خود را بهدست آورد.
در سال ۱۸۱۳ نیروهای آمریکا به منطقهٔ سکونت آنها حمله و بیشتر بخشها را تصرف کردند، بهطوری که در ژوئن همان سال تعدادی از سربازهای آمریکایی در خانهٔ لارا ساکن شده بودند.
در بعدازظهر ۲۱ ژوئن، لارا سکرد بهطور اتفاقی دربارهٔ حملهٔ غافلگیرکنندهٔ آمریکا به نیروهای بریتانیا شنید که میتوانست باعث تسلط کامل آمریکا بر شبهجزیرهٔ نیاگارا شود. بهگفتهٔ برخی، او این اطلاعات را از گفتگوی نیروهای ساکن در خانهاش بهدست آورد. از آنجایی که جیمز همچنان دوران نقاهتش را میگذراند، لارا صبح زود از خانه بیرون زد و ۲۰ مایل (۳۲ کیلومتر) را با پای پیاده طی کرد تا به کمپ جنگجویان متحد موهاک رسید و از آنجا با راهنمایی به قرارگاه فیتزگیبون رفت و به آنها دربارهٔ حمله هشدار دهد. نیروهای بریتانیایی و جنگجویان موهاک برای این حمله آماده شدند. در ۲۴ ژوئن، بیشتر نیروهای آمریکا طی «نبرد بیور دمز» زخمی یا زندانی شدند، اما در گزارشهای بعد از نبرد هیچ نامی از لارا سکرد برده نشد.
بعد از جنگ با خراب شدن مغازهٔ خانوادهٔ سکرد، آنها فقیر شده بودند. تنها مستمری جنگ و اجارهٔ زمین کوچکی در گرانتهام تاونشیپ برای آنها باقی مانده بود.
در سال ۱۸۲۷، جیمز از دولت درخواست شغل کرد، اما بهجای پاسخ به او، از لارا خواسته شد که مسئول بنای یادگاری درحال ساخت «بروک» شود. وقتی بنا افتتاح شد، مقام جدید کلیدها را به بیوهٔ یکی از اعضای کمیته داد و با وجود اعتراض لارا و نوشتن نامه دربارهٔ قول مقام پیشین، کلیدها به او واگذار نشد.
در سال ۱۸۳۳، جیمز که مسئول ثبت دادگاه شده بود، به مقام قاضی ارتقا یافت و بعدها پسرش جانشین او شد.
جیمز سکرد در ۲۲ فوریه ۱۸۴۱ در اثر سکته درگذشت. مرگ او برای لارا تنگدستی بهجا گذاشت، زیرا مستمری جنگ تمام شده بود و او دیگر نمیتوانست زمینها را نگه دارد. با کمک اعضای خانواده، سکردها به خانهٔ کوچکی، ساختهشده از آجرهای قرمز، واقع در خیابان واتر نقل مکان کردند. طی سالهای بعد دو دختر لارا به او پیوستند و تا آخر عمر پیش او ماندند. لارا در بیرون از خانه مدرسهٔ کوچکی به راه انداخت تا امورات خانواده را بگذراند، اما این کار نیز با راهاندازی مدارس عمومی بهپایان رسید.
طی سالیان، خانوادهٔ سکرد چندین بار از دولت درخواست کمک کرد. در سال ۱۸۶۰ وقتی لارا ۸۵ ساله بود، شاهزادهٔ ولز در سفرش به کانادا داستان او را شنید و ۱۰۰ پوند جایزه برای او فرستاد. این تنها قدردانی از او در طول حیاتش بود.
لارا در سال ۱۸۶۸ در ۹۳ سالگی درگذشت و در کنار همسرش در قبرستان دراموند هیل به خاک سپرده شد. گور او با مقبره و مجسمهای نیمتنه نشانهگذاری شده است.
روی سنگ قبر او نوشته شده است:
برای جاودانهساختن نام و شهرت لارا سکرد که ۲۰ مایل مسیر صعبالعبور، دشوار و خطرناک را از میان جنگل و باتلاق با پای پیاده طی کرد تا به پایگاهی مرزی در نزدیکی آبشار دی کیو دربارهٔ حملهٔ قریبالقوع نیروهای آمریکایی هشدار دهد. این کار او باعث شد ستوان فیتزگیبون با کمتر از ۵۰ مرد، ۱۵ سرباز، نیروی کوچک «شش ملت» و سایر هندیهای تحت فرماندهی ویلیام جانسون کر و دومینیک دوشارم، دشمن را در بیچ وود غافلگیر و پس از درگیری کوتاهی سرهنگ بوسلر، ارتش ایالات متحده، و کل ۵۴۲ مرد نیروی او را دستگیر کند.
گفته میشود فیتزگیبون برای محافظت از خانوادهٔ لارا و اجتناب از تهدید جان آنها، نام او را در گزارشهای جنگ قید نکرده است، اما بعدها طی نوشتههایی این امر را تصدیق و تأیید کرده است.
لارا شخصاً دو مرتبه (در سالهای ۱۸۵۳ و ۱۸۶۱) دربارهٔ این کار خود مطالبی نوشت، اما هیچکدام حاوی جزئیاتی نبود که بتوان آنها را با مستندات جنگی تطبیق داد.
بسیاری از نویسندگان و تاریخنگاران ماجرای سکرد را زیر سؤال بردند، اما با پیداشدن شهادتنامههای فیتزگیبون، این ادعای لارا تأیید شد.
ماجرای لارا سکرد در دههٔ ۱۸۸۰ به شهرت رسید؛ زمانی که زنان طبقهٔ بالا بهدنبال راهی برای قدرتمند کردن ارتباط زنان کانادایی و امپراتوری بریتانیا بودند. آنها نیاز به بانویی قهرمان داشتند، بنابراین نمایشنامهای بر اساس زندگی او نوشته شد بهنام لارا سکرد: بانوی قهرمان ۱۸۱۲.
سکرد با بانوان قهرمان دیگری همچون مادلین دو ورشر یا پاول رِوِر مقایسه شده است. «اِما کاری» پس از تحقیق کامل، زندگینامهٔ او را در سال ۱۹۰۰ با عنوان «داستان لارا سکرد» بهتحریر درآورد. در ۱۹۰۱ بنای یادبودی به ارتفاع ۷ فوت (۲۱۰ سانتیمتر) برای او ساخته شد و در ۱۹۰۵ پرترهٔ او بر دیوار پارلمان آویخته شد. در صدمین سالگرد پیادهروی او در ۱۹۱۳، فرانک اوکانر شرکت شکلاتسازی لارا سکرد را راهاندازی کرد.
خانهٔ سکرد در کوینزتون که در جنگ ۱۸۱۲ غارت شده و آتش گرفته بود، بازسازی و تبدیل به موزه شده است.
خانهٔ قدیمی توماس اینگرسول (پدر لارا) در ماساچوست بهعنوان کتابخانهٔ رایگان شهر استفاده میشود.
امروزه نام لارا سکرد بر روی مدارس زیادی دیده میشود. در پارک «بیوِر دمز بتلفیلد» پلاکی به او اختصاص داده شده است. پست کانادا برای یادبود لارا، تمبری برایش منتشر کرده است. در سال ۲۰۰۳ وزیر میراث کانادا، لارا سکرد را «شخصیت مهم تاریخی ملی» نام نهاد. در سال ۲۰۰۶، مجسمهٔ سکرد چهاردهمین تندیس در بنای یادبود دلاوران بود.
در یادواره ۲۰۰اُمین سالگرد اقدام او، تصویر لارا سکرد بر روی سکهٔ ۲۵ سنتی ضرب شد.
منبع: ویکیپدیا